برای پرهیز از غیبت چه باید کرد؟
از نظر علمای اخلاق، غیبت نوعی بیماری روحی و روانی است، کسی که غیبت میکند یا دوست دارد غیبت بشنود، مریض است. ابتدا باید این بیماری را شناخت و مصادیق مختلف آن و راه های نفوذ و آثار و عوارضی که این بیماری بر روح میگذارد، نیز آثاری که بر سرنوشت مادی و معنوی، دنیوی و اخروی دارد، شناخته شود، سپس ریشهها و عواملی که باعث بروز غیبت یا تقویت این شجره خبیثه میشود، مورد بررسی قرار گیرد.

اشاره ای به آثار و عوارض غیبت
شناخت آفات و آسیبهایی که غیبت بر روان انسان وارد میکند و آگاهی از آثار منفی آن بر سرنوشتش در دنیا و آخرت و کیفر و عذابهای آن، باعث پیدایش تذکر و تنبّه، و خوف و خشیت میگردد.
غیبت از گناهان کبیره ای است که خداوند برای آن مجازات آتش جهنم را مقرر داشته است. چگونه ممکن است انسان به خدا و قیامت اعتقاد داشته باشد و با خواندن و تدبّر در آیات و روایات غیبت تنبه نگردد؛ نیز از عذابی که با «ویلٌ لکل همزه لمزه» بیان شده، به خود نیاید؟ غیبتی که همانند خوردن گوشت مرده غیبت شونده است. آیا کسی این کار را میکند؟
غیبتی که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) گناهش را شدیدتر از زنا دانسته،[1] و در حدیث دیگری میفرماید: «درهمی که انسان از ربا به دست میآورد گناهش نزد خدا از سی و شش زنا بزرگتر است و از هر ربا بالاتر آبروی مسلمان است.»[2]
غیبت، انسان را از ولایت حق تعالی خارج میکند و داخل ولایت شیطان میکند و آن چنان خوار و ذلیل میشود که شیطان نیز او را از ولایت خود بیرون میکند و از او تبرّی میجوید و اظهار تنفر میکند.[3] غیبت در آغاز باعث کاهش ارزش و فضیلت عبادت میگردد و به تدریج مانع قبولی اعمال میگردد.[4] غیبت کننده اگر بدون توبه بمیرد، از بهشت محروم است و اولین کسی است که داخل جهنم میگردد، و اگر توبه کند و توبهاش قبول شود، آخرین کسی است که وارد بهشت میشود.[5]
سادهترین راه مبارزه با بیماری غیبت
بهترین راه برای از بین بردن معلول، مبارزه با علت است. علل و عوامل غیبت فراوان است. در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود:

1ـ سوء ظن و بدگمانی: از قرآن استفاده میشود که یکی از عوامل گرایش به غیبت، سوء ظن دیگران است. بدگمانی یا سوء ظن علاوه بر این که انسان را آلوده میکند، جامعه را نیز به فساد و تباهی میکشاند، زیرا شخص بدگمان، سوء ظن خود را به افراد دیگر منتقل میکند و به تدریج چیزی را که اساس و پایهای جز شایعه یا برداشت نادرست نداشت، به صورت امری قطعی و مسلّم در میان مردم منتشر میسازد.2ـ تجسس در امور مردم: اگر میخواهید غیبت نکنید، باید سوء ظن و بدگمانی نسبت به مردم نداشته باشید. اگر میخواهید گرفتار بدگمانی نشوید، باید در امور مردم تجسس نکنید، زیرا سوء ظن و تجسس در یکدیگر تأثیر متقابل دارند. گاهی تجسس باعث سوء ظن است و گاهی سوء ظن منشأ تجسس میشود.
قرآن برای از بین بردن غیبت به عنوان معلول، دستور داده با علت (یعنی سوء ظن و تجسس) مبارزه شود: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ ؛[حجرات/12] ای کسانی که ایمان آوردهاید، از گمان فراوان بپرهیزید زیرا پاره ای از گمانها در حد گناه است و در کارهای پنهانی یکدیگر جست و جو مکنید و از یکدیگر غیبت مکنید آیا هیچ یک از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناخوش خواهید داشت و از خدا بترسید، زیرا خدا توبه پذیر و مهربان است».[6] در واقع غیبت را معلول دو عامل پیشین دانسته است.
3ـ هم رنگی با دوستان: یکی از انگیزه های غیبت، موافقت با دوستان و همنشینان است. عده ای برای گرم نگه داشتن مجلس و جلب رضایت و افکار اهل مجلس، به هرزه گویی و بدگویی و تمسخر دیگران در غیاب آنان میپردازند که چند گناه را با هم جمع میکنند و شعارشان این است: خواهی نشوی رسوا، هم رنگ جماعت شو؛ یعنی هم چون حیوانات، تقلید و جلب رضایت دیگران، محور قرار گیرد اگر چه موجب غضب حق تعالی باشد!
