تبیان، دستیار زندگی
مرحوم حاجی دارای خصایل و صفاتی بوده است كه او را محبوب دلها ساخته بود. خصلتهایی كه موجب شده بود مردم بدو عشق ورزند و پس از وفاتش خاطره او را در دلهای خود جاودانه دارند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گفته ها و نا گفته ها 1

قلم

مرحوم حاجی دارای خصایل و صفاتی بوده است كه او را محبوب دلها ساخته بود. خصلتهایی كه موجب شده بود مردم بدو عشق ورزند و پس از وفاتش خاطره او را در دلهای خود جاودانه دارند.

ویژگیهای مرحوم حاج ملاعلی كنی

مرحوم حاجی دارای خصایل و صفاتی بوده است كه او را محبوب دلها ساخته بود. خصلتهایی كه موجب شده بود مردم بدو عشق ورزند و پس از وفاتش خاطره او را در دلهای خود جاودانه دارند.

در این جا برخی از ویژگیهای نفسانی مرحوم حاجی را نقل می‌كنیم:

الف- عشق به ساحت مقدس امام حسین علیه‌السلام:

مرحوم آیت‌الله نجفی مرعشی می‌فرمود:

بقدری ایشان علاقه‌مند به خاندان رسالت بوده است كه در این دو ماه محرّم و صفر و در ایام سوگواری مثل یك زن بچه مرده دائماّ در مجالس گریان بوده است.(19)

او هنگام عزاداری سیل اشك از دیده روان می‌ساخت و در مصایب اهل بیت می‌سوخت.

ب- جود و بخشش

علی علیه‌السلام فرماید: «انما ساده اهل الدنیا و الآخره الاجواد» و هم فرمود: «عادة الكرام الجود»(20) و مرحوم حاجی با گوش جان این حدیث را شنوده و با جود و كرم خود را سیدالكرام ساخته بود. او كه هر چه را داشت به دیگران می‌بخشید و غذایش را با فقرا تقسیم می‌كرد.

همان‌طور كه پیشتر گفتیم مرحوم حاجی با تفضل خداوندی به ثروتی بی‌مانند نایل آمد و پس از یك دوره فقر و تنگدستی شدید به توانگری غیر منتظره‌ای رسید.

مرحوم حاجی در مقابل این نعمت به شكرگذاری پرداخت و ثروتش را در راه آسایش خلق و دستگیری از نیازمندان به مصرف رسانید.

مرحوم آیت‌الله العظمی نجفی مرعشی می‌فرمود:

«عده‌ای از ایتام جیره‌خوار ایشان بودند در آن عصر. و برای مریضها جاهایی را ایشان معین فرموده بود كه نسخه‌شان و پول دوایشان را از آن جاها می‌گرفتند».(21)

مرحوم علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی می‌نویسد:

«وی حق نعمت را كاملاّ ادا كرد. چشمه‌های احسان از دستانش می‌جوشید، و عطایا و هدایای بسیاری از سوی او بر مردان علم و رجال دین- كه به سبب ناملایمات روزگار جامه نیاز پوشیده بودند- بویژه درماندگان، یتیمان و نیازمندان- و بیماران- نثار می‌شد. او پدری دلسوز برای ایشان بود، و آنان در زمان زندگانی‌اش به آسایش و نعمت و سرور و شادمانی می‌گذرانیدند. از گوشه و كنار شهرها به قصد بهره‌مندی از عطایای حاجی به سویش می‌شتافتند. و هیچ‌گاه كسی ناامید از درگاهش بازنگشت. هر آنچه را كه به او هدیه می‌دادند، به دیگران می‌داد و چیزی را پیش خود باقی نمی‌گذاشت...».(22)

مرحوم حرزالدین نیز می‌نویسد:

«سیره - نیكوی- وی ردّ خیرات و صدقات به فقراء بود».(23)

آری! وی به كردار مولایمان امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام تأسّی می‌جست و دلش با یاد یتیمان و درماندگان و نیازمندان می‌طپید. او تاب دیدن روی زرد و پژمرده هیچ یتیمی را نداشت و چنان منقلب می‌شد كه تصمیم گرفت تا آنان را زیر چتر حمایت خود گرد آورد. او بحق مصداق كامل سخن امیرالمؤمنین علی (ع) بود كه فرمود: كافل الیتیم و المسكین عندالله من المكرمین.(24)

ج- احترام به سادات

آیت‌الله مرعشی قدس سرّه در این‌باره فرموده است: «وی علاقه و احترام مفرطی به سادات داشته است. اگر سیدی وارد می‌شد ولو جوان، حاجی با این مقام و ریاستش، با عظمتش و كهولت سنّش می‌ایستاد تا سید بنشیند.» این نهایت تواضع و فروتنی مرحوم حاجی- با آن عظمت مقام- است.

