آیا واقعاً فرشتگان بال دارند ؟
بدیهی است که منظور و مقصود از «بال» در این آیه و نیز کلام مولا در نهجالبلاغه، بالی مانند پرندگان نمیباشد، چرا که «ملائک» پرنده نیستند.
آیا فرشتگان [چنان چه در نهجالبلاغه آمده) واقعاً بال دارند و آیا آمدنشان از آسمان به زمین نیاز به زمان دارد؟
بدیهی است که منظور و مقصود از «بال» در این آیه و نیز کلام مولا در نهجالبلاغه، بالی مانند پرندگان نمیباشد، چرا که «ملائک» پرنده نیستند.
منظور از بال، همین استعارهای است که ما در زبان فارسی نیز به کار میبریم. مثلاً میگوییم: «انسان با دو بال ایمان و عمل صالح» رشد میکند یا می گوییم: «دو بال عقل و علم» یا «دو بال حلم و شجاعت» و ...، بال ملائک نیز بال علم، قدرت، ایمان و ... است که فرمود خداوند هر چه بخواهد میافزاید. یعنی به هر ملکی هر قدرتی که بخواهد میدهد.
بعید نیست منظور از بال و پر، قدرت جولان و توانایی بر فعالیت بوده که بعضی نسبت به بعضی برتر و دارای توانایی بیشترند. برای آنها مراتب در بالها قائل شده که بعضی دارای چهار و بعضی دارای شش و بعضی دارای هشت بالند. "اجنحه" جمع" جناح" (بر وزن جمال) به معنی بال پرندگان است که همانند دست برای انسان میباشد.
از آن جا که بال وسیله نقل و انتقال پرندگان و حرکت و فعالیت آنها است، گاهی این کلمه در فارسی یا در عربی به عنوان کنایه از وسیله حرکت و اعمال قدرت و توانایی به کار میرود، مثلاً گفته میشود فلان کس بال و پرش سوخته شد، کنایه از اینکه نیروی حرکت و توانایی از او سلب گردید، یا فلان کس را زیر بال و پر خود گرفت، یا انسان باید با دو بال علم و عمل پرواز کند.
بدون قرینه نمیتوان الفاظ قرآنی را بر غیر معانی ظاهری آنها حمل کرد، اما در آن جا که پای قرائن روشن در کار است، مشکلی ایجاد نمیشود. در بعضی از روایات آمده است:" جبرئیل (پیک وحی خداوند) ششصد بال دارد! هنگامی که با این حالت پیامبر را ملاقات کرد ، بین زمین و آسمان را پر کرده بود"!
یا اینکه "خداوند فرشتهای دارد که بین نرمی گوش او تا چشمش به اندازه پانصد سال راه به وسیله پرندهای (تیز پرواز) است"! یا اینکه در نهجالبلاغه هنگامی که سخن از عظمت فرشتگان پروردگار در میان است، میفرماید: و منهم الثابتة فی الارضین السفلی اقدامهم، و المارقة من السماء العلیا اعناقهم، و الخارجة من الاقطار ارکانهم، و المناسبة لقوائم العرش اکتافهم؛ بعضی از فرشتگان چنان عظمت دارند که پاهایشان در طبقات پایین زمین ثابت است . گردنشان از آسمان برین برتر، ارکان وجودشان از اقطار جهان بیرون رفته و شانههایشان برای حمل عرش پروردگار متناسب است"!
این گونه تعبیرات را بر جنبههای جسمانی مادی نمیتوان حمل کرد، بلکه بیانگر عظمت معنوی و ابعاد قدرت آنها است. بال تنها برای حرکت در جو زمین به کار میخورد، چرا که اطراف کره زمین را هوای فشرده گرفته، پرندگان به وسیله بالشان روی امواج هوا قرار میگیرند. میتوانند بالا و پایین بروند، ولی از محیط جو زمین که خارج شویم، در آن جا که هوا نیست، بال کوچکترین تأثیری برای حرکت ندارد، و از این نظیر درست مانند سائر اعضا میباشد.
از این گذشته فرشتهای که پاهای او در اعماق زمین و سر او از برترین آسمان بالاتر است، نیازی به پرواز جسمانی ندارد! علامه طباطبایی در این باره میگوید : وجود فرشتگان مجهز به چیزی است که میتوانند با آن کاری را بکنند که پرندگان آن کار را با بال خود انجام میدهند، یعنی ملائکه هم مجهز به چیزی هستند که با آن از آسمان به زمین و از زمین به آسمان و از جایی به جای دیگر که مأمور باشند میروند.
