تبیان، دستیار زندگی
اگر خواستی منبری شوی، دو چیز را فراموش نکن: اول، به همان قصد و نیتی که دو رکعت نماز برای خدا می‌خوانی، به همان نیت منبر برو. دوم، بدان مردمی که در پای منبر تو نشسته اند، شریف‌ترین عضوشان را که مغز است در اختیار تو قرار داده اند. ببین چه به مغز مردم می‌ریز
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

در مغز مردم چه می ریزید؟


اگر خواستی منبری شوی، دو چیز را فراموش نکن: اول، به همان قصد و نیتی که دو رکعت نماز برای خدا می‌خوانی، به همان نیت منبر برو. دوم، بدان مردمی که در پای منبر تو نشسته اند، شریف‌ترین عضوشان را که مغز است در اختیار تو قرار داده اند. ببین چی به مغز مردم می‌ریزی‌؟


مدیر رسانه خبری حوزه: باید رسانه را به یک منبر دینی تبدیل کنیم

قابل توجه مبلغان، منبریان، مربیان و هر کسی که به نوعی دیگران را موعظه می کند

در عصری که باطل گرایان و کژاندیشان در زمینه‌های اخلاقی، عقیدتی، فکری، اجتماعی و ... با شدت و خشونت تمام سخنان زهرآگین می‌پراکنند و نوشته‌های باطل ترویج می‌کنند، نیک اندیشان طرفدار حق وظیفه‌ای بس سنگین بر عهده دارند. آنان باید به روشنگری و بیان حقایق بپردازند و معارف الهی و علوم محمدی را - در همه زمینه‌ها - با زبانی گویا، سخنانی شیوا، پیامی رسا و برهانی قاطع به همگان برسانند. امروزه سکوت و در خود فرو رفتن نه تنها جایز نیست؛ بلکه موجب جرأت دشمنان و تنها ماندن دین است.

موعظه و سخنرانی به عنوان یکی از کاری‌ترین ابزارهای رسانیدن پیام در این زمان همچون همه زمان‌ها می‌تواند راه گشا باشد.

آنچه در پیش رو دارید کلامی چند در باب بایسته‌های سخن از گفتار و کردار عارفان است. امید آنکه همه مبلغان ارجمند بتوانند از معنویات این انسانهای الهی بهره برند.

اهمیت موعظه

مرحوم شهید مطهری رحمه الله در اهمیت موعظه می‌فرماید:

«موعظه کلامی است که به دل نرمی و رقت می‌دهد، قسوت را از دل می‌برد، خشم و شهوت را فرو می‌نشاند، هواهای نفسانی را تسکین می‌دهد، به دل صفا و جلا می‌دهد. هیچ کس نیست که از موعظه بی نیاز باشد و هیچ جامعه‌ای نیست که احتیاج به موعظه نداشته باشد. موعظه واقعی که [به] راستی در دل اثر کند - جز به وسیله دین ممکن نیست. مواعظ دین است که می‌تواند بر روی دل‌ها اثر بگذارد و به دل‌ها خشوع بدهد». 1

باید همت او (مبلغ و واعظ) محکم نمودن عقیده آنان (مردم) در بزرگداشت امور دین بوده و دوستی خداوند متعال و پیامبران و اولیا را در دل‌های آنان قرار دهد و از نعمت‌های خداوند متعال و بزرگی او و سختی خشم و شدت عذابش خیلی بگوید

در اهمیت وعظ و نصیحت همین بس که صاحب «سراج السائرین‌» می‌نویسد:

«باید دانست که جمله انبیا و رسل همه، ناصحان بودند در کار خدای عز وجل و به فرمان او بودند... همه، مشفق، ناصح و معتمد بودند و دوستان خدای تعالی بودند و دلال خیر بودند و مناع شر بودند و راهبران بودند به خدای تعالی و به دین و شریعت. و بر بدل کرد [تبدیل کردن] نمامان، مفسدان، حاسدان، منافقان، اهل بدعت و غل و غش، حرام خوار، حرام گیر و حرام گوی و. ‌» 2 (همه اینان را هدایت می‌کردند) .

چه باید گفت؟

عارف کامل مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی نوشته است: «باید همت او (مبلغ و واعظ) محکم نمودن عقیده آنان (مردم) در بزرگداشت امور دین بوده و دوستی خداوند متعال و پیامبران و اولیا را در دل‌های آنان قرار دهد و از نعمت‌های خداوند متعال و بزرگی او و سختی خشم و شدت عذابش خیلی بگوید.

آداب رفتار شایسته - با خداوند متعال و پیامبران و دوستانشان را، به شنوندگان آموزش داده و آنان را ترغیب به بی اعتنایی به شکوفه‌ها، زیبایی و آرایش دنیا نموده و آنان را از آن پرهیز دهد.