در زمانی كه پادشاه و بزرگان مملكت در برابر بزرگی او خود را حقیر و كوچك می‌شمردند و از هیبت وی هماره برخود می‌لرزیدند، او خود را در مقابل سادات و ذراری پیامبر حقیر می‌شمرد و از دیدن چهره رنگ پریده یتیمان و فقیران بر خود می‌لرزید. در همان زمان كه با یك سطر نوشته‌اش مقتدرترین مرد سیاسی كشور- صدراعظم وقت- معزول و قراردادش را پاره و ملغی می‌سازد،(25) او خود را در برابر جوانی از فرزندان رسول خدا به هیچ می‌شمرد و تمام قد برمی‌خیزد.

آری او بحق جانشین مسند امیرالمؤمنین بود كه در كردار و گفتار قدم در جای پای علی علیه‌السلام نهاده بود.

د- دقّت

مرحوم آیت‌الله العظمی نجفی مرعشی درباره دقّت و اعتبار امضای حاجی می‌فرماید:

«كاغذجات در باب املاك و در باب خرید و فروش و اجاره، اگر صاحبان این كاغذجات می‌خواستند كاغذشان معتبر شود در همه دوائر به مهر حاجی می‌رساندند. خطا از مهر این مرد دیده نشده، با این كه به منزله محاضر این دوره بوده. تمام كاغذجات را از تهران، اطراف تهران، بلكه از خراسان، شیراز و اصفهان برای محكمی و اعتبار مُهر حاجی می‌فرستادند».

ه- مبارزه با ستم

و هم ایشان پیرامون روحیه مرحوم حاجی در ستیز با ظلم و رفع مظالم دولتیان از مردم می‌فرمایند:

«ایشان غالباً با ناصرالدین شاه طرف بود. حاجی باعث شد كه مرحوم حاج سیدجواد از قم، مرحوم آمیرزا محمود از بروجرد و مرحوم آمیرزا جواد آقا از تبریز(26) و سایر علماء در حضرت عبدالعظیم متحصّن شدند كه ناصرالدّین شاه را بردارند.

حتی حاجی می‌گفت كه اسم او ناصرالدین نیست، بلكه ناصرالكفر است. این تعبیر را از حاجی نقل می‌كنند».

در حاشیه «تكمله نجوم السماء» نیز چنین نگاشته شده است:

«ایشان نجاح و فلاح را در كسر سورت نائره بعضی از امراء ظالم دانسته رعیت را در ظلّ حمایت خویش كشیدند.اینك حكم محكم ایشان مشابهت ندارد از سلطان و شاهزادگان و امراء كسی را جرأت آن نیست كه بی‌اذن ایشان اقدام بر تكلّم نمایند و یا بی‌مشورت ایشان اجرای مطلبی بنمایند.(27)

(شاهد این عبارت، داستانی است كه مرحوم آیت الله میرزا سیدهادی خراسانی نقل كرده است كه:

«... چون خیابانی به امر شاه در تهران باز كردند، مصادف به مسجد كوچكی شد و چون اراده سلطان بود علمای تهران نتوانستند مخالفت نمایند و تصمیم گرفتند در عوض آن مسجد، مسجد بزرگتری در جای دیگر بسازند تا تبدیل به احسن شده باشد. مرحوم حاجی كنی از واقعه مطّلع گردید، نامه‌ای به شاه نوشته و در صدر آن چنین نوشت:

«بسم الله الرحمن الرحیم. الم تر كیف فعل ربك باصحاب الفیل».

شاه با دیدن نامه، از خراب كردن مسجد صرف‌نظر كرد و خیابان را كج نمودند»(28)

نیز همو نوشته است:

«روزی ناصرالدین شاه با خدم و حشم، به قصد شكار از دروازه شهر بیرون رفت، سپس نگاهی به شهر تهران كرده كمی در فكر فرو رفت، فوراً قصد شكار را شكست و به شهر برگشت. یكی از خواص سبب فسخ شكار را پرسید، شاه- محرمانه- در پاسخ گفت: چون از دروازه بیرون رفتم و نگاهم به شهر و دروازه افتاد، این فكر در نظرم آمد كه اگر حاجی ملاعلی كنی امر نماید در دروازه را به روی من ببندند و باز نكنند من چه خواهم كرد؟ از این رو ترس و وحشت مرا فرا گرفت، و گفتم: برگشتن بهتر است... ».(29)

از این حكایت معلوم می‌شود كه دایره نفوذ مرحوم حاجی تا بدان حد بوده است كه شاه هم سلطنت و حكومت خود را مرهون رضایت خاطر ایشان می‌دانسته است و هماره از وی در بیم و هراس به سر می‌برده است.


نویسنده: ناصر الدین انصاری قمی

تهیه و تنظیم : محمد حسین امین ، گروه حوزه علمیه تبیان