تبیان، دستیار زندگی
از جمله منازلی که آمدند، منزل ما بود، من دیدم جمعیت طلبه‌ها به قدری زیاد است که منزل گنجایش آنان را ندارد، لذا گفتم که به اتفاق به سمت مدرسه امیرالمومنین (ع) حرکت می‌کنیم. در سالن مدرسه، اجتماع عظیمی برپا شد و از من خواستند که برای جمع صحبت کنم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خاطرات آیت الله مکارم از 19 دی

آیت الله مکارم

از جمله منازلی که آمدند، منزل ما بود، من دیدم جمعیت طلبه‌ها به قدری زیاد است که منزل گنجایش آنان را ندارد، لذا گفتم که به اتفاق به سمت مدرسه امیرالمومنین (ع) حرکت می‌کنیم. در سالن مدرسه، اجتماع عظیمی برپا شد و از من خواستند که برای جمع صحبت کنم.

حادثه 19 دی ثابت کرد که مردم می‌خواهند تا آخر بمانند

امام خمینی (ره) در آن زمان در میان محافل مذهبی، حوزه‌های علمیه و توده مردم، کاملا شناخته شده بودند و این امر برای نظام طاغوت مسلم بود.

آنچه دستگاه نسبت بدان شک داشت میزان ایستادگی مردم بود؛ شاه می‌خواست بداند آیا مردم تنها به راهپیمایی‌ها و مجالس سخنرانی و بستن بازار و اعتصاب اکتفا می‌کنند یا برای یک جهاد تمام عیار خود را آماده کرده‌اند و حادثه 19 دی ثابت کرد که مردم می‌خواهند تا آخر بایستند.

سالگرد کشف حجاب در قیام 19دی چندان تعیین کننده نبود

همه ساله در هفده دی به مناسبت سالگرد کشف حجاب، در مطبوعات آن زمان غوغایی برپا می‌شد و من فراموش نمی‌کنم که در زمان ریاست مرحوم آیت الله بروجردی بر حوزه علمیه قم (قبل از سال 40) در سالگرد هفده دی، نظام، تبلیغات گسترده و وقیحانه‌ای راجع به کشف حجاب راه انداخت و طلاب حوزه هم متقابلا طی یک راهپیمایی که به سمت فرمانداری انجام دادند، از این قضیه اعلام انزجار کردند که عده‌ای در این روز کشته و مجروح شدند.

منظورم از نقل این خاطره این بود که بگویم همواره ایام هفده دی خاطره انگیز بوده است؛ هم برای نظام طاغوت که به کشف حجاب مفتخر بود و هم برای قشر متدین که این مساله برایشان ناگوار بود، البته در 19 دی، مسئله کشف حجاب، تحت الاشعاع مسائل دیگر انقلاب بود و لذا چندان تعیین کننده نمی‌توانست باشد.

لذا لازم بود که پاسخ مناسب و دندان شکنی به این مقاله داده شود و اینجا بود که نخست ولوله‌ای در حوزه علمیه قم افتاد و طلاب دور هم جمع شدند تا تصمیم مناسبی اتخاذ کنند و سرانجام قرار شد طلاب و فضلا به طور دسته جمعی به منازل مدرسین معروف حوزه بروند و شکوائیه خودشان را نسبت به مقاله زننده «رشیدی مطلق» مطرح کنند و کمک بخواهند.

از جمله منازلی که آمدند، منزل ما بود، من دیدم جمعیت طلبه‌ها به قدری زیاد است که منزل گنجایش آنان را ندارد، لذا گفتم که به اتفاق به سمت مدرسه امیرالمومنین (ع) حرکت می‌کنیم. در سالن مدرسه، اجتماع عظیمی برپا شد و از من خواستند که برای جمع صحبت کنم، من هم طی سخنرانی، نسبت به توطئه‌های دشمن هشدار دادم و گفتم: «مسئله، تنها هتاکی نسبت به امام نیست.

بلکه به همه مقدسات و به همه ما توهین شده است، لذا باید از هر گونه جدایی و تشتت بپرهیزیم و اگر بناست زنده بمانیم، ‌باید همه زنده بمانیم و اگر هم بناست بمیریم باید همه بمیریم.»

