تبیان، دستیار زندگی
بسیاری از مورّخان تاریخ معاصر ایران بر این نکته اعتراف دارند که ناصر الدین شاه قاجار از عظمت و نفوذ آیت الله کنی فوق العاده بیم و ملاحظه داشت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مبارزات و مجاهدات

آیت الله ملا علی کنی

بسیاری از مورّخان  تاریخ معاصر ایران  بر این نکته اعتراف دارند که  ناصر الدین شاه قاجار  از عظمت و نفوذ آیت الله کنی فوق العاده بیم و ملاحظه داشت و این امر حاکی از قدرت معنوی، نفوذ کلام، پیوند با مردم و شجاعت آن  مرجع دینی  است.

عالمی که با تحقیر و شکستن قدرت پوشالی کارگزاران ظالم، سایه حمایت خویش را بر مردم ضعیف گسترده بود.

در این مقال به نمونه های درخشانی از شجاعت و غیرت دینی او اشاره می‌کنیم:

میرزا محمد مهدی لکهنوی می‌نویسد:

«اینک حکم محکم ایشان مشابهت دارد. از سلطان و شاهزادگان و امرا کسی را جرأت آن نیست که بی‌اذن ایشان اقدام بر تکلم نماید و یا بی‌مشورت ایشان اجرای مطلبی بنماید.

امرای عصر حتی ناصرالدین شاه قاجار از وی خائف می‌بودند و شاه مذکور مکرر به خانه‌اش به جهت ملاقات می‌آمد.» [1]

نوشته‌اند: «روزی ناصرالدین شاه به منظور شکار، به همراه اطرافیانش از دروازه شهر خارج شد. هنوز مسافتی را طی نکرده بود که از دور نگاهی به پایتخت کرد و در فکر فرو رفت.

پس از آن بی‌درنگ از شکار منصرف شد و به تهران بازگشت. یکی از درباریان سبب انصراف شاه را از شکار جویا شد.

شاه در پاسخ گفت: چون از دروازه بیرون رفتم، نگاهم به شهر و دروازه افتاد، این فکر در نظرم آمد که اگر حاجی ملا علی کنی امر نماید درِ این دروازه را بر روی من ببندند و باز نکنند، من چه خواهم کرد! از این رو ترس و وحشت مرا فرا گرفت و گفتم برگشتن بهتر است.» [2]

کردار مغایر با دین و همکاری ذلت آور با بیگانگانی چون روس و انگلیس از شاه چهره کریه و خائنی ساخته بود؛ بدان حد که حاجی درباره او می‌گفت: «او ناصرالدین شاه (یاری کننده دین) نیست، بلکه ناصر الکفر است.» [3]

روزی شاه از ملاعلی می‌پرسد بر اساس حدیث «علماء امتی افضل من انبیاء بنی اسرائیل» «علمای امت من از پیامبران بنی اسرائیل برترند) شما باید لااقل همان کارهایی را بکنید که آن پیامبران می‌کردند. مثلاً آیا شما می‌توانید مانند حضرت موسی عصایی را اژدها کنید؟!

حاجی بدون تأمل و درنگ در پاسخ می‌گوید: آری، اگر شما ادعای خدایی کنید ما هم عصا را اژدها خواهیم کرد؟! [4]

روزی نایب السلطنه ، کامران میرزا پسر ناصرالدین شاه و وزیر جنگ و حاکم تهران برای انجام کاری در منزل حاج ملا علی کنی حضور یافت.

 در ضمن صحبت، حاجی با عذرخواهی فرمود: «خیلی ببخشید، من پایم درد می‌کند و ناچارم آن را دراز کنم!» کامران میرزا که مردی خودخواه و خودپسند بود، احساس کرد ملاعلی کنی قصد بی‌احترامی به او را دارد و برای اینکه تلافی کرده باشد، گفت: اتفاقاً بنده هم پایم درد می‌کند و اجازه می‌خواهم آن را دراز کنم!

آیت الله کنی با فراست و هوشیاری تمام متوجه منظور نایب السلطنه شد و برای آنکه او را خوب ادب کرده باشد فرمود: «من اگر ناچارم پایم را دراز کنم، علتش این است که دستم را کوتاه کرده‌ام، ولی فکر نمی‌کنم شما در وضعی باشید که لازم باشد پایتان را دراز کنید.» [5]

مبارزه با امتیاز رویتر

در هیجدهم جمادی الثانی 1289 ق. قراردادی میان ناصر الدین شاه و نماینده بارون ژولیوس دورویتر ـ سرمایه دار انگلیسی ـ به امضا رسید که در صورت اجرا تسلط کامل اقتصادی و به دنبال آن تسلط سیاسی انگلستان بر سرتاسر ایران برقرار می‌شد. این امتیاز که کشور را در اندک زمانی تحت استعمار بریتانیا قرار می‌داد، از نمونه‌های فوق العاده‌ای بود که می‌توان آن را کودتای اقتصادی نامید. [6]

کارگردان اصلی و بانیان پشت پرده در اعطای امتیاز، دو روشنفکر بی‌خردی بودند که به موجب غرب باوری و مطامع شخصی خویش، کشور را به سراشیبی هلاکت و سقوط کشاندند.