از حالات مراقبین و ترس آنان و عبادات و مراقبت هایشان و اشتیاق آنان به دیدار خداوند و لطف زیاد و کرامت‌های فراوان و بخشش‌های بزرگ خداوند به آنان بسیار بگوید.

در خلال سخنانش، با نرمی و مدارا و بیانی ساده و به روش پیامبران، به حقیقت عقاید حقه اشاره و با بیانی لطیف و الفاظ معروف دینی که اهلش با آن مأنوس هستند، این حقایق را به اذهان نزدیک نماید». 3

دانشمند شهید، استاد مرتضی مطهری رحمه الله می‌نویسد:

«باید همیشه گروهی شایسته، مردم را موعظه کنند؛ به یاد خدا بیاورند؛ از غفلتی که از مرگ دارند بیرون بیاورند؛ مردم را متوجه آثار گناهانشان بکنند؛ از قبر و قیامت به مردم بگویند؛ مردم را به عدل الهی متوجه نمایند و... این امری است لازم و ضروری و هیچ وقت جامعه از این بی نیاز نیست‌» 4

امام علی بن موسی الرضا علیه السلام درباره محتوای سخنان امامان جمعه، خطیبان و [مبلغان] فرموده است:

«جعلت الخطبة یوم الجمعه لان الجمعه مشهد عام فاراد [الله] ان یکون للامیر سبب الی موعظتهم و ترغیبهم فی الطاعة و ترهیبهم من المعصیة و توقیفهم علی ما اراد من مصلحة دینهم و دنیاهم و یخبرهم بما ورد علیهم فی الآفاق من الاحوال التی فیها المضرة و المنفعة‌» 5

خطبه در روز جمعه قرار داده شده است برای این که روز جمعه زمان جمع شدن عامه مردم است. پس [خداوند] چنین اراده کرده تا به حاکم مسلمین امکان دهد که مردم را نصیحت کند و به اطاعت ترغیب نماید و از معصیت بترساند و آنان را بر آنچه مصلحت دین و دنیایشان است آگاه سازد و آنان را به آنچه در آفاق بر آن‌ها وارد شده است، از احوالی که در آن‌ها زیان و نفع است، با خبر سازد».

نصیحت

امام خمینی و محتوای سخن

- «اگر بدعت‌ها در دین ظاهر شود، بر علما است که دانش خود را آشکار کنند و نگذارند فریب‌ها و نیرنگ‌ها و دروغ‌های بدعت گذاران در دین و در مردم اثر کند و باعث انحراف شود‌» (57/10/18)

- «شما خیر و شر را به مردم بگویید تا مردم به فطرت خودشان از شر گریزان بشوند و به خیر توجه کنند.‌» (63/1/14) 6

آری واعظان و مبلغان دینی وظیفه سنگینی بر عهده دارند. آنان باید مردم را با معارف الهی، مکارم انسانی، فضایل اخلاقی، دستورات دینی، آگاهی‌های فکری و... آشنا سازند و راه هدایت و معنویت را نشان دهند.

آنان باید اندیشه‌های زلال وحی و گفتارهای آسمانی معصومان را با بهترین شیوه و نیکوترین روش ارائه کنند و جان‌های شیفتگان هدایت و معنویت را از سخنان و دستورالعمل‌های عارفان و دانشمندان ربانی سیراب کنند و هرگز از امر به معروف و نهی از منکر غافل نشوند.

«آقای قاضی، شب‌ها مجلس اخلاق داشتند و چراغ روشن نمی‌کردند و در همان تاریکی، بعضی از علمای نجف که اهل باطن بودند، به آن مجلس حاضر می‌شدند و غالبا صحبت در «معرفة النفس‌» بود و تهذیب اخلاق و صحبت عرفان هم می‌فرمودند؛ لکن بیشتر در همان معرفت ذات انسان و خودشناسی بود و اگر ناشناسی وارد می‌شد، صحبت را تغییر می‌دادند.»

عارفان چه می‌گفتند؟

1- درباره عارف فرزانه حاج آخوند ملاعباس تربتی آمده است:

«ایشان فراوان موعظه می‌کرد و یکی یکی از موارد جزئی زندگی را - که خودش به همه آن‌ها وارد بود - به عنوان مثال ذکر می‌کرد و مردم را از حساب الهی و جواب روز قیامت می‌ترسانید و مسائل دینی را که بیشتر مورد حاجت و ابتلای آن‌ها بود، برای مرد و زن می‌گفت و روضه فراوان می‌خواند و خودش بیش از همه می‌گریست. پس یا الله می‌گفت و منبر را ختم می‌کرد.

