خروش مردم در 9 دی
واقعه نهدی و حضور گسترده مردم سراسر ایران و حتی آن عده از مردم غیرتهرانی که مستقیم درگیر حوادث پس از انتخابات 88 نبودند از همان دست پدیدههایی است که روشنفکران غربزده را الکن نموده است.

به گزارش هم اندیشی؛جامعهشناسی بنا بر مدعایی که در نام آن نهفته است میبایست از عهده تبیین و تحلیل مسائل اجتماعی بر آید. این گزاره که «رفتارهای اجتماعی خصلتی متمایز از رفتارهای فردی دارد» را می توان سنگبنای ایجاد و ایجاب دستگاهی تحلیلی به نام جامعهشناسی دانست. اما به نظر میرسد این دستگاه تحلیلی آنگاه که با مسائل جامعه ایران مواجه میشود گویا دچار معضل های می گردد که از عهده تبیین آن ناتوان است. اتفاقات و حوادث سیاسی-اجتماعی در ایران برای بسیاری از جامعه شناسان چنان غامض است که اساساً از ورود به آن یا لااقل قسمت عمدهای از آن پرهیز میکنند.
مسائل معاصر آنچنان که باید و شاید مورد مداقه و بحث قرار نمی گیرند و با نوعی سکوت و غفلت از آنها گذر میشود. چرا که عمده جامعه شناسان ایرانی فضای اجتماعی ایران را مستحیل در فضای عمومی جامعه جهانی تلقی میکنند. فلذا غالباً از بررسی خاص جایگاه ویژه ایران، علیالخصوص ایران پسا انقلابی دچار غفلت میشوند. این غفلت، در برابر مسائل سیاسی روز حادتر است. گفتن اینکه، سخن از سیاست در ایران دارای هزینه است تنها نوعی فرافکنی است تا اذهان را از عدم خواست و اراده خود و شاید عدم توانایی خویش در تحلیل مسائل جاری اجتماعی منحرف کنند.
مسائل معاصر آنچنان که باید و شاید مورد مداقه و بحث قرار نمی گیرند و با نوعی سکوت و غفلت از آنها گذر میشود. چرا که عمده جامعه شناسان ایرانی فضای اجتماعی ایران را مستحیل در فضای عمومی جامعه جهانی تلقی میکنند. فلذا غالباً از بررسی خاص جایگاه ویژه ایران، علیالخصوص ایران پسا انقلابی دچار غفلت میشوند
از نظر بسیاری از روشنفکران و دانشگاهیان ما مسائل ایران، چیزی جدای از مسائل بین المللی (غربی) نیست پس اتخاذ رویکردی خاص و تشکیل پرونده جداگانهای برای ایران، ضرورتی ندارد. اما آیا همین طرز فکر نیست که باعث نحیف شدن جامعه شناسی بومی می شود؟ به هر حال نمیتوان انکار کرد که اولین شرط برای داشتن جامعهشناسی بومی، پرداخت به مسائل بومی است. از طرفی همان تحلیلگران معدودی نیز که به ایران پرداخته اند به دلیل همان طرزفکر ادغام و استحاله ایران در فضای غربی، به تکرار مکررات غربی درافتاده اند و وقایع ایران را نیز با همان عینک می نگرند و گویی تمام تلاش شان این است که تحولات ایران را به تاریخ غرب، منگنه کنند.
این طرز نگاه مضحک و سخیف به جامعه ایران مستلزم انکار تاریخی است که علی الخصوص در دوره معاصر بر این جامعه گذشته است. چطور میتوان به راحتی چشم به مشروطه و ملی شدن صنعت نفت و 15 خرداد و 22 بهمن و جنگ تحمیلی و مقاومت همه جانبه این مردم در برابر اراده های شیطانی جهانی فرو بست و مدعی امتداد تاریخ ایران در راستای تاریخ غربی بود؟ جالب اینکه آن دسته از تحلیلگران به اصطلاح جامعهشناس آنگاه که در با انتخاب و خواست متفاوتی از جانب مردم مواجه میشوند مه دستگاه های تحلیلیشان را از تبیین آن دچار لکنت میکند یا به زیر میز کوبیده و با کولیبازی سعی در سیاسی جلوه دادن همهچیز دارند و یا اینکه حواس خود را پرت کرده و به تعطیلات تاریخ سفر میکنند.

واقعه نهدی و حضور گسترده مردم سراسر ایران و حتی آن عده از مردم غیرتهرانی که مستقیم درگیر حوادث پس از انتخابات 88 نبودند از همان دست پدیدههایی است که روشنفکران غربزده را الکن نموده است. سالهای پس از انقلاب، روزهای 22 بهمن شاهد مناسکی جمعی از جانب ایرانیان بود که به پاسداشت انقلاب کبیر اسلامی برگزار میشد اما نهدی نشان داد که حضور مردم در راه پیمایی 22 بهمن تنها یک حضور از سر عادت و شرکت در یک کارناوال جمعی نیست. نه دی نشان داد که همین مردم اگر انقلاب شان را مورد تعرض ببینند منتظر 22 بهمن نمی مانند. 22 بهمن یک روز بی روح و ایستا نیست که به برگزاری مناسکی تکراری متوقف شده باشد. 22 بهمن می تواند منتشر شود و نه دی یکی از تشعشعات آن است و نه تنها روز نهم دی بلکه تمامی روزهای سال می تواند 22 بهمن باشد.
پدیدههای اجتماعی را نمیتوان در خلا و فارغ از تاریخ و تبار آن بررسی نمود. جامعه، چوب و سنگ نیست که در خلا و شرایط آزمایشگاهی به زیر میکروسکوپ برده شود. واقعهای چون نهدی را باید ذیل تاریخی فهمید که سرچشمه آن است. از این حیثظ¬ نهدی واقعه ای اصیل است که از انقلاب اسلامی و خواست عمومی مردمی مسلمان در جهت نیل به جامعه ای مقاوم و مستقل سیراب شده است.
سالهای پس از انقلاب، روزهای 22 بهمن شاهد مناسکی جمعی از جانب ایرانیان بود که به پاسداشت انقلاب کبیر اسلامی برگزار میشد اما نهدی نشان داد که حضور مردم در راه پیمایی 22 بهمن تنها یک حضور از سر عادت و شرکت در یک کارناوال جمعی نیست. نه دی نشان داد که همین مردم اگر انقلاب شان را مورد تعرض ببینند منتظر 22 بهمن نمی مانند
وقایع اصیل، وقایعی ریشه دارند که چونان ساقهای حیات آنها منبعث از شجره طیبهای مستحکم است. در برابر وقایع اصیل میتوان وقایع بیاصالت و بیریشهای را برشمرد که سخت سست بنیادند. وقایع بیریشه تابع احساساتی زودگذراند که به هیچ بنیادی ارجاع ندارند. وقایع بیریشه زود به افول میگرایند و سرد میشوند و قدرت انتشار نمییابند. وقایع اصیل به هنگام وقوع تمامی عقبه خود را به میدان میآورند و به همین دلیل پرقدرتاند و پشتوانه نهدی همه تاریخ این ملت بود.
منبع : پایگاه هم اندیشی یاران انقلاب اسلامی