شیوه های تبلیغی در عاشورا (2)

در ادامه مقاله گذشته به بررسی راهکارها و شیوه های تبلیغی در عاشورا خواهیم پرداخت. در مقاله پیشین برخی از این موارد را مورد بحث و بررسی قرار دادیم.
حادثه عاشورا به عنوان یکی از وقایع بسیار مهم که از طرفی نماد جهاد و شهادت و پیکار است و از سوی دیگر مسیر و راه انسانیت را به جامعه بشری نشان می دهد، کلاسی است پر از معارف الهی و انسان سازی. از آن رو که زن و مرد و پیر و جوان در این حادثه حضور داشتند، لذا ابعاد و زوایای مختلفی در آن نمایان است.
روی هر صفت و اخلاقی که دست بگذارید در همه ابعادش و با همه نوع مخاطبی می توانید در عاشورا ببینید. از صبر و استقامت و ایثار و جهاد گرفته تا برخورد با همسر و فرزند و همبستگی و همکاری .
در این میان شیوه های تبلیغی امام حسین علیه السلام نیز از این قاعده مستثنا نیست. اگر به درستی کنکاو کنیم خواهیم دید که شیوه های تبلیغی آن حضرت با کوچک و بزرک و زن و مرد و دوست و دشمن چگونه بوده است.
4- بهرهگیرى از تحریک عواطف
گاهى ممکن است یک مبلغ براى تحت تاثیر قرار دادن مخاطبان خود از شیوه تحریک عواطف براى بیدار کردن وجدانهاى خفته کمک بگیرد.
خداوند متعال در قرآن از این روش براى دور نمودن انسانها از گناه استفاده نموده و براى بیدار نمودن وجدانهاى خفته مخاطبین خویش، یافتههاى درونى وانگیزههاى فطرى آنان را به کار مىگیرد و با طرح سوالات عاطفهبرانگیز، سعى در هدایت و تلطیف قلب و روح آنان دارد.
مبلغ موفق، از این شیوه بهره گرفته و افراد را تحت تاثیر قرار مىدهد. او در شرایطى که روح شنوندگان خود را با طرح سوالات و نکات عاطفى و احساس برانگیز آماده پذیرش سخنان خود نموده است، به نحو شایستهاى در وجود آنان رسوخ کرده و بر تاثیر سخن خود مىافزاید.
این روش در حماسه عاشورا از جایگاه ویژهاى برخوردار است و گذشته از اینکه از همان روز عاشورا نتایج آن به بار نشست و افرادى را تحت تاثیر قرار داده و به سوى حق رهنمون شد، در طول قرنها بر قلوب هزاران مشتاق هدایت ریشه دوانیده تا آنجایى که نام حسین علیه السلام، عاشورا و کربلا و سایر واژههاى مقدس عاشورایى در هر مکانی، عاطفهها و احساسات مقدس را برانگیخته و مایه رشد و تعالى و هدایت آنان شده است.
در اینجا به نمونههایى از این شیوه در فرهنگ عاشورا اشاره مىکنیم:
امام حسین علیه السلام پس از شهادت یاران باوفایش و در لحظههاى حساس عصر عاشورا، قنداقه کودک شش ماهه خویش را بر روى دست گرفت و خطاب به کوفیان فرمود:
«یا قوم اما من مجیر یجیرنا، اما من مغیث یغیثنا، اما من طالب حق فینصرنا، اما من خائف فیذب عنا، اما من احد فیاتینا بشربه من الماء لهذا الطفل فانه لا یطیق الظماء(1)؛
اى مردم! آیا پناه دهندهاى هست که ما را پناه دهد؟ آیا یارى کنندهاى هست که ما را یارى کند؟ آیا حق طلبى هست که به ما کمک کند؟ آیا کسى هست که از قیامت بترسد و از ما دفاع کند؟ آیا کسى هست که آبى براى این طفل بیاورد؟ چون او طاقت تشنگى ندارد.»
حضرت زینب کبرى علیها السلام در موارد متعددى از تحریک عواطف در رساندن پیام عاشورا بهره مىگرفت. در آخرین لحظات عمر امام حسین علیه السلام، حضرت زینب علیها السلام از خیمهها بیرون آمد و متوجه شد که امام حسین علیه السلام را به شهادت مىرسانند و عمر بن سعد در نزدیکى گودال قتلگاه ایستاده و به این منظره رقتبار و غمانگیز- که دل هر موجود زندهاى را به درد مىآورد- نظاره مىکند.