این گونه افراد از دیدگاه علی(علیه السلام) «همجٌ رعاع» یا احمقان بی سروپایی هستند که به دنبال هر صدایی میروند و با هر بادی حرکت میکنند! «الناس ثلاثة: فعالم ربانی، و متعلم علی سبیل نجاة و همج رعاع...؛[7] مردم سه گروهند: اول علمای الهی، دوم دانشطلبانی که در راه نجات دنبال تحصیل علمند، و سوم احمقان بی سر و پا که دنبال هر صدایی میدوند و با هر بادی حرکت میکنند! همانها که با نور علم روشن نشدهاند و به ستون محکمی پناه نبردهاند.»
4ـ خودستایی و مباهات و فخر فروشی: برخی برای آن که اظهار وجود کنند و فضل و کمال خود را به رخ بکشند، دیگران را کوچک می شمارند و از آنان بدگویی میکنند. قرآن میفرماید: «فَلَا تُزَکُّوا أَنفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ به منِ اتَّقَی؛[8] خودستایی نکنید، او به کسی که تقوا ورزیده داناتر است».
5ـ حسد: برای درمان آن انسان باید درباره عظمت این گناه بیندیشد، چه این که مرتکب آن، مرتکب دو گناه شده و مستحق دو عذاب است: یکی گناه غیبت و دیگری گناه حسد.
پیشگیری و درمان ریشه ای
الف) تقویت معرفت و شناخت به خدا و ایمان و اعتقادات
مهمترین عاملی که در مبارزه با عوامل فساد و بیماریهای معنوی و نفسانی مؤثر و کارساز است، عنصر ایمان است؛ تقویت ایمان به خدا و روز حساب، باعث خوف و خشیت، از عذاب شدید الهی، و اجتناب از همه گناهان و معاصی، پیدایش روح تواضع و تسلیم و تهذیب نفس و تزکیه و اعتلای روح میگردد.
ب) یاد خدا
پیش از آغاز سخن، و قبل از انجام هر عملی، به یاد خدا بودن، و اندیشیدن که آیا سخنی که میخواهم بگویم، یا مطلبی که میخواهم بنویسم یا کاری که میخواهم انجام دهم، رضایت و فرمان خدا در آن است یا هوای نفس و روح انتقام جویی در آن دخیل است. امیرالمؤمنین(علیه السلام) میفرماید: «ذکر الله دواء اعلال النفوس؛[9] یاد خدا داروی بیماریها روح است».
ج) خود آگاهی، خویشتن شناسی و توجه به عیوب خویش
حضرت علی(علیه السلام) فرمود: «طُوبَی لِمَنْ شَغَلَهُ عَیْبُهُ عَنْ عُیُوبِ النَّاس؛[10] خوشا به حال آن کس که پرداختن به حال خویش او را از توجّه به عیوب مردم باز داشته».
اگر کسی از عیوب خود آگاه شود، هرگز در صدد عیب جویی دیگران بر نمیآید. انسانی که خود را سراپا عیب و نقص میبیند، شرم دارد از این که دیگران را به خاطر همان عیوب سرزنش کند. امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود:«شَرُّ النَّاسِ مَن کَانَ مُتَتَبِّعًا لِعُیُوبِ النَّاسِ عُمْیًا لِمَعَایِبِهِ؛[11] بدترین مردم کسی است که عیبهای مردم را دنبال کند و عیب خود را نبیند». خداوند ما را از شرور نفس خویش حفظ کند.
پی نوشت ها :
[1]. «الْغِیبَةُ أَشَدُّ مِنَ الزِّنَا» الخصال، ج1، ص: 63.
[2]. فیض کاشانی، المحجة البیضاء، جلد 5، ص 253، به نقل از تفسیر نمونه، ج 22، ص 189.
[3]. وسائل الشیعه، ج 8، ص 608.
[4]. مهدوی کنی، اخلاق عملی، ص 150.
[5]. المحجه البیضاء، ج 5، ص 252، جهت اطلاع بیشتر به کتاب «اخلاق عملی» آیت الله مهدوی کنی مراجعه شود.
[6]. مهدوی کنی، اخلاق عملی، ص 163.
[7]. نهجالبلاغه، حکمت 147.
[8]. نجم آیه 32.
[9]. منتخب الغرر، ص 22.
[10]. تفسیر قمی، ج2، ص70؛ نهجالبلاغه، خ176.
[11]. غررالحکم ص421.
فرآوری : زهرا اجلال
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منابع :
سایت حوزه
سایت پرسمان