این دو خائن میرزا حسن خان سپهسالار ( مشیرالدوله ) و میرزا ملکم خان ناظم الدوله بودند که با اخذ رشوه کلان، زمینه اعطای تمام ثروت و منابع طبیعی و اقتصادی کشور را به یک سرمایه‌دار خارجی فراهم کردند. [7] [8]

به موجب این قرارداد امضا شده، تأسیس راه آهن از دریای خزر تا خلیج فارس علاوه بر حق تصرّف کلیه زمینهای واقع در مسیر، دایر کردن راه آهن شهری، بهره‌برداری از همه معادن، از جمله زغال سنگ، نفت و آهن و سُرب، بهره‌برداری از جنلگهای ملی در سراسر مملکت و وصول انحصاری حقوق گمرکی و به طور خلاصه کلیه منابع ثروت ملی ایران به رویتر واگذار شد. [9] [10] [11]

« لرد کرزن » این امتیاز را چنین توصیف می‌کند « ... موقعی که متن این قرارداد منتشر گردید، نفس اروپا از حیرت بند آمد، زیرا تا آخر تاریخ در صحنه معاملات بین المللی چنین امری سابقه نداشت که پادشاهی تمام ثروتهای زمینی، زیرزمینی و کلیه منابع طبیعی و پولی و اقتصادی کشورش را بدین سان مفت و دربست در اختیار یک سرمایه‌دار خارجی گذاشته باشد.» [12]

«لس یر» سیاستمدار فرانسوی می‌نویسد: «برای شاه جز هوا چیزی باقی نگذاشته‌اند!» [13]

از سویی دیگر، سران روسیه تزاری با خشم و نفرت از امضای این قرارداد، از اینکه از قافله امتیازگیران عقب مانده بودند بشدت اعتراض کردند.

حاج ملا علی کنی با رهبری مبارزه علیه امتیاز رویتر ، افکار عمومی مردم را در جهت لغو امتیاز هدایت کرد. نامه اعتراض آمیز و کوبنده او به شاه، سند زنده تیزبینی و آگاهی آن مرجع شیعه بوده و قدرت تشخیص و توانایی درک مسائل پیچیده سیاسی او را بر همگان روشن می‌سازد. [14]

نفوذ کلام و اقتدار مردمی حاجی کنی، خیزش و حرکت مردم پایتخت را به دنبال داشت. سیل خروشان ملت، آماده عمل به دستور مرجع شجاع خویش شدند و برای انجام تکلیف از هیچ گونه جانفشانی و مجاهدت دریغ نورزیدند.

لغو امتیاز و برکناری محمد حسین خان سپهسالار از صدر اعظمی دو خواسته‌ای بود که علما و مردم بر آن اصرار داشتند؛ بدان حد که پس از بازگشت ناصرالدین شاه از سفر اروپا و به محض پیاده شدن ازکشتی و ورود به بندر انزلی ، استقبال کنندگان درباری، بیداری و خیزش مردم به رهبری روحانیون را گزارش داده، به او فهماندند که اگر صدراعظم همراه شما وارد تهران شود، شورش عظیمی در پایتخت برپا خواهد شد.

به این سبب شاه در مرحله نخست سپهسالار را از مقام صدراعظمی عزل کرد و او را در رشت قرار داد و خود رهسپار تهران گردید [15] و سپس در دهه آخر رمضان 1290 ق. بطلان قرارداد به طور رسمی اعلان شد [16] و سرانجام تلاش عالمانی چون ملا علی کنی و حمایت و حضور مردم وظیفه شناس جامه عمل پوشید و ورقی زرّین بر تاریخ پرافتخار مرجعیت شیعه و پیوند امت با روحانیت افزوده شد و اقتدار علمای متعهد را عیان ساخت.

سرانجام حضرت آیت‏الله العظمی ملا علی کنی بعد از هشتاد و شش سال خدمت به مردم و شیعه در 27 محرم الحرام سال 1306 قمری، در تهران از دنیا رفت و مردم عالم‏دوست آن زمان تهران با تعطیل مغازه‏ها، به ناله و سوگواری پرداختند.

پس از سه روز عزادری، مراسم تشییع پیکر مطهر حاجی برگزار شد و تشییع کنندگان بدن مطهر ایشان را تا  حرم حضرت عبدالعظیم(ع) مشایعت کرده و در مسجد عتیق حرم به خاک سپردند.


منابع:

1        . تکمله نجوم السماء، میرزا محمد مهدی لکنهوی ج2، ص21-23.

2        . مجله مشکوه، ش 40، ص 81.

3        . مجله پیام انقلاب، ش 71، ص 44.

4        . حکایات برگزیده از زندگی علما با سلاطین، ناصر باقری بیدهندی، ص 116.

5        . مجله خانواده ش 52، ص9.

6        . مقاله امتیاز استعماری رویتر (قتل اتابک)، ص 69.

7        . مقاله امتیاز استعماری رویتر (قتل اتابک)، ص 71.

8        عصر بی‌خبری، ص 38.

9        . تاریخ روابط خارجی ایران، عبدالرضا هوشنگ مهدوی ج1، ص289.

10      مقدمه فکری نهضت مشروطیت، علی اکبر ولایتی، ص 88.

11      ار گاتها تا مشروطیت، محمد رضا فشاهی، ص441 -442.

12      . مقاله امتیاز استعماری رویتر (قتل اتابک)، ص 69.

13      . انگلیسیان در ایران، دنیس رایت، ترجمه غلامحسین صدری، ص101.

14      . ر. ک: عصر بی‌خبری، ص124.

15      . نقش روحانیت پیشرو در جنبش مشروطیت، حامد الگار، ص248.

تهیه و تنظیم : محمد حسین امین ، گروه حوزه علمیه تبیان