آن حضرت به عمر بن سعد نهیب زده ووجدان خفته او را مخاطب قرار داده و فرمود: «ایقتل ابوعبدالله و انت تنظر الیه؛ [اى عمر بن سعد]! آیا ابا عبدالله را مىکشند و تو تماشا مىکنی؟»
این سخن حضرت زینب به عنوان مبلغ حماسه عاشورا آن چنان قاطع و کوبنده بود که براى لحظاتى دل سنگ دشمن را تکان داد و دقایقى وجدان خفته عمر سعد را متاثر نمود و اشک بر گونههایش جارى شد. او از شدت شرمندگى صورت خود را از حضرت زینب علیها السلام مخفى نمود. (2)
آن گاه زینب کبرى علیها السلام با جملهاى دیگر خطاب به لشکریان حاضر در صحنه گفت: «ویلکم اما فیکم مسلم؟ (3)، واى بر شما! آیا در میان شما یک مسلمان نیست؟»
این کلمات آنچنان موثر بود که ثمرات آن در سالهاى بعد مشخص شد و تا به امروز انسانهاى بیدار و با وجدان را تحت تاثیر قرار داده و به اهداف عاشورا متوجه مىسازد.
5- مقدمهچینى و آماده کردن مخاطب
در القاى مطالب، فراهم نمودن زمینههاى لازم و بیان نقطه نظرات با مقدمهچینى لازم، نقش بسیار مهمى در نفوذ سخنان یک مبلغ در دل هاى مخاطبان خویش دارد.
این کار سبب مىشود که گفتههاى مبلغ با جذابیت بیشترى در دلهاى شنوندگان بنشیند. بسیارى از نکات مهم را که به سادگى نمىتوان آنها را بیان کرد، مىتوان با زمینهسازى و به طور شیوا و دلانگیز به گوش مستمع رساند.
در فرهنگ عاشورا براى بیدارى مردم غفلت زده، از این شیوه استفاده شده است. امام سجاد علیه السلام در خطبه روشنگرانه خود که در مسجد اموى شام ایراد نمود،
آنچنان مقدمه چینى کرده و زمینه لازم را براى احیاى اندیشه جاویدان عاشورا فراهم آورد که بعد از اتمام سخنرانی، مردمى که قبل از ایراد خطبه، او و همراهانش را به عنوان اسراى خارجى و دشمنان خویش مىپنداشتند، بعد از آن، حقیقت را فهمیده، صداى ناله و گریه بلند کردند و حکومت یزید در آستانه سقوط قرار گرفت.
آن حضرت بعد از حمد و ثناى پروردگار و درود و تحیت بر پیامبر خاتم صلى الله علیه و آله ابتدا به طور خلاصه نکات قابل توجهى در بىوفایى دنیا و گذشت زمان و عمر انسانها و ثمر نداشتن پشیمانى بعد از فوت وقت و مطالبى از این قبیل را شایستهتر از یک خطیب ورزیده و ماهر بیان نمود.
آن گاه فرمود: «من عرفنى فقد عرفنى و من لم یعرفنی، فانا على بن الحسین بن على (4)؛ هر کس مرا مىشناسد که مىشناسد و هر کس که مرا نمىشناسد پس من علىبن حسین بن على هستم.»
آن گاه به طور مفصل به معرفى خود و اهل بیت علیهم السلام پرداخت: «ایها الناس! انا بن مکه و منی، انا بن المروه و الصفا، انا بن من صلى بملائکه السماء، ... (5)؛ اى مردم! من فرزند مکه و منایم، من فرزند مروه و صفایم، من پسر آن کسى هستم که با ملائکه آسمان نماز خواند... .»
بعد از اینکه امام سجاد علیه السلام جد بزرگوارش رسول خدا صلى الله علیه و آله و على علیهالسلام را به طور مفصل معرفى نمود و سابقه درخشان خاندان پاک پیامبر را شرح داد، حقیقت حادثه عاشورا را که تا آن لحظه، از نظر مردم و افکار عمومى مخفى نگه داشته شده بود،
براى آنان بیان کرد و سپس با تحریک عواطف و احساسات جمعیت حاضر، قلبها را به سوى خویش جذب نموده و نتیجه مطلوب را به دست آورد و در آخر فرمود: « انا بن المقتول ظلما، انا بن المجزور الراس من القفا، انا بن العطشان حتى قضی، انا بن طریح کربلا، انا بن مسلوب العمامه و الرداء، انا بن من بکت علیه ملائکه السماء (6)؛
من فرزند کسى هستم که با ظلم و ستم به شهادت رسید، من پسر کسى هستم که سرش از قفا بریده شد، من پسر آن شهید تشنه کامى هستم که عطشان از دنیا رفت، من پسر کسى هستم که پیکرش در صحراى کربلا افتاده، من پسر کسى هستم که عمامه و عبایش به غارت رفت، من فرزند کسى هستم که ملائکه آسمان به حال او گریستند.»
6- شعر و فرهنگ ادبى عاشورا
براى پاسدارى و نشر فرهنگ و جهانبینى قرآنى باید فرهنگ ادبى اسلام را پرورش داد، چرا که الفاظ فصیح و شیرین و کلام مناسب و بلیغ که از ادبیات ریشه مىگیرد، در جانها و دلها نشسته و اثر مىگذارد. برعکس، الفاظ ناهنجار و کلام غیر بلیغ، کمترین نقشى در نفوس مخاطب نداشته، خستگى و بیزارى مىآورد.
در فرهنگ عاشورا جلوههاى بارزى از شعر و ادب مىتوان یافت.
