نامه تاریخی سلمان به خلیفه دوم
نویسنده کتاب «سلمان فارسى استاندار مداین» می گوید:
از متن نامه خلیفه به سلمان، طبق تحقیقى كه انجام شد، چیزى به دست نیاوردیم، اما مضمون هاى آن از جواب سلمان روشن مىگردد، اكنون جواب سلمان را به نامه خلیفه مورد مطالعه قرار مىدهیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
از سلمان، آزاد كرده رسول خدا ، به عمر بن خطاب.
اما بعد، اى عمر! نامه تو به دست من رسید، در آن مرا مورد ملامت و سرزنش قرار داده و یادآور شدهاى: تو مرا امیر مداین قرار داده اى، و دستور دادهاى درباره حاكم پیشین «حذیفه» تحقیق كنم، و مسایل دوران امارت او را خوب یابد، به تو گزارش دهم.
اما باید بدانى، این كار صحیحى نیست، خداوند متعال هم در كتاب خویش، مرا از این كار منع كرده و فرموده:
«اى اهل ایمان! از بسیارى از سوء ظنها پرهیز داشته باشید، زیرا بعضى از بدگمانىها اثم و گناه است، تجسس هم نكنید، عقب سر یك دیگر هم ناروا نگویید، آیا كسى از شما دوست مىدارد، گوشت مرده برادر مؤمن خویش را بخورد؟ این را نمىپسندید، پس خدا را در نظر داشته باشید و توبه كنید، زیرا خداوند آمرزشگر مهربان است.(حجرات/12)
بنابراین، من كسى نیستم كه به خاطر اطاعت تو، درباره تفتیش از وضع «حذیفه» گناه و معصیت خداوند را انجام دهم.
اما اینكه درباره «زنبیل بافى» و خوردن نان «جو» مرا مورد ملامت قرار دادهاى، اینها براى یك شخص مؤمن عیبى محسوب نمىشود، به خدا سوگند، اى عمر! نان جو خوردن و زنبیل بافى از برگ درختان، كه همراه با بى نیازى و خوردنِ حقِ اهل ایمان، به ناحق باشد، نزد خداوند متعال بهتر و محبوبتر است، و به تقواى الهى هم نزدیكتر خواهد بود، زیرا من به چشم خویش مىدیدم، كه رسول خدا هرگاه نان جو به دست مىآورد، آن را مىخورد و شادمان هم مىگردید، و هیچ گونه خشم و ناراحتى هم نداشت.
اما اینكه ایراد گرفتهاى، چرا من حقوق خود را به دیگران بذل و بخشش مىكنم! باید بدانى آن را براى روز نیازمندى و تهیدستى خویش پیش مىفرستم، این هم براى من مهم نیست كه غذایى كه از گلویم پایین مىرود، مغز گندم و مغز قلم گوسفند باشد، یا نان سبوس دار جوین.
اما اینكه تذكر دادهاى، من حكومت الهى را تضعیف و خویشتن را (با سادهزیستى) ذلیل كردهام، تا جایى كه مردم مداین به مقام امارت من بى توجهى مىكنند، و مرا پل عبور (به خواستههاى) خود قرار دادهاند، و حتى بار سنگین خود را بر دوش من مىگذارند، و بالاخره این شیوه را موجب سست شدن حكومت دین خدا، و تضعیف مقام خلافت پنداشتهاى، باید بدانى، ذلیل بودن در راه اطاعت خداوند، نزد من از عزت و عظمت در راه گناه و معصیت، محبوبتر مىباشد.
مگر تو خود نمىدیدى رسول خدا ، با مردم انس و الفت برقرار مىكرد، با آنان نزدیك و محشور بود و آنان هم با آن حضرت الفت برقرار مىكردند و با او نزدیك و مرتبط بودند؟ و از مقام نبوت و حكومت او هیچ گونه كاسته نمىشد؟ و بلكه آنان را با الفت و ارتباط خویش، امیدوار و خرسند مىگردانید؟
آیا تو خود نمىدیدى رسول خدا، نان خشك و بدون خورشت مىخورد، لباس زبر و خشن مىپوشید؟ و مردم هم اعمّ از قریشى و غیر قریشى، عرب و غیرعرب، و سفید پوست و سیاه پوست، از نظر وى در دیندارى مساوى و برابر بودند؟
آرى، اى عمر! از این بالاتر، من با دو گوش خود شنیدم و شهادت مىدهم كه رسول خدا مىفرمود:
«هر كس عهدهدار ولایت و سرپرستى هفت نفر از مسلمانان بعد از من گردد، و آنگاه در میان آنان به عدالت رفتار ننماید، خداوند را در حالى ملاقات مىكند، كه مورد خشم و غضب الهى خواهد بود».
بنابراین، اى عمر! من امیدوارم از ولایت و امارت بر «مداین» جان و دین سالم بدر بَرم، با وجود اینكه تو خود گفتهاى: من با ذلت و زبونى (ساده زیستى و ارتزاق از دست رنج خویش) زندگانى را مىگذرانم.
بارى، اى عمر! من براى این مقام محدود و پر مسؤولیت بیمناكم، آنوقت وضع كسى كه پس از رسول خدا، پیشوایى امت مسلمان را به عهده گرفته چگونه خواهد بود؟ در حالى كه وقتى به كلام خداوند گوش فرا مىدهیم، مىفرماید:
«خانه جاویدان آخرت را، فقط براى كسانى قرار مىدهیم، كه تصمیم سركشى و فساد آفرینى در زمین (جامعه بشرى) نداشته باشند، و عاقبت (خیر) از آن پرهیزگاران است.(قصص/83)»
آرى، من به این سرزمین آمدهام، كه سیاستى پیش گیرم، كه آن را پیشواى بزرگ من (على علیه السلام) به من آموخته، و با ارشاد و پیروى از سیره آن حضرت، احكام و حدود الهى را استوار مىگردانم. بنابراین، من بر اساس راهنمایى هاى آن پیشواى بزرگ عمل مىكنم و حكم مىرانم.
این را هم بدان، كه اگر خداوند براى این امت، راه خیر و صلاح، و رشد و تعالى آنان را اراده فرموده بود، اعلم و افضل آنان، ولایت و حكومت را عهدهدار مىگردید. هم چنین اگر این امت خداترس بود، از كلام پیامبر اطاعت مىكرد، و در راه حق قدم بر مىداشت، تو را امیر مؤمنین نمىنامید. اكنون هر كارى مىخواهى انجام بده، زیرا حكم تو در امور دنیا جریان دارد، و خیلى هم نمىتوانى به دامنه عفو خداوند، و تمدید مهلت براى عقوبت، مغرور باشى.
به هر حال، این را بدان، كه به زودى پاداش رفتار نارواى خویش را، در دنیا و آخرت خواهى دید، و از آنچه پیش فرستادهاى، و بعد همراه خواهى برد، مؤاخذهخواهى شد. و الحمدلله وحده. بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
منبع: نفس الرحمن، ص 528؛ بحار الانوار، ج 22، ص 360؛ فتاوى صحابى كبیر سلمان، ص83؛ الاحتجاج،ج1، ص 185؛ نقل از «سلمان فارسى، استاندار مداین».
