تبیان، دستیار زندگی
همه ما دل‌مان می‌خواهد که احساسی خوب در مورد خودمان داشته باشیم و گاهی اوقات نداریم! گاهی حال و هوای ما در مورد خودمان بستگی به تأثیری دارد که دیگران روی ما می‌گذارند؛ به آنهایی که در دایره آخر هستند و سعی می‌کنند که اعتماد به نفس ما را از بین ببرند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دایـره روحتـان را کشـف کنیـد


همه ما دل‌مان می‌خواهد که احساسی خوب در مورد خودمان داشته باشیم و گاهی اوقات نداریم! گاهی حال و هوای ما در مورد خودمان بستگی به تأثیری دارد که دیگران روی ما می‌گذارند؛ به آنهایی که در دایره آخر هستند و سعی می‌کنند که اعتماد به نفس ما را از بین ببرند.


اول تشكیل دایره‌ها:

افلاطون گفته "روح" دایره است و من دایره‌های روحم را کشف کردم! پنح دایره دور روحم کشیدم، و خودم را در مرکز این دایره‌ها قرار دادم. در دایره اول نام افرادی را نوشتم که حال و هوای خوبی به من می‌دهند و در دایره پنجم که دورترین دایره به مرکز بود، نام کسانی را که از دنیای من فاصله دارند و بیشترین کشمکش را با آنها دارم.

همه ما دل‌مان می‌خواهد که احساسی خوب در مورد خودمان داشته باشیم و گاهی اوقات نداریم! گاهی حال و هوای ما در مورد خودمان بستگی به تأثیری دارد که دیگران روی ما می‌گذارند؛ به آنهایی که در دایره آخر هستند و سعی می‌کنند که اعتماد به نفس ما را از بین ببرند.

وقتی دائم بگویی گرفتارم، هیچ‌وقت آزاد نمی‌شوی؛ وقتی دائم بگویی وقت ندارم، هیچ‌وقت زمان پیدا نمی‌کنی؛ وقتی دائم بگویی فردا انجامش می‌دهم، آن فردا هیچ‌وقت نمی‌آید!
سهم ما از شادی چقدر است؟

نمی‌توانی کسی را مجبور کنی که دوستت داشته باشد و گاهی حضور در کنار افراد نامناسب باعث می‌شود حتی در مفایسه با تنهایی‌ات، بیشتر احساس تنهایی کنی. در چنین وضعیتی، تلاش برای ایجاد تغییر و تحول ممکن است باعث شود راهت را گم کنی یا شاید باعث شود وجود خودت که تو را "تو" می‌کند را از دست بدهی.

گاه سال‌ها طول می‌کشد تا یاد بگیری چگونه از خودت مراقبت کنی؛ به همین دلیل بسیار مهم است که افرادی را در اطرافت داشته باشی که دوستت بدارند؛ حتی گاهی بیشتر از آن‌چه خودت می‌توانی خودت را دوست داشته باشی.

در مواجهه با افراد از خودت بپرس: «این فرد چه حسی در من ایجاد می‌کند؟، در کنار او می‌توانم خودم باشم؟، با او می‌توانم "رو‌راست" باشم؟، می‌توانم به او هر چه می‌خواهم بگویم؟، در کنار او احساس راحتی می‌کنم؟، وقتی او وارد می‌شود، چه حسی به من دست می‌دهد؟ و وقتی می‌رود چه حالی می‌شوم؟، وقتی با او هستم، احساسات واقعی‌ام را پنهان می‌کنم یا با او "روراست"‌ام؟ و درنهایت این‌كه، آیا او باعث می‌شود احساس حقارت کنم یا به خودم ببالم؟»

بعد، افراد درون دایره‌ها:

فلسفه وجود این پنج دایره، شناخت است، نه پیش‌داوری؛ پس با خودت روراست باش؛ با افرادی که در نظر تو بد‌خلق‌اند، مدارا کن و خودت را مقید نکن که چون به صرف این‌که با کسی در سر کار و یا اوقاتی ممتد، هر روز زمانی را می‌گذرانی، باید او را در دایره اول و نزدیک به خودت جای دهی.

