راهی برای باز شدن چشم برزخی
درباره ماهیت چشم برزخی اگر بخواهیم در باره ماهیت آن از دیدگاه قرآن بحث کنیم شاید کاملترین و جامعترین به مقصود آیه 22 سوره ق باشد. قرآن میفرماید: لَقَدْ كُنتَ فِی غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءكَ فَبَصَرُكَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ ؛ تو در غلفت از این بودی پس ما پرده را برداشتیم و چشمانت تیزبین شد.

آیا چشم برزخی حقیقت دارد؟
در این آیه سخن از امری موجود است که به جهت پوششی بر چشم انسان قادر به دیدن آن چیز نیست. مانند بهشت و دوزخی که در حال حاضر وجود دارد و به حکایت قرآن در باره فرعون که میفرماید همان زمان که هلاک شد خطاب به وی شد که داخل دوزخ و آتش رود و یا در باره آسیه زن فرعون که پس از شهادت به او گفته شد داخل بهشت شود و یا در باره شهدا که قرآن بیان میدارد که آنان هم اکنون از نعمتهای خدا بهره میبرند.
همه این نمونهها بیانگر آن است که اموری وجود دارد ولی ما به جهت پوششی دنیوی قادر به دیدن آن نیستیم. اگر پرده از چشم برداشته شود و ما بتوانیم این عوالم را ببینیم هم میتوانیم از آینده و هم از گذشته خبر داشته باشیم. این چیزی است که در مسئله چشم برزخی به آن اشاره میشود. برای رسیدن به چشم برزخی باید پرده را از روی چشم برداشت و به قول قرآن چشم حدید و تیزبین شود.
عالم برزخ چه عالمی است؟
عالم برزخ عالمی فراتر از عالم دنیاست. لذا به هر مقدار ما از دلبستگی و وابستگی به مادیات دنیا دور شویم به عالم مافوق آن بیشتر دسترسی مییابیم. بنا بر آن چه از روایات به دست میآید عمل به واجبات و ترک محرمات ، سلامتی و هنجار در دنیا و دوری از جهنم و ورود به بهشت را برای ما زمینه سازی میکند. اما اگر علاوه بر آن به نوافل و رعایت تقوا بیش از حد معمول موفق شویم به بیش از آن چه دیگران از جهت معنوی به آن دست یافتهاند خواهیم رسید که از آن به چشم برزخی تعبیر میشود و با آن حقایق وقایع را فراتر از ظاهر آن میتوان دید.
این مطلب در حدیث قرب النوافل چنین بیان شده است : {عن ابی عبد الله (علیه السلام) قال: قال رسول الله(صلی الله علیه وآله) قال الله: ما تحبب الی عبدی به شیء احب الی مما افترضه علیه و انه لیتحبب الی بالنافله حتی احبه، فاذا احببته کنت سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصر به و لسانه الذی ینطق به، و یده التی یبطش بها و رجله التی یمشی بها اذا دعانی اجبته و اذا سألنی اعطیته؛ از پیامبر(صلی الله علیه وآله) روایت شده که خداوند فرمود: اظهار دوستی نکرد بنده من به چیزی دوست داشتنیتر از آنچه واجب کردم بر او، و او با نوافل به سوی محبت من میآید تا این که من نیز او را دوست بدارم. پس هنگامی که او را دوست بدارم شنوایی او میباشم آن گاه که میشنود و بینایی او میباشم آن گاه که میبیند و زبان او میباشم آن گاه که سخن میگوید و دست او میباشم آن گاه که ضربه میزند و پای او میباشم آن گاه که راه میرود، هنگامی که به درگاه من دعا کند اجابت میکنم و اگر از من درخواست کند به او میدهم. }(ر.ک: المحاسن، احمد بن محمد بن خالد البرقی، ج 1، ص 291 و اصول کافی، کلینی، ج 2، ص 352) .
مقدار و نوع دامنهی دید برزخی بستگی به میزان معرفت و مقدار فاصله گرفتن انسان از عالم ماده و انقطاع از امور مادی و جسمانی و توجه او به عالم مجردات و حقایق دارد . مسلماً دیده باطن بین انبیا و اولیا از بقیه انسانها نافذ تر و محدودهی دید برزخ بین آنها از سایر انسانها وسیعتر و گسترده تر است و دیگران به میزان درجهی شناخت و اطاعت آنها از خداوند و پیروی آنها از انبیا و اولیا و سعی و کوشش آنها در راه بندگی حق از این دید برخوردارند .
افرادی که چنین ویژگی را داشته باشد معمولاً ناشناخته هستند و خود را به مردم معرفی نمیکنند .

راه باز شدن چشم برزخی
چشم برزخی با چند توصیه باز نمیشود، بلکه این کار نیازمند تلاش پیگیر و مجاهده و جهاد مداوم با نفس است؛ چرا که نفس بعد از تزکیه شدن آمادگی درک حقایقی از عالم هستی را پیدا میکند.
