اگر با تو باشم - داستان بیست و ششم
آیا معنای ادعای خود را فهمیده اید؟
به یكدیگر نگاه كردند و سر توی سرهای هم بردند و زیر چشمی دربان بیچاره را می پاییدند.
«یا بن رسول الله! این چه ظلم بزرگیست؟! ما را به محضر مباركتان نپذیرفتند و حال بعد از شرف یابی این گونه ما را توبیخ میكنید!»
حضرت(ع) فرمودند:
چون شما ادعای بسیار بزرگی كردید، هنگام اجازه ی ورود گفتید: ما از شیعیان علی(ع) هستیم، شیعه ی علی(ع) سلمان، ابوذر، مقداد، عمّار، یاسر و محمدبن ابی بكر هستند كه در انجام اوامر و دستورات علی(ع) تلاش و فداكاری كردند.
كوتاهی شما را مطّلع هستم. با این عملكرد نیز اگر میگفتید از دوستان و علاقه مندان آن حضرت هستید، شما را میپذیرفتم و این همه درد سر را متحمّل نمی شدید.
این جماعت چند مرتبه اجازه ی ورود خواستند؟
دربان گفت:
شصت مرتبه!
امام(ع) فرمودند:
باید جبران شود. شصت مرتبه بر آنها احترام كن و سلام مرا به آنها برسان، توبه ی آنان قبول حق واقع گردیده است.
جماعت، خوشحال به سمت شهر و دیارشان روان شده بودند در حالی كه خیرات و هدایای حضرت(ع) همراهشان بود.
منبع: احتجاج مرحوم طبرسی ج 2 ص 459 ح 318
بخش حریم رضوی