تبیان، دستیار زندگی
تامی کنلون که بعد از سال ها به سراغ پدرش آمده ، تصمیم می گیرد تا با کمک پدرش ، خود را برای مسابقات MMA آماده کند .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سلحشور

بررسی فیلم "سلحشور"


تامی کنلون که بعد از سال ها به سراغ پدرش آمده ، تصمیم می گیرد تا با کمک پدرش ، خود را برای مسابقات MMA آماده کند . در همین حین برندون کنلون ، که دبیر فیزیک دبیرستان بوده و خانه اش در رهن بانک است ، به دلیل آنکه نمی تواند پول بانک را پرداخت کرده و نیاز جدی به پول دارد ، تصمیم می گیرد در یک کلوپ شبانه‌ برای دریافت مقداری پول مبارزه کند . خبر مبارزه او به گوش مدیران مدرسه رسیده و به همین دلیل وی را از کار معلق می کنند . او نیز مجبور می شود به حرفه قبلی خود یعنی مبارزه بازگردد ...


فیلم سلحشور

Warrior

سلحشور

محصول سال 2011

هنرپیشگان: تام هاردی ، جوئل اگرتون ، نیک نولتی

کارگردان: گوین اکانر

"...حق فاتحان نسبت به کشتار اسیران ایشان در سراسر دنیای قدیم به طور کلی مورد قبول بود و رومیان خود را بزرگوار می پنداشتند که بدین اسیران فرصتی می دادند تا در میدان زندگی خود را نجات دهند . افرادی را که محکوم به ارتکاب قتل شده بودند از سراسر امپراتوری به رم می آوردند و به مدرسه گلادیاتورها می فرستادند و اندکی بعد به مسابقات رزمی می کشیدند ... این مدارس بیش از 105 سال قبل از میلاد هم در روم موجود بود... حتی سناتورها و سلحشوران ممکن بود مانند گلادیاتورها محکوم به جنگیدن شوند ، و گاه علاقه به مورد تمجید قرار گرفتن کسانی از طبقه سوارکاران را تحریک می کرد که داوطلب شوند . تحت کشش و اعزاز ماجراجویی و خطر ، عده زیادی در مدارس گلادیاتوری ثبت نام کردند"

متن فوق قسمتی از جلد سوم کتاب تاریخ تمدن (قیصر و مسیح) است و ویل دورانت آن را در بیان بازی هایی که در تعطیلات رومی برگزار می شد ، آورده است . وی در قسمت دیگری از این کتاب آورده است "... مردم روم که به نمایشهای خونین گلادیاتورها آموخته شده بودند ، به مسابقات ورزشی به طور ضعیفی علاقه داشتند..." با کنار هم قرار دادن این دو قسمت می توان به اوج سنگدلی و سبوعیت مردم آن دوران یا لااقل بخش عظیمی از آنها پی برد . مردمی که برای تفریح به دیدن میادینی می رفتند ، که تنها مکانی برای ارضای خوی حیوانی و بلکه شیطانی افراد بود . اما متاسفانه امروزه و پس از گذشت سالها صدای هلهله تماشاگران و فریاد گلادیاتورهای جدید را از درون قفس های مسابقاتی چون UFC  و MMA می توان شنید . درحقیقت میدان همان میدان و تماشاگر همان تماشاگر است ؛ با رنگ و لعابی جدید ، در کنار قوانینی که فقط برای ظاهر سازی و متمدن جلوه دادن است ؛ تفاوت این میادین با گذشته در این است که اگر در آن زمان اکثر قریب به اتفاق گلادیاتورها مجبور بودند برای حفظ جان خود دست به کشتار بزنند ، امروزه تمام آنها برای پول ، ماجراجویی و شهرت طلبی وارد این میادین می شوند .

البته غرب برای آنکه به دنیا القا کند که میدان های جدید مبارزه با گذشته ارتباط چندانی ندارد و تمام این مسابقات تحت کنترل بوده و افراد شرکت کننده در آن قصد کشتن یکدیگر را ندارند ، هر از چندگاهی با ساخت انواع فیلم های هالیوودی سعی می کند از گلادیاتورهای جدید قهرمانانی با منش های جوانمردانه ، و از این‌گونه میادین مسابقاتی صرفا ورزشی بسازد ؛ که "سلحشور" را می توان از جمله آن فیلمها دانست . لازم است به این نکته اشاره شود که این فیلم تنها بخش کوچکی از خشونت رایج در این مسابقات را به نمایش می گذارد.

انواع فیلم های هالیوودی سعی می کند از گلادیاتورهای جدید قهرمانانی با منش های جوانمردانه ، و از این‌گونه میادین مسابقاتی صرفا ورزشی بسازد ؛ که "سلحشور" را می توان از جمله آن فیلمها دانست . لازم است به این نکته اشاره شود که این فیلم تنها بخش کوچکی از خشونت رایج در این مسابقات را به نمایش می گذارد.

فیلم را می توان به دو بخش کلی تقسیم کرد:

1- شروع فیلم تا آغاز مسابقات

2- آغاز مسابقات تا انتها

در قسمت اول قرار است شخصیت ها برای بیننده معرفی شده و نیز با ارائه انواع اطلاعات ، هم در انتهای فیلم تعلیق ایجاد شده و هم بیننده برای نتیجه گیری پایانی آمده شود.

