تبیان، دستیار زندگی
مرحوم حاجی در بزرگداشت دانشمندان و معاصران خویش از هیچ اقدامی فروگذار نمی‌كرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گفته ها و نا گفته 2

آیت الله کنی

مرحوم حاجی در بزرگداشت دانشمندان و معاصران خویش از هیچ اقدامی فروگذار نمی‌كرد.

- تجلیل از مراجع معاصر

مرحوم حاجی در بزرگداشت دانشمندان و معاصران خویش از هیچ اقدامی فروگذار نمی‌كرد. زمانی كه مرحوم محدث نوری بر كتاب مرحوم حاجی «توضیح‌المقال» استداراك و تعلیقاتی نگاشت، ایشان تمام آنها را، با ذكر نام و تجلیل از محدث نوری در كتاب خود یاد كرد.

علامه بزرگ مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی (ره) نمونه‌ای دیگر از این خصیصه اخلاقی مرحوم حاجی را برای ما حكایت كرده است:

«عالم فاضل متقی حاج شیخ ابراهیم تجریشی تهرانی برایم گفت: روزی با یكی از فضلاء به دیدار حاج ملاعلی كنی قدس سره رفتیم. وی در خلال سخنان خویش فرمود: آیا دوست ندارید امروز مطلبی را نشانتان دهم.

سپس همراه ایشان به داخل كتابخانه رفتیم، و نوشته‌ای از مرحوم آیت‌الله العظمی میرزای شیرازی- كه به خط و مُهر وی بود- از بهترین جای كتابخانه و با كمال احترام بیرون آورد و آن را بوسید و به ما داد.

سپس فرمود: این نامه برای من بسیار گرانقدر و ارزشمند است، كه نزد من گویی نوشته‌ای از سوی حضرت امام حسن عسكری علیه‌السلام می‌باشد و به فرزندانم نیز وصیت نموده‌ام كه پس از مرگم ان را در كفنم بگذارند...»(1)

شما نهایت تواضع و فروتنی، صفای نفس، اخلاص، صفا و صمیمیت، تجلیل از مقام مرجعیت- با این كه خود مرجعی با شكوه و نافذ الكلمه و رئیس روحانی یك كشور بزرگ به شمار می‌رفت- و احترام به خط عالم و تبرك جستن به آن را از عالمی بزرگ بنگرید. با این كه هر دو از شاگردان صاحب جواهر و همعصر بوده‌اند و مرتبتی مانند استاد و شاگردی در بین نبوده است.

از دیگر مظاهر ترویج مرحوم حاجی از فقهاء و دانشمندان، بزرگداشت آنان در مقابل دولتیان است.

علّامه شیخ آقا بزرگ تهرانی می‌نویسد:

«مرحوم آیت‌الله شیخ جواد رشتی- از شاگردان میرزای شیرازی- از كسانی بود كه در امر به معروف و نهی از منكر از هیچ كس واهمه نداشته و پروا نمی‌نموده است.

زمانی ناصرالدین شاه، به همین سبب او را از  رشت به تهران طلبید. و مرحوم حاجی ملاعلی كنی- با تكریم و تجلیل از مقام او- موجب تبرئه وی و اعتذار شاه از او گردیده، و با كمال احترام به رشت بازگشت تا در سال 1309ق بدرود حیات گفت».(2)

و در همین موضوع این قضیه بسیار معروف است كه:

زمانی عاملین ناصرالدین شاه نسبت به مرحوم آیت‌الله العظمی حاج میرزا محمود طباطبایی- عموی مرحوم آیت‌الله بروجردی- سخن‌چینی نموده و خاطر ناصرالدین شاه را مشوّش نمودند، شاه برای واضح شدن امر، ایشان را از بروجرد به تهران طلبید. این خبر به گوش مرحوم حاجی رسید.

وی با این كه با مرجع بزرگ دیگر تهران- مرحوم آیت‌الله حاج سید محمد سنگلجی طباطبایی (م 1320ق) - در بعضی امور اختلاف نظر داشته و ارتباط گرمی با یكدیگر نداشتند، صبحگاهان پس از ادای نماز یكّه و تنها به منزل مرحوم طباطبایی شتافته و دقّ‌الباب می‌كند.

خادم منزل در را باز می‌كند و با كمال تعجب می‌بیند شخصی در آن صبح زود اجازه ملاقات می‌طلبد، وی با اعتراض به مرحوم حاجی- كه اكنون آقا با كسی دیدار ندارند و شما پس از این بیایید- بالاخره ایشان را خبر نموده و آقا به كوچه آمد و با كمال تعجب مشاهده نمود كه:

آیت‌الله حاج ملاعلی كنی- مجتهد با شكوه و با نفوذ پایتخت- بتنهایی ایستاده است.

مرحوم حاجی پس از سلام و تعارفات معمول فرمود:

شاه میرزا محمود بروجردی را به مركز طلبیده و ایشان را تا كهریزك آورده‌اند، اكنون من برای استقبال و دیدار ایشان به حضرت عبدالعظیم می‌روم، شما هم خود دانید.

مرحوم آیت‌الله طباطبایی هم بدون معطلی به سوی ری حركت كرده و در آغاز روز در تهران این خبر شایع می‌شود. مردم شهر هم با تعطیل مغازه‌ها، و با صلوات و دعا و سروصدای بسیار به سوی شهر ری حركت می‌كنند.