و چون از منبر پایین می‌آمد، مردم ده، یکی یکی، هر کدام مطلبی و سؤالی داشتند، مدت زیادی او را همچنان سرپا نگه داشته مطالب خود را می‌گفتند و همه را می‌شنید و جواب می‌گفت و هیچ علامتی از خستگی و ملال در او دیده نمی‌شد». 7

موعظه کلامی است که به دل نرمی و رقت می‌دهد، قسوت را از دل می‌برد، خشم و شهوت را فرو می‌نشاند، هواهای نفسانی را تسکین می‌دهد، به دل صفا و جلا می‌دهد. هیچ کس نیست که از موعظه بی نیاز باشد و هیچ جامعه‌ای نیست که احتیاج به موعظه نداشته باشد. موعظه واقعی که [به] راستی در دل اثر کند - جز به وسیله دین ممکن نیست. مواعظ دین است که می‌تواند بر روی دل‌ها اثر بگذارد و به دل‌ها خشوع بدهد

2- یکی از شاگردان سید العلما مرحوم میرزا علی قاضی رحمه الله می‌گوید:

«آقای قاضی، شب‌ها مجلس اخلاق داشتند و چراغ روشن نمی‌کردند و در همان تاریکی، بعضی از علمای نجف که اهل باطن بودند، به آن مجلس حاضر می‌شدند و غالبا صحبت در «معرفة النفس‌» بود و تهذیب اخلاق و صحبت عرفان هم می‌فرمودند؛ لکن بیشتر در همان معرفت ذات انسان و خودشناسی بود و اگر ناشناسی وارد می‌شد، صحبت را تغییر می‌دادند و درباره زیارت سیدالشهداء علیه السلام صحبت می‌فرمودند می‌گفتند: استعدادات مختلف است، هر حرفی را به هر کس نمی‌شود گفت‌» 8

3- یکی از بزرگان در شرح حال عارف بالله شیخ مرتضی طالقانی، گفته است:

«از لحظه‌ای که به حجره‌اش وارد می‌شدیم، مجذوب کلام جذاب و مواعظ گیرای شیخ می‌گشتیم. گاه چنان از خوف خداوند سخن می‌گفت که ما را گریان می‌ساخت و خود نیز می‌گریست...[ایشان] به تقوای الهی بسیار سفارش می‌کرد و خود نیز در عمل مجسمه‌ای از تقوا بود. 9 ‌»

5- مرحوم آیت الله معصومی همدانی می‌فرمود:

«اگر خواستی منبری شوی، دو چیز را فراموش نکن: اول، به همان قصد و نیتی که دو رکعت نماز برای خدا می‌خوانی، به همان نیت منبر برو.

دوم، بدان مردمی که در پای منبر تو نشسته اند، شریف‌ترین عضوشان را که مغز است در اختیار تو قرار داده اند. ببین چه به مغز مردم می‌ریزی‌» 10

6- «شهید دستغیب رحمه الله در شب‌های احیای ماه مبارک رمضان، بر فراز منبر دعای «ابو حمزه می‌خواند. آه که زمین و سقف با هم می‌لرزید! آن وقت که او از سوز دل و از زبان حضرت سجاد علیه السلام می‌گفت: «ابکی لخروج نفسی..‌» نفسش به شماره می‌افتاد. آن جا که درباره قیامت باز هم از دعای ابو حمزه می‌خواند: «وجوه یومئذ مسفرة...‌» آن وقت چند دقیقه مکث می‌کرد، قلب‌ها شکسته و اشک‌ها روان و دست‌ها را به آسمان بلند می‌کرد و با منتهای امید و با خاطری آسوده، نفس طولانی می‌کشید و ادامه می‌داد:

«سیدی علیک معولی و معتمدی و رجائی..‌» 11

پی نوشت ها :

1) ده گفتار، شهید مطهری، ص 261.

2) منتخب سراج السائرین، احمد نامقی، نشر آستان قدس رضوی، ص 114.

3) المراقبات (اعمال السنه) ، مرحوم آیت الله ملکی تبریزی، نشر اخلاق، ص 290- 291.

4) ده گفتار، شهید مرتضی مطهری، ص 261.

5) وسائل الشیعه، ج 5، ص 39.

6) روحانیت و حوزه‌های علمیه از دیدگاه امام خمینی قدس سره، تبیان (دفتر دهم) ، ص 117- 168.

7) فضیلت‌های فراموش شده، حسینعلی راشد، نشر اطلاعات، ص 116.

8) سیمای فرزانگان، رضا مختاری، ص 78.

9) رازدار خلوت نشین، عادل مولایی، نشر جمال، ص 41.

10) همچو سلمان، سیری در زندگی مرحوم معصومی همدانی، نشر نهاوندی، ص 122.

11) یادواره شهید آیت الله دستغیب، انتشارات یاسر ص 34.

فرآوری : محمدی

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره5

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.