قرآن نام آن را" جناح" (بال) گذاشته، نامگذاری مستلزم آن نیست که بگوییم ملائکه دو بال نظیر بال پرندگان دارند که پوشیده از پر است، چون صرف اطلاق لفظ مستلزم معنای معهود در ذهن ما نمیباشد، هم چنان که الفاظ دیگر نیز مستلزم معانی معهود نمیباشد، مثلاً وقتی کلمه عرش و کرسی و لوح و قلم را در باره خدا اطلاق میکنیم، نمیگوییم عرش و کرسی و لوح و قلمش نظیر کرسی و لوح و قلم ماست. بله از لفظ جناح میفهمیم نتیجهای را که پرندگان از بالهای خود میگیرند، ملائکه هم آن نتیجه را میگیرند. اما اینکه چطور آن نتیجه را میگیرند، از لفظ جناح نمیتوان به دست آورد. کلمه" مثنی" و" ثلاث" و" رباع" هر سه الفاظی هستند که بر تکرار عدد دلالت دارند، یعنی کلمه "مثنی" به معنای دو تا دو تا، کلمه" ثلاث" به معنای سه تا سه تا، کلمه" رباع" به معنای چهار تا چهار تا است. گویا فرموده خداوند بعضی از فرشتگان را دو بال داده، بعضی را سه بال و بعضی را چهار بال. جمله" یَزِیدُ فِی الْخَلْقِ ما یَشاءُ" بر این اساس تعداد بیشتر بالها، میتواند نشان از مأموریتهای بیشتر الهی داشته باشد، یا مأموریتهای خاصی که هر فرشته های با بالهای مختلف میتواند آنها را به انجام برساند.
زمان برای حرکت ملائک معنا ندارد !
هر دسته از موجودات از چیزی خلق شدهاند، مثلاً آدم از خاک، جن از آتش و ملائک از نور خلق شدهاند، چنان چه روح ما نیز از نور خلق شده است. لذا ملائک، روح، عقل و ... از «مجردات» هستند. یعنی دارای ماهیتی مادی و جسمانی مثل انسان، حیوان، گیاه، جن و ... نمیباشند.
لذا حرکت ملائک چون از ماده نیستند، در محدودیتهای زمانی و مکانی قرار نمیگیرد، چنان چه وقتی روح ما در عالم خواب به مشهد یا نقطهی دورتری میرود، در محدودیت زمان نیست و هم چنین است حرکت عقل یا فکر. یا حرکت روح وقتی از قالب بدن جدا میشود و وارد عالم برزخ میگردد و گاه به زمین بازگشت میکند و به خانه و خانواده سر میزند.
فرشتگان موجودات شریف و ارزشمندی هستند که واسطه بین خداوند متعال و عالم محسوس به شمار میآیند. در همه حوادث بزرگ و کوچک جهان نقش دارند؛ بر هر امری با توجه به ابعاد و جنبههای مختلف آن یک یا چند فرشته گمارده شده است. نقش فرشتگان در حوادث و جریانها، اجرای فرمان الهی و تثبیت آن در جایگاه ویژهاش است. برخی بر این مطلب تصریح نموده که ما آدمیان به دلیل این از طریق حس و یا عقل نمیتوانیم آنها را درک نماییم، از ماهیت آنان اطلاعی نداریم جز آن که در قرآن کریم در باره آنها سخن گفته شده ،از این رو حقیقت فرشتگان چندان برای ما روشن نیست. ابهام در درک حقیقت وجودی آنهاست .
فرشتگان کارگزاران هستی هستند
با توجه به منابع نقلی میدانیم که فرشتگان کارگزاران نظام هستی و وسایط فیوضات الهی از مبدأ اعلی به مراتب پایینتر میباشند؛ عالم فرشتگان چون عقل محض بوده و نهایت ادراک و معرفت در آن موج میزند، همه رفتارها بر اساس همین معرفت و ادراک شکل میگیرد.
عبودیت محض در آن حاکم است، همچون انسانهایی که به واسطه معرفت بالایی که نسبت به خداوند پیدا میکنند، در تمام طول زندگی ذره ای از محور عبودیت و بندگی خداوند در همه افعالشان خارج نمیشوند. در ساختار وجودی فرشتگان از آن جا که عقل محض حاکم است، تمام فرشتگان به عبادت خداوند مشغول هستند.(محمدتقی مصباح، معارف قرآن،ص 283 )
فرآوری : زهرا اجلال
بخش نهجالبلاغه تبیان
منابع :
سایت پرسمان
«ایکس - شبهه