شاه كه در كاخ گلستان به سر می‌بُرده، با تعجب‌انگیزه سر و صدا را از صدراعظم می‌پرسد و صدراعظم هم آمدن میرزا محمود بروجردی و رفتن دو مجتهد پایتخت را به استقبال او یادآور می‌شود.

شاه با شنیدن این خبر مضطرب می‌شود، و به صدراعظم دستور می‌دهد كه به اتفاق همه وزیران به حضرت عبدالعظیم رفته و سلام مرا به آقا میرزا محمود بروجردی رسانیده و خواسته‌های ایشان را شنیده و در انجام آنها نهایت كوشش را نموده و ایشان را با احترام به بروجرد برگردان.(3)

از دیگر نمونه‌های تجلیل وی از دانشمندان، آن است كه:

زمانی كه مرحوم آیت الله العظمی میرزا ابوالقاسم كلانتری نوری تهرانی (1226-1292 ق) از نجف به تهران كوچید، مرحوم آیت الله حاج ملاعلی كنی با اصرار بسیار مسند تدریس در مدرسه مروی- كه آن زمان آبادترین مدرسه علوم دینی و مجمع علما و فضلا به شمار می‌رفت- را به عهده وی گذاشته و دانشوران را به درس او ترغیب می‌نمود.(4)

نیز زمانی كه مرحوم آیت‌الله العظمی حاج شیخ جعفر شوشتری در سال 1302 ق به تهران آمد، مرحوم حاجی استقبال چشمیگری از ایشان نموده و امامت جماعت مسجد سپهسالار را- كه تازه ساختمانش به پایان رسیده بود و هنوز جماعت در آن برپا نشده بود - بدیشان تفویض نمود و مردم را نیز به درك مجالس و نماز جماعت ایشان تحریص می‌كرد.

و هنگامی كه آیت‌الله سید عبدالكریم لاهیجی (م 1323 ق) را- كه تا آن روز ناشناخته مانده بود- در مجلس درسش بدید و مراتب علم و فضلش را آگاه گشت، او را بر مسند خویش و بر بالای مجلس نشاند و تدریس در مدرسه مروی را بدو محوّل می‌كند و او را به دامادی خویش برمی‌گزیند.(5)

- حفظ عزّت و شوكت دین

«و لله العزة و لرسوله و للمؤمنین»(6)

خداوند بزرگ در كتاب محكم خویش عزّت را ویژه خود و پیامبرش و گروندگان به دین می‌داند و بس. و حاجی با احراز مقام زعامت و ریاست دینی پایتخت بر آن شد تا از عظمت غیر مسلمانان جلوگیری كند و بر شوكت و اقتدار مسلمین بیفزاید.

توجه به زمان مرحوم حاجی نیز لازم است. زمانی كه غربیان و فرنگیان- به عناوین مختلف- به مملكت اسلامی هجوم می‌آوردند و به شكلهای گوناگون مسلمین را به زیر یوغ خود در آورده و از آنان كار می‌كشیدند، و بر ایشان آقایی می‌فروختند، اقدامی در جهت شكستن سیادت و شوكت غیر مسلمانان لازم بود و آن هم وسیله مرحوم حاجی «ره» عملی شد: جزیه‌گیری.

مرحوم كنی اوّلین كسی است كه جزیه گرفتن از یهود و نصاری را در پایتخت عملی ساخت.(7) حاجی با این كار سترگ خویش دماغ پر از كبر و غرور غیر مسلمانان را از باد نخوت خالی ساخت و پشتشان را به خاك مذّلت مالید.

مرحوم حاجی در زمان خویش مانع استواری منكرات بوده و بسیاری از زشتیها را از چهره جامعه زدود. نیز ایشان نخستین كسی بود كه به مثابه سدّ محكمی در برابر نفوذ شرق و غرب در ایران ایستاد. هم نفوذ شرق تزاری و هم رخنه فرنگیان و اروپاییانی كه در مقام استعمار و استثمار ایران بودند.(8)

(و این از مبارزه بی‌امان او با قراردادی ننگین چون «امتیاز رویتر» و عمّال استعمار مانند «ملكم خان» بخوبی نمایان است و لذا است كه می‌بینیم به مجرد وفات وی، اعمال نفوذ استعمارگران در این مملكت اسلامی شروع شد. (كه شاهد صدق آن انعقاد پیمان «انحصار تنباكو» بین ایران و كمپانی رژی- عامل مستقیم استعمار انگلیس تنها پس از گذشت چند صباحی پس از رحلت مرحوم حاجی، بوده كه سرانجام با پایمردیها و از خودگذشتگیها و شجاعت تحسین برانگیز علمای بزرگ، این امتیاز هم ملغا شد و ملّت ایران از شرّ آن در امان ماند).


پی نوشتها:

1. شرح زندگانی میرزای شیرازی، 67 (ترجمه «هدیة الرازی الی الامام المجدد الشیرازی»).

2. نقباءالبشر، ج 1، ص333.

3. اختران فروزان، 127+128.

4. همان كتاب، 220.

5. همان كتاب، 411-412.

6. سوره منافقون، آیه 8.

7. هرچند این كارها بعدها به عنوان گرفتن مالیات، ادامه یافت.

نویسنده: ناصر الدین انصاری قمی

تهیه و تنظیم: محمد حسین امین، گروه حوزه علمیه تبیان