تبیان، دستیار زندگی
نماز معلم اخلاق انسان است؛ معلمی که همه جا حضور دارد و همه می‌توانند از آن بهره ببرند؛ به تدریج روح و اخلاق انسان را پاکیزه می‌کند و موجب نجات انسان از گمراهی‌ها و هدایت او به سوی رستگاری می‌شود، معلّمی که انسان را به راه راست که راه سعادت است، هدایت می‌ک
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چگونه عنایت خدا را داشته باشیم؟


من باید نماز اوّل وقت بخوانم و موقع نماز، نگویم کار دارم، بلکه بگویم: نماز دارم و هیچ چیزی، هیچ کسی و هیچ کاری مرا مشغول نکند.

نماز

آیت الله مظاهری در جلسه درس اخلاق در زمینه سازندگی نماز فرمودند :

قرآن شریف می‌فرماید :

«إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَ اللَّهُ یعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ» [1] ؛

آیه دیگری از قرآن کریم می فرماید: از نماز کمک بگیرید تا در راه مستقیم بمانید و ساقط نشوید

« وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ» [2]

این آیه شریفه، سنگین بودن نماز را به عنوان یک زنگ خطر مطرح می‌فرماید، لذا می بینیم درحالی که نماز باید مکالمه و معاشقه با خداوند و وسیله‌ای برای ممانعت از سقوط باشد، امّا برای عموم مردم، سنگین است. حتّی برخی از کسانی که به نماز اهمیت می‌دهند نیز، نماز مختصر و فوری را می‌طلبند، از این جهت امام جماعتی را دوست دارند که نماز را زود تمام کند. امّا اگر انسان دل خاشع داشته باشد، نماز برای او سنگین نخواهد بود و علاوه بر آنکه از نماز لذّت می‌برد، می‌تواند برای دست‌یابی به خیر دنیا و آخرت، از نماز کمک بگیرد.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) طبق روایتی که از زبان همسران ایشان نقل شده است، در دل شب نماز می‌خواندند و سر مبارک را روی خاک می گذاشتند و به اندازه ای گریه می کردند که خاک تر می شد و می گفتند : «اللَّهُمَّ وَ لَا تَکِلْنِى‏ إِلَى‏ نَفْسِى‏ طَرْفَة عَینٍ‏ أَبَدا» [3] ؛

نماز معلم اخلاق انسان است؛ معلمی که همه جا حضور دارد و همه می‌توانند از آن بهره ببرند؛ به تدریج روح و اخلاق انسان را پاکیزه می‌کند و موجب نجات انسان از گمراهی‌ها و هدایت او به سوی رستگاری می‌شود، معلّمی که انسان را به راه راست که راه سعادت است، هدایت می‌کند و مانع سقوط او می‌شود .

کسی که نماز را سبک بشمارد، به شفاعت ما اهل بیت نمی رسد. معلوم است کسی که به شفاعت اهل بیت« (سلام الله علیه) نرسد، جهنّمی است؛ زیرا در قیامت همه محتاج شفاعتند و باید با مهر ولایت، بهشتی شوند

یعنی خدایا یک لحظه مرا به خودم وامگذار، که نتیجه آن سقوط است. اگر در یک راه سنگلاخ و باریک، دست انسان را گرفته باشند و ناگهان را رها کنند، ساقط خواهد شد. معنای ذکر و دعای پیامبر گرامی همین است که اگر خداوند لحظه‌ای انسان را رها کند، سقوط خواهد کرد. خود حضرت با استمداد از نماز، از خداوند می‌خواستند که ایشان را لحظه‌ای رها نکند .

تأکید قرآن کریم بر اقامه نماز

مطلبی که در موضوع نماز، توجه جدی می‌طلبد، اینکه قرآن کریم همواره به اقامه نماز امر می‌فرماید و خواندن نماز را برای جلوگیری از سقوط انسان کافی نمی‌داند. معنای اقامه نماز، به جا آوردن این فریضه در مسجد و با جماعت است. افزون بر این، نماز مورد نظر قرآن کریم باید از «خضوع» و «خشوع» برخوردار باشد؛ یعنی هم «ادب ظاهری» در آن مراعات شود و با مقدّمات و مؤخرّاتی نظیر اذان، اقامه و تعقیبات همراه باشد و هم از «ادب باطنی» برخوردار باشد و با حضور قلب اقامه گردد. چنین نمازی، برترین و مهم‌ترینِ اعمال عبادی است .