در دایره اول افرادی را بگذار که از صمیم جان به آنها اعتماد داری؛ حتی اگر هر روز آنها را نمی‌بینی. ولی وجود آنها باعث حس خوب و ارزش‌مندی در تو می‌شود. از خودت بپرس در مورد افکار و خواسته‌هایم به چه کسی می‌توانم اعتماد کنم؟ آنها همان کسانی هستند که در دایره اول جای دارند؟ با این افراد و در کنار آنها، قدرت‌مندی؟ ارزش‌های مشترک با آنها داری؟ با حضور آنها در زندگیت، دنیا را زیباتر می‌بینی؟ دوستان و هم‌راهانی خارق‌العاده!

دایره دوم جای کسانی است که به رشد معنوی تو کمک می‌کنند؛ مربیان، آموزگاران و شاید هم افرادی که تنها برای وقت‌گذرانی خوبند: بیرون رفتن و خندیدن و ... . در واقع چیزی به تو اضافه نمی‌کنند؛ ولی در عین حال هم باعث نمی‌شوند که حس بدی نسبت به خودت داشته باشی.

دایره سوم هم‌کاران و اقوامند و شاید آدم‌های خنثی! کسانی که نقش بسیار کوچکی در چند ساعت از زندگی تو ایفا می‌کنند و تأثیر آنها نیز تنها همان چند ساعتی است که با آنها هستی. هیچ زمانی در غیر از ساعت ملاقات‌شان به آنها فکر نمی‌کنی و به راحتی می‌شود با فرد دیگری جایگزین شوند. افراد این دایره، در محدوده کار و وظایف‌شان با تو هستند و لاغیر.

دایره چهارم سرآغاز عزم راسخ توست! آنها کسانی هستند که در کار تو اخلال ایجاد می‌کنند؛ افراد این دایره لزوما با خود واقعی تو مرتبط نیستند. حتی ممکن است رییس اداره‌ای باشد که تنها دورادور با کار آنها در ارتباطی. افراد این دایره در زندگی اجتماعی و حرفه‌ات مهم هستند. در کنار آنها نمی‌توانی راحت باشی و وقتی آنها را می‌بینی، شاید حتی آشفته و پریشان شوی.

دایره آخر جای دورترین افراد است؛ جای آدم‌هایی که به تو لطمه زده‌اند، تحقیرت کرده‌اند، کسانی که همیشه به تو انرژی منفی می‌دهند و احساسات زجرآوری را با آنها تجربه می‌کنی.

و حالا با افراد دور‌و‌برمان چه كنیم؟

خوب اکنون که جای هر کس را تعیین کردی، اجازه نده کسانی که در دایره آخر جای دارند، مستقیما روح و روان تو را هدف قرار دهند. نگذار کسی اولویت زندگی تو باشد؛ وقتی تو فقط یک انتخاب در زندگی او هستی. یک رابطه بهترین حالتش وقتی است که دو طرف در تعادل باشند.

شخصیت خودت را برای کسی تشریح نکن؛ چون کسی که تو را دوست داشته باشد، به آن توضیحات نیازی ندارد و کسی که از تو بدش بیاید، باور نمی‌کند!

وقتی دائم بگویی گرفتارم، هیچ‌وقت آزاد نمی‌شوی؛ وقتی دائم بگویی وقت ندارم، هیچ‌وقت زمان پیدا نمی‌کنی؛ وقتی دائم بگویی فردا انجامش می‌دهم، آن فردا هیچ‌وقت نمی‌آید!

وقتی صبح بیدار می‌شویم، دو انتخاب داریم: برگردیم بخوابیم و رؤیا ببینیم، یا بیدار شویم و رؤیاهایمان را دنبال کنیم. انتخاب با توست.

ما کسانی که به فکرمان هستند را نگران می‌کنیم و حتی به گریه می‌اندازیم و گریه می‌کنیم برای کسانی که حتی لحظه‌ای به فکر ما نیستند! این یکی از حقایق عجیب زندگی است؛ اگر این را بفهمی، هیچ‌وقت برای تغییر دیر نیست!


باشگاه كاربران تبیان ـ ارسالی از: bilgisaiar