رونق انتشار کتابهای سطحی
گفت وگو با داریوش احمدی، پیرامون «پدیده کتاب سازی »
پدیده کتاب سازی که در حوزه نشر کتاب، نامی شناخته شده است ؛نظر بسیاری از دست اندر کاران فرهنگی را به خود جلب کرده است. از یکسو گروهی معتقدند که کتابهای تاریخی ایران نیاز به شرح و بسط دارند و به همین جهت به داستان نویسی تاریخی روی آورده اند واین رویکرد را نوعی پاسخ به نیاز مخاطبها می دانند.از دیگر سو؛ گروهی نوشتن رمان تاریخی را به ضرر اسناد و اصالت علم تاریخ می دانند و آن را موجب سطحی نگری و خیال پردازی وفریب خواننده دانسته و این رویکرد را «پدیده کتاب سازی» نامیده اند. داریوش احمدی نویسنده و مورخ از منتقدان جدی این پدیده است. وی اعتقاد دارد آنچه که موجب کتاب سازی می شود نگاه اقتصادی به حوزه فرهنگ است که این باعث شده است تا بخشی از ناشران و نویسندگان به انتشار اینگونه کتابها روی آورند.احمدی که آثار تاریخی چون « دنیای ناشناخته هخامنشیان » و« قوم آریا» و «هزاره های با شکوه » و« هخامنشیان فرمان روایان زمین و دریا » و « دوازده قرن شکوه » و« پایان جهان و ظهور موعود در ادیان ایران باستان »را نوشته است بر لزوم حفظ امانت وقایع تاریخ تاکید دارد. برای آشنایی بیشتر با نقد کتاب سازی نظر او در این خصوص در ادامه می آوریم ...
شما به پدیده « کتاب سازی»و رواج آن در رمانهای تاریخ اشاره کرده اید؛ منظور شما دقیقا از مفهوم کتاب سازی چیست؟
متأسفانه در طول چند سال اخیر که نشر کتابهای تاریخی در کشور افزایش یافته، بازار کتابسازی و انتشار کتابهای سطحی و بیمحتوا نیز رواج و رونق گرفته است. سازندگان این نوع کتابها با تکرار و بازگویی بیکم و کاست متون تاریخی منسوخ و قدیمیو یا ترکیب و سرهم بندی مطالب کتابهای دیگر بیآن که منابع و مراجع خود را به درستی معرفی کنند، و یا با درآمیختن افسانهها و داستانهای ساختگی و هیجان برانگیز با روایتهای تاریخی، میخواهند بدون صرف هرگونه وقت و هزینه و نیرویی برای پژوهش و تحقیق، کتابی سرگرم کننده و رنگارنگ و جذاب را برای مخاطبان خود فراهم کنند. سازندگان این نوع کتابها دغدغه افزایش دانش و آگاهی مردم را ندارند و هدف آنان تحریک هرچه بیشتر احساسات مردم برای تضمین فروش آثارشان است.
هر نظریه ای دارای دو وجه خوب و بد است؛ لطفا در خصوص نظریه (کتاب سازی) با توجه به این دو وجه بیشتر توضیح بدهید؟
گمان نمیکنم که پدیده کتابسازی در حوزه تاریخ وجهه یا پیامد خوبی داشته باشد؛ چرا که این نوع آثار سطحی و غیرعلمی مردم را از توجه و اهتمام به تحقیق و پژوهش و فراگیری حقایق تاریخی باز میدارند و آنان را در ورطه خیالبافی و رؤیاپردازی میاندازد. البته در هر جامعهای نیاز به کتابهای سرگرم کننده وجود دارد و کسی نیز خواهان حذف این نوع آثار نیست اما مشکل زمانی خود را نشان میدهد که نشر و مقبولیت این نوع کتابها روز به روز افزایش مییابد و متقابلاً اقبال مردم و ناشران به کتابهای علمی و روشمند کاهش مییابد.
گمان نمیکنم که پدیده کتابسازی در حوزه تاریخ وجهه یا پیامد خوبی داشته باشد؛ چرا که این نوع آثار سطحی و غیرعلمی مردم را از توجه و اهتمام به تحقیق و پژوهش و فراگیری حقایق تاریخی باز میدارند و آنان را در ورطه خیالبافی و رؤیاپردازی میاندازد. البته در هر جامعهای نیاز به کتابهای سرگرم کننده وجود دارد و کسی نیز خواهان حذف این نوع آثار نیست.
بسیاری از نویسندگان رمانهای تاریخ مدعی هستند که نوشته هایشان بر مبنای اسناد تاریخی است. گویا مطالعه تاریخ و استنباط از آن کاملا شخصی و یا گروهی است همانطور که شما نقطه نظر خود را دارید ؛ لطفا دلیل انتقاد خود را از نوشته های تاریخی اخیر بیان کنید؟
تاریخنگاری و تاریخپژوهی امری شخصی و سلیقهای نیست و مانند هر دانش دیگری قواعد،مبانی و اصول و روشهای خود را دارد. از سوی دیگر، اسناد و مدارک دست اول تاریخی که شالوده هر نوع تحقیقی در حوزه تاریخاند، مشخص و معین و در دسترس متخصصان هستند. اما مشکل این جاست که سازندگان کتابهای سطحی و بیمحتوای تاریخی با اسناد دست اول تاریخی آشنایی ندارند و با شیوههای نقد و تحلیل آنها بیگانهاند و کتابهای آنان صرفاً ترکیبی غیراصولی از نوشتههای دست چندم نویسندگان دیگر است.
