تبیان، دستیار زندگی
از آنجایی که کاربران عزیز از مباحث راه و رسم طلبگی استقبال خوبی داشتند لذا بر آن شدیم تا در این رابطه، مطالب بیشتری برای شما قرار دهیم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ادب طلبگی

 ادب طلبگی (1)
طلبه

از آنجایی که کاربران عزیز از مباحث راه و رسم طلبگی استقبال خوبی داشتند لذا بر آن شدیم تا در این رابطه، مطالب بیشتری برای شما قرار دهیم.

خیلی از طلاب جوان که تازه به حوزه می آیند با رویکردها و آداب و راه و رسم طلبگی زندگی کردن و طلبه زیستن آشنایی کافی ندارند.

علت این مساله هم روشن است، چرا که قبلا طلبه نبوده اند و جز عده معدودی از آنها، الگوی مناسبی برای زندگی طلبگی را ندیده اند. غالبا طلاب جوان از سراسر و جای جای کشور وارد حوزه علمیه شده و کمتر با قشر روحانی سر و کار داشته اند.

از این رو یکی از مهمترین مسائلی که باید به آن توجه شود، راهکارها و شیوه ها و آداب راه و رسم طلبگی است که هم در خود حوزه های علمیه نمود دارد و هم بیش از آن در جامعه و محیط خانوادگی و فامیلی که طلبه در آن زندگی می کند.

اخلاق و آداب صحیح و درست و طبق سنت پیامبر و شناخت افراطها و تفریطها می تواند اثر گذاری بسیار زیادی داشته باشد.

1- اهمیت ادب

بى شك آنچه آدمى را گرانقدر ساخته و او را از رسته جنبندگان به صف آدمیان و از صف آدمیان به اوج جهان فرشتگان پرواز مى دهد، آراستگى به آداب و منشهاى شایسته است .

ممكن است ضعف اندوخته هاى حوزوى و كاستیهاى علمى یا بیگانگى با برخى دانشها از طلبه و روحانى نادیده گرفته شود، اما كوتاهى در رعایت آداب از وى پسندیده نیست ؛ زیرا نخستین ثمره اى كه از فرد آگاه و عالم ، امید مى رود ظاهرى شایسته و رفتارى مؤ دبانه است ؛

اگر آداب پسندیده از همه سزاوارتر است ، از طلایه داران دانش دین سزاوارتر است و از آنجا كه روحانى نشان دین دارد، گفتار و كردارش به نام دین تمام مى شود. زیرا مردم حركات و رفتار و گفتار او را الگوى دینى خود مى دانند.

لذا در آداب و رفتار او دقیق مى شوند و همان طور كه گاه برخوردى شایسته و رفتارى آمیخته با ادب ، از دهها پند و سخن موثرتر خواهد بود، گاهى یك بى توجهى و مسامحه در برخورد موجب از بین رفتن اعتماد و كم رنگ شدن اعتقادات دینى مردم خواهد شد.

درست است كه برخى از آداب بظاهر ساده و جزئى به نظر مى رسد اما همیشه نمونه هاى ساده و جزئى بیانگر حالات درونى و نشانگر شخصیت انسانى است ؛ زیرا روحیات و خلقیات در لابلاى اعمال و رفتار انسان جلوه مى كند. لذا باید بسیار مواظب رفتار و كردار خود بود؛ مبادا با حركتى نسنجیده آسیبى به عقاید مردم وارد شود.

پیش ارباب خرد مایه ایمان ادب است              لاجرم پیشه مردان سخندان ادب است

بى ادب را به سماوات بقا منزل نیست               در سماوات بقا منزل مردان ادب است

دامن عقل و ادب گیر كه در راه یقین                     بر سر گنج وجود تو نگهبان ادب است

آدمیزاده اگر بى ادب است آدم نیست             فرق در جنس بنى آدم و حیوان ادب است

عاقبت هر چه كند خواجه پشیمان گردد             آنكه از وى نشود هیچ پشیمان ادب است

كردم از عقل سوالى كه بگو ایمان چیست ؟     عقل در گوش دلم گفت كه ایمان ادب است

چشم بگشا و ببین جمله ((كلام الله )) را            آیه ، آیه همگى معنى قرآن ادب است (1)

امیرالمؤ منین على (علیه السلام ) فرمود: ذك قلبك بالادب كما تذكى النار بالحطب (2)

امام صادق (علیه السلام ) فرمود: ان اجلت فى عمرك یومین فاجعل احدهما لادبك لتستعین به على یوم موتك (3)

امیرالمؤ منین على (علیه السلام ) فرمود:

یا مومن ، ان هذا العلم و الادب ثمن نفسك فاجتهد فى تعلمها، فما یزید من علمك و ادبك یزید فى ثمنك و قدرك ؛ فان بالعلم تهتدى الى ربك و بالادب تحسن خدمه ربك (4)

از خدا جوییم توفیق ادب                        بى ادب محروم گشت از لطف رب

بى ادب تنها نه خود را داشت بد                      بلكه آتش در همه آفاق زد(5)

دین ، سراپا سوختن اندر طلب                          انتهایش عشق و آغازش ادب

آبروى گل ، ز رنگ و بوى اوست              بى ادب ، بى رنگ و بو، بى آبروست (6)

نوجوانى را چو بینم بى ادب                  روز من ، تاریك مى گردد چو شب

از ادب پر نور گشته است این فلك                 وز ادب معصوم و پاك آمد ملك

ادب از همگان نیكوست و از طلبه نیكوتر؛ زیرا زیر لواى سربازى حضرت مهدى (عج ) است . امیرالمؤ منین على (علیه السلام ) فرمود:

من نصب نفسه للناس اماما فلیبداء بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره ، ولْیكن تادیبه بسیرته قبل تادیبه بلسانه ، و معلم نفسه و مؤ دبها احق بالاجلال من معلم الناس و مؤ دبهم .(7)

نیز امام صادق (علیه السلام ) به شقرانى فرمود:

یا شقرانى ، ان الحسن من كل احد حسن ، و انه منك احسن ؛ لمكانك منا و ان القبیح من كل احد قبیح ، و انه منك اقبح (8)


منابع:

1-  سنن النبى ، ص 7، مقدمه

2- تحف العقول ص 80

3- كافى ج 8، ص 150ح 132

4 بحارالانوار، ج 1 ص 180 باب 1، ح 64

5- مثنوى ، دفتر اول بیت 79 80

6 -اقبال

7- نهج البلاغه ، ص 480 حكمت 73

8- بحار الانوار، ج 47، ص 349- 350، باب 33، ح 50

برگرفته از کتاب اخلاق – محمود اکبری

تهیه و فرآوری : محمد حسین امین ، گروه حوزه علمیه تبیان