رجزها و اشعار پرمحتواى امام حسین علیه السلام و یاران با وفایش و تمسک آنان به اشعار و ابیات مناسب و لازم در موارد خاص، مىتواند نشانگر اهمیت این موضوع در حماسه جاودانى کربلا باشد.
امام حسین علیه السلام در موارد زیادى با اشعارى پر محتوا هدف خویش را به مخاطبین ابلاغ مىکرد. هنگامى که حر راه کاروان امام حسین علیه السلام را سد کرد، آن حضرت با او گفتگویى انجام داد.
آن گاه که حر از گفتگو و مذاکره نتیجهاى نگرفت، به عنوان نصیحت به امام حسین علیه السلام گفت: اى حسین! براى خدا جانت را حفظ کن و افزود: «فانى اشهد لئن قاتلت لتقتلن(7)؛
من مطمئنم که اگر جنگ کنى کشته خواهى شد. امام حسین علیه السلام فرمود: «افبالموت تخوفنی؛ آیا مرا از مرگ مىترسانی؟» اما من به تو گفتار آن جوانمرد اوسى را یادآور مىشوم. او هنگامى که به یارى رسول خدا صلى الله علیه و آله شتافته بود، در مسیر راه با پسر عمویش روبرو شد. پسر عمو به او گفت: «کجا مىروی؟ کشته خواهى شد»! آن گاه امام حسین علیه السلام اشعار پر محتوا و بلیغ آن فداکار اوسى را قرائت کرد:
سامضى و ما بالموت عار على الفتى اذا ما نوى حقا و جاهد مسلما
و واسى الرجال الصالحین بنفسه و فارق خوفا ان یعیش و یرغما (8)
«من مىروم و مرگ براى یک جوانمرد عار نیست در حالى که مقصد او حق و تلاش او براى اسلام باشد. «او در راه مردان صالح جانبازى نموده و از زندگى همراه با ترس و خوارى و ذلت جدا گردیده و دور مىشود.»
7- تبلیغ عملی
با اینکه تبلیغ گفتارى تاثیر فراوانى در رشد و هدایت افراد دارد و از دیر باز یک روش معمولى و جا افتاده بوده است، اما نتیجه تبلیغ عملى و غیر مستقیم پایدارتر و عمیقتر مىباشد. آموزههاى فرهنگ عاشورا بویژه سیره امام حسین علیه السلام مملو از تبلیغات عملى و غیر مستقیم است.
با نگاهى به فهرست حوادث زندگى امام حسین علیه السلام و یارانش - از روز حرکت از مدینه تا روز شهادت در کربلا- نمونههاى فراوانى را مىتوان پیدا کرد که تکتک آنها جلوهاى از تبلیغ عملى اهداف و منویات نهضت عاشورا و پاسدارى از حقایق اسلام و معارف اهل بیت علیهم السلام مىباشد.
پایدارى در راه هدف، همراه نمودن اهل بیت و زنان و کودکان، رفتار مهربان و صمیمانه با خانواده و کودکان و یاران در اوج بحرانهاى روحی، مصادره کاروان طاغوت، برخورد با لشگر حر و آب دادن به سربازان او، اقامه نماز در ظهر عاشورا، خطابههاى قاطع، روشنگر و کوبنده، حوادث شب عاشورا، رد امان نامه توسط حضرت عباس علیه السلام و صدها مورد دیگر که همه تبلیغ عملى و درس انسانیت و آزادى و غیرت و شرف و در یک کلام آموزش غیر مستقیم تمام فضائل و کمالات انسانى مىباشد.
به عنوان حسن ختام نمونهاى از سیره عملى و تبلیغ غیر مستقیم حضرت امام حسین علیه السلام را نقل مىکنیم:
بعد از واقعه عاشورا مردان قبیله بنىاسد، هنگام دفن جسد مطهر امام حسین علیه السلام، در دوش آن حضرت اثر زخمى دیدند که متفاوت از جراحتهاى جنگى بود.
زخم کهنهاى بود که هیچ شباهتى به زخمهاى روز عاشورا نداشت. از امام زینالعابدین علیه السلام در مورد آن پرسش نمودند. پیشواى چهارم فرمود: این زخم در اثر حمل بار و کیسههاى غذا و هیزم به خانههاى بیوه زنان، یتیمان و مستمندان مىباشد که پدرم شبها بر دوش خویش آنها را حمل مىکرد (9.)
منابع:
پایگاه شیخ حسین انصاریان
-1 کلمات الامام الحسین علیه السلام، ص477
-2 تاریخ طبری، ج 4، ص345
-3 الارشاد مفید، ج 2، ص 112
-4 نورالعین فى مشهد الحسین علیه السلام، ابواسحاق اسفراینی، ص69
-5 همان.
-6 همان، ص70
-7 البدایه و النهایه، ابن کثیر دمشقی، ج 8، ص187
-8 همان.
-9 المناقب، ج 4، ص /66 بحار الانوار، ج 44، ص 190
تهیه و فرآوری: محمد حسین امین – گروه حوزه علمیه تبیان