پیش از ظهر 19 دی طلاب و فضلا به منزل مدرسین دیگر هم رفتند تا اینکه بعد از ظهر، هنگام بازگشت از منزل یکی از مدرسین ماجرا اوج گرفت وآتش خشم تظاهرکنندگان به قدری شعله ور شد که رژیم احساس خطر کرد، لذا در جلوی مدرسه امیرالمومنین (ع)، پلیس به مردم حمله کرد و درگیری آغاز شد و این درگیری به شهادت تنی چند از طلاب در چهارراه بیمارستان انجامید و به همین جهت این میدان به «میدان شهدا» تغییر نام یافت.

عده دیگری از طلاب هم دستگیر شدند و در جلسه به اصطلاح «شورای امنیت» شهربانی، حکم به تبعید عده‌ای، از جمله بنده نمودند تا قم آرام شود.

قیام19دی با هدف حمایت از امام و روحانیت انجام شد

هدف از این قیام، حمایت از روحانیت و بالاخص امام در مخالفت با نظام طاغوتی بود. مردم عملا خواهان استمرار این نظام خودکامه نبودند و طالب یک حکومت اسلامی بودند.

در ذهن مردم در طی حدود 15 سال از سال 42 تا 56، تصویری از حکومت اسلامی و تشکیل آن نقش بسته بود و به تدریج به عنوان هدف و آرمان آنان در آمده بود و در نوزده دی 56، در قالب حمایت از امام (ره) و مراجعی که در میدان جهاد و مبارزه حضور داشتند، این آرمان بروز و ظهور یافت.

قیام نوزده دی فوق العاده موفقیت آمیز بود

این قیام فوق العاده موفقیت آمیز بود چرا که موج عظیمی را در تمام مملکت ایجاد کرد و به یک معنا، سرسلسله قیام‌هایی بود که پس از آن به طور زنجیره‌ای در مراکز استان‌ها به وجود آمد و در واقع قیام از قم صادر شد و موجش به تمام کشور رسید و خوشبختانه رژیم خودکامه با برخورد ناشیانه‌ای که نسبت به حرکت قم از خود نشان داد، زمینه تکثیر آن را فراهم کرد و کشور در این خصوص یکپارچه شد.

یکی دیگر از آثار این حرکت، تبعید گسترده مدرسین حوزه علمیه بود که بازتاب موثری داشت؛ به عنوان مثال وقتی خود ما به چابهار و بعد از آن مهاباد و سپس انارک رفتیم، در تمام این مناطق که تا پیش از آن ساکت و آرام بود، مردم به دیدن ما می‌آمدند و خود به خود این مراکز فعال می‌شدند چرا که ما دوره تبعید را با سکوت برگزار نمی‌کردیم و در قالب برگزاری نماز جماعت و سخنرانی، فعالیت می‌کردیم.

در آنجا حتی با همیاری اهالی محل، اقدام به تشکیل کتابخانه کردیم و جالب است اگر بدانید که برخی افراد در آنجا در قالب یک جمله مطایبه آمیز می‌گفتند: «ما باید برویم به شاه دعا کنیم که این آقا را به چابهار آورد و ما به او دسترسی پیدا کردیم.»

در پایان ماجرا به سود اسلام، امام و امت خاتمه یافت

رژیم تا آن زمان باور نمی‌کرد که مسئله مبارزه و خشم توده‌های مردم این قدر جدی است. مرحله حساسی بود که بایستی در تاریخ این ملت به وقوع بپیوندد.

رژیم از سویی می‌بایست با تمام قدرت به میدان بیاید و روحانیت هم از سوی دیگر وارد عمل شوند و مذهبیون درگیر ماجرا گردند تا کار یکسره شود.

سرانجام تمام این نیرو‌ها از جهات مختلف با هم رودررو شدند؛ مردم هم در پشت سر امام، با تمام قدرت وارد عرصه کارزار شدند و در ‌‌نهایت، ضربه نهایی و کاری زده شد و تقریبا یک سال بعد تلاش‌ها به ثمر رسید و در بیست و دوم بهمن ماه 57 ماجرا به سود اسلام و امام و امت خاتمه یافت.


منابع:

پایگاه خبرگزاری مهر

تهیه و تنظیم: محمد حسین امین گروه حوزه علمیه تبیان