پس در حقیقت دو توصیه به شما میشود، یکی شناخت عمیق دین، همراه با عمل به دستورات آن، دوم پرهیز از انواع گناهان، در این صورت است که بصیرت الهی پیدا میکنید و چشم و گوش برزخی پدید میآید .
آیتالله مولوی قندهاری، آن کنز خفیّ الهی میفرمودند: در سن جوانی به آیت الله العظمی سیّد ابوالحسن اصفهانی عرضه داشتم: آقاجان! چه کنیم چشم برزخیمان باز شود؟
ایشان فرمودند: آسیّد محمّدحسن! من انتظار داشتم تو بگویی: چه کنم چشم قیامتی و اُخرویام باز شود؟ این فقط با اخلاص است. اگر اخلاص باشد، در همین دنیا آن شعبههای نور کار خودش را انجام میدهد. کاری میکند که انسان به آن مقام والا و عالی میرسد.
رابطه عشق و اخلاص
کار برای خدا یعنی انسان از کسی انتظار نداشته باشد، حتّی انتظار از عمل خودش نداشته باشد که ای عمل! فردای قیامت دستم را بگیر.
آیتالله مولوی قندهاری، آن کنز خفیّ الهی میفرمودند: در سن جوانی به آیت الله العظمی سیّد ابوالحسن اصفهانی عرضه داشتم: آقاجان! چه کنیم چشم برزخیمان باز شود؟ ایشان فرمودند: آسیّد محمّدحسن! من انتظار داشتم تو بگویی: چه کنم چشم قیامتی و اُخرویام باز شود؟ این فقط با اخلاص است. اگر اخلاص باشد، در همین دنیا آن شعبههای نور کار خودش را انجام میدهد. کاری میکند که انسان به آن مقام والا و عالی میرسد
گاهی میبینیم بعضی چطور به عشق و عبادت مشغول هستند و به چه مقام معرفتی میرسند، با این که به صورت ظاهر عالم دینی هم نبودند. مرحوم رسول ترک که قضایای او را میدانید که چگونه توبه کرد و به کجا رسید میگوید: من به زیارت عاشورا و شرکت در روضهخوانی ابیعبدالله(علیه السلام) خیلی علاقه داشتم. امّا هیچگاه زیارت عاشورا را نخواندم برای این که این زیارت عاشورا دستم را فردای قیامت بگیرد. فقط به خاطر عشق به زیارت عاشورا آن را میخواندم.
برای همین مولیالموالی(علیه السلام) میفرمایند: «إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً» عزّوجلّ بندگانی دارد «عَامَلُوهُ به خالصٍ مِنْ سِرِّهِ فَشَکَرَ لَهُمْ به خالصٍ مِنْ شُکْرِهِ فَأُولَئِکَ تَمُرُّ صُحُفُهُمْ یوْمَ الْقِیامَةِ فُرُغاً فَإِذَا وَقَفُوا بَینَ یدَیهِ مَلَأَهَا لَهُمْ مِنْ سِرِّ مَا أَسَرُّوا إِلَیهِ».
آیت الله العظمی بهجت، تعبیر عجیبی را راجع به این روایت فرمودهاند. فرمودند: اینجا هم خدا نفرموده من از عمل پر میکنم، بلکه فرموده من سرّ میدهم؛ یعنی شاید منظور این است: شما برای من کار کردی، عملت را به عشق و محبّت من خالص کردی، فقط برای من، نه برای اجر و مزد، لذا من هم آنجا به واسطه این سرّ، سرّ را زیاد میکنم؛ یعنی حبّ را زیاد میکنم.
یعنی باز هم آن جا چیزی به تو نمیدهم، جنّات نمیدهم، «جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تحتها الْأَنْهارُ». بلکه «یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلی رَبِّکِ راضِیةً مَرْضِیةً فَادْخُلِی فِی عِبادِی». حضرت فرمودند: «إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً»، «فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی»، جنّات و رضوان در قرآن تکرار شده، امّا جنّتی یک بار بیشتر نیست.
نفس مطمئنّه یعنی آن نفسی که فقط برای خودش کار کرده و چیز دیگری را مدّ نظر نگرفته است. خدا میگوید: حالا که من را میخواهی، این خواستن من، اینگونه است که دیگر از حورالعین خبری نیست، دیگر از بهشتی به آن معنا، آن میوهها، آن مطالب، برای تو خبری نیست.

همانطور که در روایت داریم: حورالعینها او را احاطه میکنند، امّا او حتّی نگاهی هم به آنها نمیکند حورالعینهایی که روایت میفرماید: اگر یک شعبه نورشان به زمین بیاید، زن و مرد از عشقهای مجازی دنیایی خودشان دست میکشند، عاشق او میشوند. دیگر خودشان چه قیامتی هستند؟! - آنها دورش را میگیرند، طنازی میکنند امّا او کاری به آنها ندارد. خطاب میرسد: حورالعینها او را رها کنید، او من را میخواهد، او فقط با من است.
