تبیان، دستیار زندگی
عبدالرضا کاهانی فیلمساز جسوری است. این جسارت از سوژه اولین آثارش (آنجا و آدم) هم مشخص بود. با اینکه هر دوی این فیلم ها پس از نمایش در جشنواره فیلم فجر توقیف شدند اما نام کاهانی را آنقدر در رسانه ها و محافل هنری مطرح کردند که همه منتظر دیدن فیلم جدیدش بمان
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اسب حیوان نجیبی است!

گول زدن نافرجام تماشاگری که فیلم را دوست ندارد


عبدالرضا کاهانی فیلمساز جسوری است. این جسارت از سوژه اولین آثارش (آنجا و آدم) هم مشخص بود. با اینکه هر دوی این فیلم ها پس از نمایش در جشنواره فیلم فجر توقیف شدند اما نام کاهانی را آنقدر در رسانه ها و محافل هنری مطرح کردند که همه منتظر دیدن فیلم جدیدش بمانند.


اسب حیوان نجیبی است !

«بیست» و «هیچ» گر چه فیلم های خوبی بودند اما نام کاهانی را با یک حاشیه ناخواسته پیوند زدند و او را تبدیل به فیلمساز معترضی کردند که فیلم هایش همیشه لب مرز توقیف حرکت می کند!

کاهانی در «اسب حیوان نجیبی است» فارغ از ساختار فرم گرایی که در نخستین فیلم هایش داشته به سراغ سینمایی آمده که ذائقه ای عامه پسند دارد. گرچه «هیچ» فیلم قبلی این فیلمساز نیز حال و هوایی کمدی داشت اما زیرساخت های فلسفی مستتر در فیلم، درکش را برای تماشاگر عام سخت می کرد اما در «اسب ...» کاهانی زیر ساخت فیلمش را مناسبات اجتماعی قرار داده است.

با اینکه فیلمساز سعی کرده داستان سرراستی را روایت کند اما با این وجود، «اسب...» بزرگترین ضربه را از شخصیت ها و روابطی می خورد که اصطلاحا" در فیلمنامه، درنیامده اند. شخصیت های فیلم، هر کدام به نوعی گرفتار هستند و یک جای کارشان می لنگد اما برای جور کردن پول ـ که حلال مشکلاتشان است ـ آواره خیابان ها می شوند.

فیلمساز با انتخاب شخصیت هایی مشکل دار ـ که هریک نماینده قشری از جامعه هستند ـ خواسته به همه چیز انتقاد کند و کنایه بزند. از اقتصاد بگیرید (تاجری که از دوبی جنس آورده و ضرر کرده حالا لَنگ دو میلیون تومان است)، تا فرهنگ (مدیر آموزشگاهی که از زن معتادش جدا شده حالا با منشی آموزشگاه رابطه دارد)، و سایر مسایل اجتماعی مثل اخاذی یک مامور نما، مشکلاتِ دوجنسه ها ، شرب الکل جوانان در پارتی های شبانه و غیره که در مجموع جامعه ایران را از هم گسیخته، بی بند و بار، مشوش و فاقد هویتی اصیل معرفی می کند.

همه اینها باعث شده که فیلم، در رده آثار «سیاه نما» قرار گیرد و منتقدان بگویند فیلمِ نجیبی نیست.

کاهانی در «اسب حیوان نجیبی است» فارغ از ساختار فرم گرایی که در نخستین فیلم هایش داشته به سراغ سینمایی آمده که ذائقه ای عامه پسند دارد. گرچه «هیچ» فیلم قبلی این فیلمساز نیز حال و هوایی کمدی داشت اما زیرساخت های فلسفی مستتر در فیلم، درکش را برای تماشاگر عام سخت می کرد

مشکل دیگری که «اسب...» دارد عدم تعادل فضای حاکم بر فیلم است. کاهانی ظاهرا می خواسته فیلمی رئال بسازد و واقعیت ها را نشان دهد اما از بدیهی ترین اصل حاکم بر این سینما یعنی «باورپذیری» دور افتاده و داستانش در بعضی لحظات، منطق ندارد. اینکه همه آدمها در یک شب، بی پول باشند، اینکه صاحبخانه حمید دقیقا همان شب اجاره اش را می خواهد و اینکه دوست رامین که یک تاجر بازاریست فامیلش فوت می کند و نمی تواند به آنها کمک کند از جمله اتفاق هایی هستند که تصادفی بوده و به فیلم چسبانده شده اند.

اسب حیوان نجیبی است !

از طرف دیگر تماشاگر، یک پیش داستانِ هر چند مختصر هم از شکیبا نمی بیند که چرا به زندان افتاده و این پول را برای چه می خواسته و اصلا چرا تصمیم به اخاذی در لباس مامور نیروی انتظامی گرفته است؟ اما این شخصیت ـ که نسبت به سایرین، همدلی برانگیزتر از آب درآمده ـ چند خصلت ما را به خودمان نشان می دهد. از جمله اینکه معمولا به دیگران اعتماد نداریم، هر حرفی را خیلی زود، بدون تحقیق و مدرک باور می کنیم، خودمان را ـ در هر پیشامدی ـ گناهکار و مقصر می دانیم و بالاخره اینکه آنجا که باید، اتحاد نداریم.

در کل اسب حیوان نجیبی است فیلمی پاره پاره است که نمی تواند حرف های زیادش را در قالب وقتی محدود و حتی با بیانی نمادین و لحنی اروتیک بزند چرا که غلوآمیز است و به دلیل یکطرفه به قاضی رفتن، با تماشاگری که خود در این کشور زندگی می کند ارتباط برقرار نمی کند. کاهانی در این فیلم سعی در گول زدن تماشاگری دارد که دغدغه های فیلم برایش حاشیه های زندگی هستند و از آنجا که با این موارد به صورت اتفاقی و با تفاوت های رئال برخورد می کند، نمی تواند فیلم را دوست داشته باشد.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع:سینمای ایران / جمشید خاوری