تبیان، دستیار زندگی
در عزت و نازِ دنیا بر یكدیگر پیشدستی مكنید و به آرایش و آسایشِ آن شادمان مشوید، و از زیان و سختی آن ناشكیبا مباشید كه عزت و نازش پایان یافتنی است و آرایش و آسایش آن سپری شدنی، و زیان و سختی آن از بین رفتنی .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خوش به حال آقازاده ها


در عزت و نازِ دنیا بر یكدیگر پیشدستی مكنید و به آرایش و آسایشِ آن شادمان مشوید، و از زیان و سختی آن ناشكیبا مباشید كه عزت و نازش پایان یافتنی است و آرایش و آسایش آن سپری شدنی، و زیان و سختی آن از بین رفتنی .
غرور

متأسفانه در جامعه ما به قدری ارزش ها جابجا شده است که برای ساده ترین معارف دین خدا باید هزاران صغری کبری برای دیگران چید و اصولا رعایت ارزش های اخلاقی در نظر دیگران عجیب می نماید .

امروزه اگر کسی رابطه نزدیکی با یکی از مقامات کشوری داشته باشد گویی همای سعادت بر بام خانه اش نشسته چرا که می داند گره از کارهایش گشوده خواهد شد چون با فلانی نسبت دارد و دیگر نباید نگران چیزی باشد .

این که هر وقت کسی به موقعیتی می رسد نزدیکانش هم به مقامی می رسند سابقه ای تاریخی دارد  و در همه فرهنگ ها به گونه ای جا افتاده است، اما معمول بودن این امر در برخی فرهنگ ها آیا جوازی است برای انجام آن در همه جوامع؟

قباحت این امر جایی مشخص می شود که کسی در حکومتی اسلامی به حسب و نسبش تفاخر کند که پیشوایان این دین الهی یکی از بنیان های فکری و عملیشان مبارزه با عمل زشت تفاخر و رانت خواری و باند بازی بوده است .

هر چقدر ما بخواهیم به برخی مسائل خوشبین باشیم باز هم نمی توانیم این واقعیت تلخ را نادیده بگیریم که در جامعه اسلامی ما که داعیه دار اسلام ناب محمدی است ، فرهنگ جاهلی تفاخر جلوه ای ویژه دارد و تک تک ما در جان دادن به این جریان سهیم هستیم وقتی که می شنویم فلان شخص از نزدیکان یک مسؤل حکومتی است چنان کمر به تعظیم و تکریمش می بندیم  که گویی نعوذ بالله این شخص از اولیاء الهی است ،با هزاران چاپلوسی و مدح و ثنا در تلاشیم که به وی نزدیک شویم تا شاید به این واسطه ما هم به نون و نوایی برسیم و هزاران برخورد این چنینی به ایشان این اجازه را می دهد که خود را در خیلی از امور صاحب اختیار دانسته و در هر امری صاحب نظر بدانند و کسی هم جرأت نکند کوچکترین مخالفتی کند .

در صورتی که ائمه عزیز ما هرگز چنین اجازه ای را به پیروانشان نداده اند و کوشیده اند فرهنگ حق گویی و حق پذیری و ظلم و ناحق ستیزی را در اذهان مردم نهادینه کنند.

بی ارزش بودن تفاخر به پست و مقام، و حتی رفاقت و یا خویشاوندی با رؤسا، آن قدر روشن است كه نیازی به توضیح ندارد.

در پرهیز از این صفت، به سه داستان اشاره می شود:

الف. بیزاری امام علی علیه السلام از فخر فروشی

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در صفین در حقوق حاكم و امت مشغول ایراد سخنرانی بود. یكی از یاران با اظهار وفاداری و فداكاری در راه امام، به ستایش حضرت پرداخت.

در جامعه اسلامی ما که داعیه دار اسلام ناب محمدی است ، فرهنگ جاهلی تفاخر جلوه ای ویژه دارد و تک تک ما در جان دادن به این جریان سهیم هستیم وقتی که می شنویم فلان شخص از نزدیکان یک مسؤل حکومتی است چنان کمر به تعظیم و تکریمش می بندیم که گویی نعوذ بالله این شخص از اولیاء الهی است ،با هزاران چاپلوسی و مدح و ثنا در تلاشیم که به وی نزدیک شویم تا شاید به این واسطه ما هم به نون و نوایی برسیم

آن گاه امام علیه السلام فرمود: «وَ إِنَّ مِنْ اَسْخَفِ حالاتِ الْوُلاةِ عِنْدَ صالِحِ النّاسِ أنْ یظَنَّ بِهِمْ حُبَّ الْفَخْرِ وَیوضَعَ أمْرُهُمْ عَلَی الْكِبْرِ؛ 1 و در دیده مردمِ پارسا، زشت‌ترین خوی حكمرانان این است كه گمان شود آنان دوستدار فخرفروشی اند و سیاست كشور داریشان بر كبرورزی بنایافته است.‌» و بعد فرمود: «به راستی كه من خوش ندارم كه این پندار در ذهنتان راه یابد كه به چاپلوسی گراییده‌ام و شنیدن ثنای خویش را دوست دارم.‌» 2

ب. عیادت صعصعه

امام علی علیه السلام از یكی از مؤمنان پاكباز به نام صعصعه عیادت كرد. آن گاه چنین تأكید كرد:‌ای صعصعه! مبادا عیادت من را مایه مباهات خود بر مردمت قرار دهی! صعصعه پاسخ داد: نه به خدای امیرمؤمنان! بلكه آن را مایه توفیق و تشكر به حساب می ورم. امام فرمود: تا جایی كه من خبر دارم تو مردی كم هزینه و پر سود و منفعتی...‌» 3