لذا حضرت میفرمایند: «إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً عَامَلُوهُ به خالصٍ مِنْ سِرِّهِ فَشَکَرَ لَهُمْ به خالصٍ مِنْ شُکْرِهِ فَأُولَئِکَ تَمُرُّ صُحُفُهُمْ یوْمَ الْقِیامَةِ فُرُغاً فَإِذَا وَقَفُوا بَینَ یدَیهِ مَلَأَهَا لَهُمْ مِنْ سِرِّ مَا أَسَرُّوا إِلَیهِ» خدا را بندگانی است با دل و درونی خالص که پر از سرّ است با حضرت حق. نامههای عمل اینها روز قیامت خالی است، هیچ چیز ندارند«تَمُرُّ صُحُفُهُمْ یوْمَ الْقِیامَةِ فُرُغاً». هنگامی که در برابر خدا میایستند«فَإِذَا وَقَفُوا بَینَ یدَیهِ» پروردگار عالم به پاداش اخلاص اینها، میفرماید: اینها را از رازم پر میکنم. «مَلَأَهَا لَهُمْ مِنْ سِرِّ مَا أَسَرُّوا إِلَیهِ». «وَ هَمَّنَا فِی طَاعَتِکَ» مخلصین عالم این گونه هستند. خدایا! تو چه میگویی، نه من چه دلم میخواهد. مخلصین عالم دنبال طاعت خدا و مولایشان هستند، نه طاعت نفسشان.
وای بر ما که بعضی موقعها چه کردیم! دل مولایمان را رنجاندیم، دل اولیاء را رنجاندیم. هر که خدا را ولی قرار داد، از روی اخلاصش است و آن وقت باید مطیع او شود. ما فکر میکنیم امام خمینی(ره) برای چه انتخاب شد؟ چون مخلص بود. امام خامنهای برای چه انتخاب شد؟ برای این که خالص بود. اگر اطاعت کنیم، دنیا گلستان میشود.
«وَ اخْلِصْ نِیَّاتَنَا فِی مُعَامِلَتِکَ» خدا! این نیّت را خالص کن؛ چون «إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّیَّاتِ». برای همین هم میگویند اوّل هر عمل عبادی باید نیّت کنیم. نیّت یعنی انسان بگوید برای خدا انجام میدهم. عالم بفهمد یا نفهمد، از کار من کسی باخبر باشد یا نباشد، برای من فرقی نمیکند. نیّت من فقط تویی، خالص. یکی از راههای رسیدن به اخلاص حالا عرض خواهیم کرد که این اخلاص چطور به دست میآید و باید چگونه باشد. یکی دو مورد را حضرت زینالعابدین(علیه السلام) در مناجات با خدا دارند بیان میکنند. حضرت در مناجات بیان میفرمایند: اگر انسان مطیع خدا شد و نیّتش خالص شد، معلوم است دیگر عملش هم خالص میشود.
«وَ اخْلِصْ نِیَّاتَنَا فِی مُعَامِلَتِکَ» عالم اخلاص غوغایی است! اگر انسان با این حال جلو برود، چه وضعی به وجود میآید. دنیا گلستان میشود. برای همین پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) هم فرمودند: «أَخْلِصْ دِینَکَ یَکْفِیکَ الْقَلِیلُ مِنَ الْعَمَلِ» اگر اخلاص باشد، برای تو یک مقدار عمل کافی است، ببین چه میکند، همه را جلو میبرد.
در مثال مناقشه نیست. مثل هسته اتم میماند که وقتی در راه صلح آمیز آن را میشکافی، چه غوغایی ایجاد میکند. یک مقدار امّا خالص، مثل الماس است تشبیه دنیوی عرض میکنیم. اصلاً اینها را نمیشود قیاس کرد، بالجد قیاس معالفارق است، امّا چارهای نداریم الماس را کیلویی نمیفروشند، قیراطی است؛ چون گرانبها است. عمل خالص گرانبها است و جدّی غوغا میکند.
پروردگارا! به اولیاء، انبیاء و خصّیصین درگاهت، ما را از این مقام اخلاص بچشان.
انسان باید بفهمد که هیچ ولیای ولی نشد و هیچ هادی ای، هادی نشد، مگر این که خالص بود؛ یعنی رمز را دادند، چرا اولیاء، هادی خلق شدند؟ چون خالص بودند.
خدا! به مخلصین عالم قسمت میدهیم ما را از این مقام بهرهمند بگردان.
فرآوری : زهرا اجلال
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منابع :
سایت حوزه
سایت اندیشه قم
سایت مطهر