امام صادق(علیه السلام) نماز را مهم‌ترین عمل بعد از معرفت الهی دانسته‌اند[4]، همچنان‌که قرآن کریم در آیات ابتدایی سوره بقره، بر اهمیت نماز، پس از ایمان به غیب تأکید کرده است:

«هُدىً لِلْمُتَّقینَ الَّذینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ وَ یقیمُونَ الصَّلاةَ» [5] ؛

نماز

در زمان پیغمبر اکرم«صلی‌الله‌علیه وآله وسلّم» مردم به جز در ضرورت، نماز فرادا نمی‌خواندند. لذا در روایت آمده است که یک نابینا خدمت آن حضرت رسید و گفت: یا رسول الله! نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را در مسجد و با جماعت می خوانم، امّا برای نماز صبح کسی نیست که مرا بیاورد، اجازه دهید که فرادا در خانه بخوانم. پیامبر اکرم«صلی‌الله‌علیه وآله وسلّم» فرمودند: نه، ریسمانی از خانه تا مسجد به دیوارها بکش و هنگام نماز صبح به کمک آن به مسجد بیا.[6]

بنابراین، نماز باید در جامعه و در زندگی مسلمانان زنده باشد و همه مخصوصاً جوانان عزیز، در اوّل وقت نماز، در مسجد و در بین جماعت مسلمین حضور یابند و به اقامه نماز بپردازند.

تبعات سبک شمردن نماز و غفلت از نماز

قرآن کریم، غفلت از نماز را به شدّت نکوهش کرده و می‌فرماید: وای بر نامسلمانی که در وقت نماز، غافل از نماز است .

" فَوَیلٌ لِلْمُصَلِّینَ ، الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ "[7]

سوره مبارکه ماعون از چنین کسانی سلب اسلام کرده و می‌فرماید: وای بر کسانی که در وقت نماز، به جای مسجد، در خانه یا محلّ کسب و کار یا مراکز تفریحی حضور دارند و مشغول کارهای دنیا هستند. یعنی آنانکه در وقت نماز، غافل از نمازند، مسلمان واقعی نیستند و سقوط می کنند؛ شیطان درون و برون و رفیق بد، آنها را فریب می‌دهند و در اثر این فریب، نمی توانند در راه مستقیم بمانند، حال انحرافی پیدا می کنند و به گناه می‌افتند.

راهکار نجات از چنین سقوطی، چنگ زدن به عروة الوثقی، یعنی نماز است. به این معنا که انسان می تواند با تمسّک به نماز، در راه مستقیم بماند و سقوط نکند. همگان و به ویژه جوانان، باید این دو آیه از سوره ماعون را مرتّب و به صورت ذکر بخوانند و به خود تلقین کنند که من باید نماز اوّل وقت بخوانم و موقع نماز، نگویم کار دارم، بلکه بگویم: نماز دارم و هیچ چیزی، هیچ کسی و هیچ کاری مرا مشغول نکند.

نماز معلم اخلاق انسان است؛ معلمی که همه جا حضور دارد و همه می‌توانند از آن بهره ببرند؛ به تدریج روح و اخلاق انسان را پاکیزه می‌کند و موجب نجات انسان از گمراهی‌ها و هدایت او به سوی رستگاری می‌شود، معلّمی که انسان را به راه راست که راه سعادت است، هدایت می‌کند و مانع سقوط او می‌شود