اندیشه های اقتصادی امام رضا(ع)/بخش اول

ج. میهمانی بزنطی

احمد بزنطی و صفوان و یكی دو نفر از یاران، به محضر امام رضا علیه السلام رسیدند. بزنطی گوید: ساعتی، در محضر امام علیه السلام نشستیم و سپس بلند شدیم. امام علیه السلام به من فرمود:‌ای احمد تو بنشین! من نیز نشستم. آن حضرت شروع كردند به سخن گفتن با من و من می پرسیدم و ایشان پاسخم را میدادند تا آنكه بیشتر شب سپری شد. چون خواستم برگردم، به من فرمودند:‌ای احمد میروی یا شب را همین جا میمانی؟ عرض كردم: فدایت شوم! هرچه نظر شماست؛ اگر بفرمایید بروم، میروم و اگر دستور دهید بمانم، میمانم. فرمودند: بمان! در این وقت شب نگهبانان حاضرند و مردم رام و در خواب اند.

و امام تشریف بردند و به خدمتگزارشان دستور دادند، بستر بگستراند و بالش بیاورد.... به اتاق پذیرایی رفتم و خیال كردم امام علیه السلام رفته اند. در پیشگاه خدا به سجده افتادم و با خود گفتم: خدا را شكر، حجت خدا و وارث علم پیامبران، از میان برادرانم تنها با من صمیمی شد و اظهار محبت كرد... در حال سجده و شكر بودم كه ناگاه حضرت با رسانیدن پا به سینه‌ام مرا با خبر كرد. آن گاه برخاستم، و حضرت دستم را گرفت و فشرد و سپس فرمود:‌ای احمد! امیرمؤمنان، به عیادت صعصعه ـ كه بیمار بود ـ رفت. هنگام برخاستن به او فرمود: «ای صعصعه! مبادا از اینكه من به عیادت تو آمده‌ام، بر برادرانت افتخار كنی و از خدا بترس!» آن گاه امام رضا علیه السلام برگشت. 4

در دیده مردمِ پارسا، زشت‌ترین خوی حكمرانان این است كه گمان شود آنان دوستدار فخرفروشی اند و سیاست كشور داریشان بر كبرورزی بنایافته است.‌» و بعد فرمود: «به راستی كه من خوش ندارم كه این پندار در ذهنتان راه یابد كه به چاپلوسی گراییده‌ام و شنیدن ثنای خویش را دوست دارم

سرسپردگی به احزاب، گروهها و مكاتب پوشالی

برخی به هویت صنفی و یا گروهی خویش میبالند و خود را یک سروگردن از دیگران برتر میدانند. نمونه‌اش قریش جاهلی است كه خود را حُمس یعنی متدین‌تر و محكم‌تر از سایر حاجیان می نمودند. در نتیجه، هنگام مناسک حج از منطقه حرم به سوی عرفات بیرون نمیشدند؛ با این استدلال كه سایر حاجیان میروند، اگر ما كه حُمس و فرزندان حضرت ابراهیم علیه السلام و سرپرست خانه كعبه و... هستیم، به عرفات برویم، با دیگران یكسان خواهیم بود.

قرآن كریم با ردّ چنین افتخارات موهوم، دستور داد: «ثُمَّ أفِیضُوا مِنْ حَیثُ أفَاضَ النّاسُ واسْتَغْفِروُا اللّه َ»؛ 5 «از همان جا كه مردم كوچ میكنند، شما هم كوچ كنید و از خدا آمرزش بطلبید.‌»

آیات بعد نیز زمینه یاد پدران و فخرفروشی را از بین میبرد و دستور میدهد:‌».. فَاذْكُرُوا اللّه َ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ اَوْ اَشَدَّ ذِكرا»؛ 6 « (پس از مناسک) خدا را یاد كنید، بسان یادآوری پدرانتان، بلكه از آن نیز بیشتر.‌»

نردبان خلق، این ما و من است                 عاقبت زین نردبان افتادن است

هر كه بالاتر رود احمق‌تر است                   استخوان او بتر خواهد شكست

هشدار امام علی علیه السلام

امام علی علیه السلام فرمودند: «فَلا تَنافَسُوا فِی عِزِّ الدُّنْیا وَفَخْرِها، وَلا تَعْجَبُوا بِزِینَتِها وَنَعیمِها، وَلاتَجْزَعُوا مِنْ ضَرَّائِها وَبُؤْسِها، فَإنَّ عِزَّها وَفَخْرَها إِلَی انْقِطاعٍ وَإنَّ زینَتَها وَنَعیمَها إلی زَوالٍ، وَضَرّاءَها وَبُؤْسَهَا إلی نَفَادٍ؛ 7 پس در عزت و نازِ دنیا بر یكدیگر پیشدستی مكنید و به آرایش و آسایشِ آن شادمان مشوید، و از زیان و سختی آن ناشكیبا مباشید كه عزت و نازش پایان یافتنی است و آرایش و آسایش آن سپری شدنی، و زیان و سختی آن از بین رفتنی.‌»

پی نوشت:

1) نهج البلاغه، خطبه 99.

2) نهج البلاغه، خطبه 216.

3) همان.

4) میزان الحكمه، ج9، ص4554، ح15732.

5) مستدرك الوسائل، ج12، ص98 ـ 91، ح13600 ـ 13599.

6) بقره/199؛ ر. ك: تفسیر نمونه، ج2، ص62 ـ 61.

7) بقره/200.

بخش نهج البلاغه تبیان


منبع : سایت ذی طوی (سایت جامع تبلیغ)

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.