لطفا بفرمایید که نگاه انتقادی شما آیا به رمان نویسان تاریخی و یا به مورخان تاریخ عصر حاضراست؟
حساب رمانهای تاریخی از آثاری که ادعای تاریخپژوهی دارند، جداست. در هر رمانی عنصر تخیل و احساس دخیل است و از این رو کسی انتظار ندارد که رمان تاریخی تماماً بازگو کننده وقایع تاریخی ثبت شده باشد. با این حال، رمان نویس مجاز نیست به بیان دروغهای تاریخی بپردازد و خوانندگان را گمراه کند. بنابراین انتقادهای موجود نسبت به پدیده کتابسازی اساساً معطوف به حوزه کتابهای تاریخی است.
می دانیم که بسیاری از کشورهای توسعه یافته به فرهنگ سازی اقدام کرده اند و در کنار فرهنگ های نوشته شده آنها اقدامات مفیدی در جهت امور اقتصاد،سیاست و... شده است؛بهطور مثال فیلم « افسانه های جومونگ» که شاهد بودیم چگونه قلبها را تسخیر کرد! شما این اقدامات را چگونه ارزیابی می کنید؟
سریال افسانههای جومونگ و امثال آن، همان طور که نامشان گویا است، راوی افسانهها هستند و نه تاریخ محض. ادبیات ایران نیز غنی از حماسهها و اسطورههایی است که ظرفیت بالایی برای تبدیل شدن به کتابهای کمیک فیلم و سریال دارند و از این رو نیازی نیست که روایتهای تاریخی را تحریف و دستکاری کنیم تا دستمایه لازم را برای ساخت فیلم و سریالهای جذاب و تأثیرگذار فراهم سازیم.
شما چه گروههایی را همنظر با خود می دانید؟ منظور از همگروه طیف علاقه مندان به داستانهای تاریخ و یا مورخان تاریخ و...است.
فکر نمیکنم پدیده کتابسازی برای کسی پذیرفتنی و قابل تأیید باشد؛ ساختن یک کتاب با سرهم بندی نوشتههای دیگران کاری غیراخلاقی است و از سوی دیگر ترویج کتابهای بدون مبنا ، مستندات و پشتوانه علمی نیز چیزی به دانش و خودشناسی مردم نمیافزاید و سودی برای جامعه ندارد.
می دانیم که علاوه بر فرهنگ سازی ؛ رواج فرهنگ ستیزی نیز وجود دارد. نمونه آن فیلمها و رمانهایی است که به تخریب فرهنگ و ادبیات کهن ایران پرداخته اند؛برای مقابله با این فرهنگ شوم چه راهکاری را پیشنهاد می کنید؟
تنها راه مقابله با فرهنگ ستیزی و سیاهنمایی تاریخ ایران، بیان صحیح و علمی حقایق تاریخی در رسانهها، نشریات و محصولات فرهنگی است؛ چرا که فرهنگ ستیزان همواره از جهل و ناآگاهی مردم برای فریب دادن و گمراه کردن شان استفاده میکنند.
شما در مصاحبه های گذشته خود گفته اید که به نوشته های مورخان غربی و روایت نویسان کلاسیک یونانی نیز انتقاد دارید، چرا؟ کدام بخش از نوشته های آنها از نظر شما قابل تامل و بررسی هستند؟
در گستره علوم بشری هیچ موضوعی خارج از حوزه نقد و پرسشگری انسان قرار ندارد و پذیرش بیقید و شرط هر دادهای بدون ارزیابی و بررسی و سنجش آن بیگمان منجر به گمراهی و خودفریبی میشود. بر همین مبنا، از آن جا که اسناد تاریخی دوران باستان و منابع کلاسیک عموماً ماهیتی ایدئولوژیک دارند، بنابراین احتمال یکسونگری و جانبداری در متن آنها وجود دارد و از این رو همه این منابع باید با بهرهگیری از دادههای باستانشناسی و نیز استفاده از عیار منطق و خردپذیری، راستی آزمایی شوند.
پژوهشهای شما بیشتر متمرکز بر دوره هخامنشیان است بفرمایید چرا این دوره از تاریخ را انتخاب کرده اید ؟
آن چه که باعث تمرکز من بر تاریخ هخامنشیان شده است، ویژگیهای منحصر به فرد فرمانروایی هخامنشیان است، این که هخامنشیان بزرگترین امپراتوری جهان باستان را بنیان نهادند و توانستند به مدت 230 سال آن را یکپارچه و غالباً در صلح و آرامش نگاه دارند و ثبات سیاسی و نظم و اجتماعی و ترقی اقتصادی را برای اتباع خود فراهم آوردند.
بخش کتاب و کتابخوانی تبیان
منبع: تهران امروز/ فرهاد امیرخانی