مسابقه ی تار عنکبوت
در یک روز تابستانی گرم و قشنگ، مسابقه ی زیباترین تار عنکبوت برای تمام عنکبوت ها برگزار شد.
همه ی عنکبوت ها در این مسابقه شرکت کردند و همه ی اونا از صبح زود شروع به بافتن تاراشون کردند.
در بین اون عنکبوتا یه عنکبوتی بود که از همه کوچولوتر بود و به سختی دیده می شد. عنکبوت کوچولو خیلی یواش کار می کرد.
همه ی عنکبوت ها تاراشون رو بافتند و اونا رو به جای امنی بردند. اما عنکبوت کوچولو هنوز داشت کار می کرد، چون کارش هنوز تموم نشده بود.
داور مسابقه با مهربونی به عنکبوت کوچولو گفت: اصلاً ناامید نشو، تو هنوز وقت داری.
همه ی عنکبوت ها عنکبوت کوچولو رو مسخره می کردند، اما اون اصلاً توجهی به اونا نمی کرد و به کارش ادامه می داد.
وقتی کار عنکبوت کوچولو تموم شد، تازه صبح شده بود و نور قرمز خورشید به تارش تابید و تارشو خیلی خوشگل و خوش رنگ کرده بود.
داور مسابقه که دید تار عنکبوت کوچولو چقدر خوشگلو و خوشرنگ شده جایزه ی مسابقه ی زیباترین تار عنکبوت رو به اون داد و از عنکبوتای دیگه خواست تا اونو تشویق کنند.
ترجمه:نعیمه درویشی
بخش کودک و نوجوان تبیان