سیری در سیره حضرات معصومین«سلام‌الله‌علیهم»، اهمیت و توجّه فوق‌العاده آن ذوات منوّر به نماز و نیز معاشقه یک یک آن بزرگواران در نماز با خدای تعالی را آشکار می‌سازد. پیامبر اکرم«صلی‌الله‌علیه‌وله‌وسلّم» هنگام نماز، به‌ اندازه‌ای تلاطم‌‌ درونی پیدا می‌کردند و تغییر حالت‌ می‌دادند‌ که گوئی دیگران ایشان را نمی‌شناختند و آن حضرت نیز کسی را نمی‌دیدند.[11] امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» در آن بیست و پنج سال خانه نشینی که بیست و شش مزرعه آباد کردند، شب‌ها در مزارع و پای درخت‌هایی که می‌کاشتند نماز می‌خواندند و هنگام نماز لرزه بر بدن مبارکشان می‌افتاد و رنگشان دگرگون می‌شد و گاهی در نماز مدهوش می‌شدند. امام سجاد «سلام‌الله‌علیه»، وقتی به آیه شریفه«مالِکِ یوْمِ الدِّینِ» [12] مى‏رسیدند، به حدّی آن را تکرار مى‏نمودند، که هر کس آن حضرت را مى‏دید، گمان مى‏کرد که حضرتش نزدیک است جان بسپارند.[13] امام باقر و امام صادق«سلام‌الله‌علیهما» نیز هر گاه به نماز بر مى‏خاستند، رنگشان تغییر مى‏کرد، گاهى سرخ و گاهى زرد مى‏شدند، گوئى با کسى مناجات مى‏کنند که او را مى‏بینند.[14]

ترک نماز

تبعات ترک نماز

آن کسی که نماز نمی خواند، دستاویزی ندارد که به آن چنگ بزند و از این‌رو سقوط می کند و خداوند او را به خودش واگذار می کند. افزون بر این، تارک نماز در قیامت کافر عملی محسوب شده و در صف مسلمانان نیست تا امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» او را به زیر لوای حمد ببرند، بلکه در صف کفّار است و جایگاه او جهنّم خواهد بود.

"مَنْ تَرَکَ الصَّلَاةَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ کَفَر" [15]

کفر، به سه قسم مُنقسم می شود: کفر اعتقادی، آن است که انسان خداوند و اصول دین را قبول نداشته باشد و منکر ضروریاتی همچون نماز شود. کفر نفاقی، مربوط به کافری است که اعتقاد ندارد، امّا نفاق می‌ورزد و با زبان و به صورت ظاهری، خود را مسلمان نشان می‌دهد. قسم سوّم، کفر عملی است و در صورتی رخ می‌دهد که انسان از نظر عمل، مانند کفار باشد. یعنی مثلاً نظیر کفّار که نماز نمی‌خوانند، تارک نماز باشد یا مرتکب گناه شود و یا به امور مردم رسیدگی نکند.

قرآن کریم در چند آیه از سوره مدثّر، موقعیت جهنّمی کسانی که دچار کفر عملی شده‌اند را مورد توجه قرار می‌دهد و می‌فرماید: در قیامت، بهشتیان و جهنّمیان همدیگر را می بینند و با هم مکالمه و گفتگو دارند. سپس می‌فرماید: اهل بهشت، افرادی را در جهنّم مشاهده می‌کنند و از سیاق آیه بر می‌ید که آن افراد محبوس در جهنّم، از شیعیان بوده‌اند. آنگاه بهشتیان تعجب می کنند که شیعه و جهنّم؟! و سؤال می‌کنند که چرا مورد شفاعت اهل بیت «سلام‌الله‌علیهم» واقع نشدید و به جهنّم رفتید؟

"فی‏ جَنَّاتٍ یتَساءَلُونَ ، عَنِ الْمُجْرِمینَ ، ما سَلَکَکُمْ فی‏ سَقَرَ ، قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ ، وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکینَ ، وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضینَ ، وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیوْمِ الدِّینِ ، حَتَّى أَتانَا الْیقینُ ، فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعینَ" [16]

کوتاهی در اهمیت به نماز، زندگی ناخوشی همراه با غم، غصه، نگرانی و اضطراب خاطر برای انسان رقم خواهد زد و مهم‌تر اینکه دمی را از نعمت عظیم شفاعت محروم می‌سازد و دست عنایت خداوند را از روی سر او بر می‌دارد و وای به کسی که دست عنایت خداوند روی سرش نباشد