قصه فیلم حول شخصیت دو برادر به نامهای تامی و برندون کنلون شکل گرفته است . البته پدی کنلون ، پدر دو برادر نیز از همان ابتدای فیلم پرداختی نصف و نیمه می شود ولی شخصیت وی بیشتر نقش کمکی در پرداخت دو شخصیت اصلی دارد . در دو سکانس ابتدایی دوشخصیت اصلی و پدرشان معرفی شده و طی آن مشخص می شود که تامی با پدرش رابطه سردی دارد و از او بخاطر رفتارهای گذشته‌ بخصوص رفتار پدی با مادرش عمیقا متنفرست . در عین حال معلوم می شود که او در ارتش خدمت کرده و اکنون در وضعیت روحی بسیار بدی به سر می‌برد ؛ وی از همه چیز و همه کس بریده و تقریبا به هیچ چیز حتی خودش نیز اهمیت نمی دهد . به موازات شخصیت تامی ، مشخص می شود که پدر وی نیز در گذشته فردی الکی بوده ولی چندسالی‌ست الکل را کنار گذاشته و به خدا و مسائل معنوی ایمان آورده است ؛ که البته فیلم از زبان تامی بارها به تمسخر مسائل معنوی می پردازد . به عنوان مثال در همان سکانس ابتدایی ، تامی با لحنی تمسخرآمیز به پدرش می گوید " پس خدا تو رو انتخاب کرده ، فوق العاده‌ست ، فکر کنم مسیح اوجا ایستاده و همه مستها رو می بخشه " یا در جای دیگر پس از بیان وضعیت اسف‌بار مادرش در زمان مرگ خطاب به پدرش می گوید " ... تمام این مدت منتظر رفیقت مسیح بود که نجاتش بده " که ریشه این مطلب را می توان در علاقه سازندگان فیلم به روم باستان و فرهنگ الحادی و اومانیستی رایج در آن دوران دید . مشخصه اصلی هردو شخصیت تنهایی و انزوا و در عین حال فرهنگ سطح پایین آنها بوده و یکی از عواملی که این دو را تا انتهای فیلم در کنار یکدیگر می بینیم همین مطلب است .

فیلم سلحشور

در ادامه شخصیت برندون معرفی می شود . فردی متاهل و به ظاهر خوشبخت که در کنار همسر و فرزندانش با همسایگان‌ ارتباطی صمیمی و دوستانه داشته و همه چیز گویای این نکته است او با برادر و پدرش ، زمین تا آسمان فرق دارد . سپس کارگردان در سکانسهای متعددی تا زمان شروع مسابقات ، هم قصه را پیش برده و هم شخصیت پردازی دو قهرمان فیلم را ادامه می دهد . در تمام سکانسها اختلاف فرهنگی و موقعیت اجتماعی هردو قهرمان و اطرافیان‌شان نیز به تصویر درآمده است . برندون فردی‌ست تحصیل کرده ، در محیطی کاملا فرهنگی ؛ حتی باشگاه و مربی وی نیز همین وضعیت را دارد که این مطلب را می توان از محیط باشگاه ، اتاق مربی و علاقه وی به نیچه و بتهوون ( عکسهای روی دیوار) و دیالوگ ابتدایی مربی با برندون در باشگاه مشاهده کرد . در مقابل ، تامی فردی‌ست لمپن‌ و باشگاه وی نیز محل حضور افرادی مانند خود اوست . این اختلاف فرهنگی در شیوه تمرین کردن و آمادگی آنها برای مسابقات نیز بخوبی نشان داده شده ، بگونه‌ای که برندون با روشهایی کاملا علمی تمرین می کند و در مقابل تامی با شیوه‌های من درآوردی پدرش برای مسابقات آماده می شود .

برای پی بردن به هدف نمایش این اختلاف فرهنگی باید به متنی که از کتاب تاریخ تمدن آورده شد بازگشت . در قسمتی از متن آمد " حتی سناتورها و سلحشوران ممکن بود مانند گلادیاتورها محکوم به جنگیدن شوند ، و گاه علاقه به مورد تمجید قرار گرفتن کسانی از طبقه سوارکاران را تحریک می کرد که داوطلب شوند..."

با توجه به این قسمت دو نکته مشخص می شود :

1- طبقات بالای جامعه نیز ممکن‌ست گلادیاتور شوند

2- همه اقشار جامعه با هر سطح فرهنگی این مسابقات را دنبال می کنند.

در قسمت دوم فیلم ، نکته دوم نمود بیشتری داشته و کارگردان در نماهای متعددی بخصوص در سکانسهای پایانی فیلم تاکید بسیار زیادی بر این نکته دارد . به عنوان مثال در یکی از مبارزات تامی ، پس از آنکه تامی مبارزی بنام مدداگ را در مدت کوتاهی و با خشونت بسیار زیاد ناک‌اوت می کند گزارشگر مسابقه می گوید " اگر این کارو با یک نفر توی خیابون بکنی زندانیت می کنن و کلیدش رو هم میندازن دور ؛ این یارو (تامی) یه جوری داره از قفس میره بیرون ، انگار صحنه جرم رو ترک کرده " ، سپس شاهد شور و شوق مردم برای دیدن ادامه مسابقات هستیم . می توان گفت سازندگان فیلم با این کار رسما اعلام کرده‌اند که بشر غربی هیچ تفاوتی با قرون گذشته خود نکرده و هنوز متخلق است به اخلاق وحشیانه و خوی ددمنشانه اجداد خود و از ابراز آن نیز هیچ ابایی ندارد .

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع:سینمای ایران / مهدی علیپور