دسته‌ای از آنان در پاسخ به علّت جهنّمی شدن خود می‌گویند: «ما نماز نمی خواندیم»، از این رو نتوانستیم از شفاعت اهل بیت (علیه السلام) بهره‌مند شویم. دسته دیگری از آنها می گویند: «به دیگران رسیدگی نمی کردیم». می توانستیم به خدمت به خلق خدا کنیم، اما خودگرایی و تجمّل گرایی، مانع شد و جهنّمی شدیم. دسته سوم میگویند: «با اهل باطل همنشین بودیم»، یعنی گناه می‌کردیم؛ مثلاً فیلم‌های مبتذل ماهواره را می‌دیدیم، قمار می‌کردیم، با هم می نشستیم و غیبت می کردیم و بالأخره زندگی ما توأم با گناه بود. دسته چهارم اقرار می‌کنند: «معاد را تکذیب می‌کردیم»، ما معاد را فراموش کرده و یاد مرگ نبودیم و برای قبر و عالم برزخ و قیامت خود کاری نمی‌کردیم.

این چند یه، انصافاً تکان دهنده است. در خر هم می فرماید: شفاعت اهل‌بیت (صلی الله علیه و له ) شامل این‌گونه افراد نمی شود: "فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ"امام صادق (علیه السلام) در آخرین لحظات حیات، فرمودند خویشانم را جمع کنید. همه تصوّر کردند که امام صادق وصیت خاصّی راجع به دنیا دارند. امّا وقتی همه خویشان جمع شدند، آن حضرت فرمودند:

" إِنَّ شَفَاعَتَنَا لَا تَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاة " [17]

یعنی کسی که نماز را سبک بشمارد، به شفاعت ما اهل بیت نمی رسد. معلوم است کسی که به شفاعت اهل بیت« (سلام الله علیه) نرسد، جهنّمی است؛ زیرا در قیامت همه محتاج شفاعتند و باید با مهر ولایت، بهشتی شوند.

اهمیت به نماز و اقامه آن با جماعت و در مسجد، مانع سقوط است و کوتاهی در اهمیت به نماز، زندگی ناخوشی همراه با غم، غصه، نگرانی و اضطراب خاطر برای انسان رقم خواهد زد و مهم‌تر اینکه دمی را از نعمت عظیم شفاعت محروم می‌سازد و دست عنایت خداوند را از روی سر او بر می‌دارد و وای به کسی که دست عنایت خداوند روی سرش نباشد.

چنین شخصی چه دارد ؟کسی که خدا را نداشته باشد تیره بخت ترین شخص عالم است او هیچ ندارد،نماز یعنی اینکه دست خدا بر سرمان است ،داشتن توجه خدا یعنی داشتن تمام ثروت ها قدرت ها ،آرامش و آسایش در دو جهان. پس قدرش را بدانیم و حقش را به خوبی ادا کنیم .

پی‌نوشت‌ها :

1. العنکبوت / 45

2. بقره / 45

3. تفسیر القمى، ج 2، ص 75

4. الکافی، ج 3، ص 264

5. بقره / 3-2

6. تهذیب‏الأحکام، ج 3، ص 266

7. ماعون / 5-4

8. فلاح السائل، ص 22

9. مستدرک الوسائل، ج 3، ص 58

10. علل الشرائع، ج 2، ص 363

11. عدّة الداعی، ص 152: «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) یحَدِّثُنَا وَ نُحَدِّثُهُ فَإِذَا حَضَرَتِ الصَّلَاةُ فَکَأَنَّهُ لَمْ یعْرِفْنَا وَ لَمْ نَعْرِفْهُ"

12. حمد / 4

13. بحارالأنوار، ج 81، ص 247

14. همان، ص 248

15. بحارالأنوار، ج 30، ص 673

16. مدثر / 48-40

17. من لایحضرة الفقیه، ج 1، ص 206

18. طه / 126-124

بخش قرآن تبیان


منبع: پایگاه اطلاع رسانی یت الله حسین مظاهری