درآمد زایی به قیمت چٌلاقی
قصه گدایان تهرانی نیز، داستان نویی نیست. بارها مطرح شده که اکثر گدایان تهران، از شهرها و استانهای اطراف می آیند و به این کلانشهر بی در و دروازه به عنوان معدن طلا نگاه می کنند که باید هر چه می شود، ساکنان آن را تلکه کرد. پس گدایی کن تا محتاج خلق نباشی، مگر آدم گدا با ماهی 500 میلیون تومان درآمد،می شود باز هم محتاج خلق نباشد؟
زن ، باردار است. پیاده با شوهرش از انتهای خیابان می آیند بالا. ساعت 12 نیمه شب است و توی خیابان پاییزی ، کسی جز آنها نیست. می آیند جلو و مرد با انگشت چند ضربه به شیشه ماشین می زند.
راننده شیشه را می کشد پایین و همین طور که به شکم برآمده زن نگاه می کند، می پرسد: «فرمایش؟» مرد تعریف می کند که خانه شان میدان امام حسین ع است.
آمده بودند اینجا طلبشان را از صاحب دکه روزنامه فروشی بگیرند که از دوستان قدیمی است. ساعتها توی سرما منتظر مانده اند؛ اما مرد نیامده. حالا اگر راننده لطف کند و 2 هزارتومان بدهد، ماشین می گیرند و می روند خانه شان.
راننده نگاه می کند به چهره خسته زن و دستی که روی شکمش گذاشته. 2هزار تومان می گذارد کف دست مرد. می رود بالاتر، داروها را از داروخانه شبانه روزی می گیرد.
دور که می زند، زن و مرد را می بیند که به بالای پیچ رسیده اند. مرد خم شده و با راننده خودرویی حرف می زند. زن دستش روی شکمش است و راننده ماشین ، 2هزارتومان می گذارد کف دست مرد.
سر چهارراه، گوشه پیادهرو، توی قطارهای مترو و هر کجای شهر که نگاه بیندازی، گدایانی را میبینی که با لباسی مبدل طلب کمک مالی میکنند. متکدیانی که هر روز شکل و شمایل جدیدتری هم پیدا میکنند و به انواع و اقسام راهها و کلکها دست میزنند تا بتوانند احساسات پاک مردم را تحریک کنند و پولی و کمکی از آنها بگیرند. یکی از ناهنجاریهایی که در تمام دنیا وجود دارد و کشور ما نیز از آن رنج میبرد و علاوه بر زشت نمودن چهره شهرها و فراهمکردن سوژه برای رسانههای خارجی، باعث آزردگی عاطفی و احساسی شهروندان شده است.
از لحاظ قانونی ، تکدی گری جرم است و مقابله با آن نیاز به دخالت و مشارکت عوامل قانونی و سازمان های اجتماعی و رفاهی دارد. برای مقابله با این پدیده ، یک سر ماجرا به سازمان ها و نهادهای دولتی برمی گردد و سر دیگر به بخشهای فرهنگ ساز که می توانند متحول کننده نوع نگاه اجتماع و مردم به آن باشند
متکدیان به شکلهای گوناگون در همه جای ایران به تکدی مشغولند. برحسب شرایط گوناگون و آنچه در هر دوره زمانی بر اجتماع حاکم است؛ این پدیده نیز تغییر شکل می دهد و تعداد متکدیان نیز برمبنای میزان دخالت و حضور عوامل قانونی و سازمان های مسوول ، کاهش یا افزایش می یابد.
زشتی این پدیده برهمگان آشکار است ، اما کندوکاوی در دلایل اجتماعی بروز و ظهور آن ، ما را با حقیقت تلخی روبه رو می کند و آن همان زمینه های ذهنی ناخودآگاه در ضمیر جمعی اجتماع ماست که تکدی گری را رواج می دهد و گاه با استفاده از حس انسان دوستانه عموم افراد اجتماع ، آن را توجیه و تصدیق می کند.
دکتر مجید ابهری، آسیبشناس در طول این سالها بارها روی این موضوع تحقیق کرده است و حرفهای شنیدنی زیادی دارد؛ «گدایان حوزه و محدوده جغرافیایی دارند. اینها بین خودشان به «گ. ت. ت» معروفند یعنی گدایان تهران و توابع! توسط 7-8 نفر سرکردگان هدایت میشوند و گریمورهای ماهری دارند تا حدی که آدم به راحتی باور میکند که این گدا کور است.» تکدیگری در ایران، پدیدهای نوین و نوظهور نیست. پدیدهای است که به تاریخ این مرز و بوم قدمت دارد اما به دلایل اجتماعی و سیاسی فراز و نشیبهای زیادی داشته است.
دکتر ابهری با اشاره به اینکه بعد از 14 سال کار در این زمینه میداند که دایی کربلایی، احمد سرباز، قدرت خالدار، سکینه گنده و... سران گروههای گدایی هستند، میگوید این گداها به شکلهای مختلفی کار میکنند؛ «در تهران گدایی تابع قواعد، ضوابط و انضباط خاص خودش است.
گدایان حوزه و محدوده جغرافیایی دارند و خود باند به حساب میآیند. به نوعی سر قفلی دارند. مکانهای شلوغ مانند میادین، بقاع متبرکه، ترمینال، راهآهن دارای سرقفلی هستند و بدون پرداخت حق حساب، هیچ گدایی حق ندارد از آنجا استفاده کند و معمولا این جاها را بین یک تا9 ماه به این گداها اجاره میدهند.»
این استاد دانشگاه شهید بهشتی میگوید گدایی در شهر در قالبهای متعددی انجام میشود: «گداها سرویس حملونقل دارند، گدایان استیجاری و گدایان ثابت دارند. صبحها با وانتهای مخصوصی در محل حوزه هاشان پخش میشوند و شبها به محل اقامتشان بازگردانده میشوند. در ساعتهای مختلفی از روز چند موتورسوار به آنها سرکشی کرده و پولهایشان را جمع آوری میکنند تا اگر ماموران آنها را دستگیر کردند، پولها هدر نرود.
اینها گدایان پورسانتی هستند. عدهای از زنها و حتی مردها بچههایی در آغوش دارند که اغلب بچههای استیجاری هستند. این بچهها قیمت خاصی دارند؛ اگر چلاق باشند نرخشان بالاست، اگر شل باشند نرخشان بالاتر است و اگر شل و چلاق باشند گنج محسوب میشوند!
یک عده از خانمها فقط مسئولیت زایمان دارند و بچهها را به دنیا میآورند و کرایه میدهند، حتی متوسل به کارهایی میشوند که مثلا با ضربه زدن به شکم خودشان هنگام وضع حمل بچه چلاق به دنیا بیاید تا پول بیشتری برای اجارهاش بگیرند. اکثر این بچهها معتاد هم میشوند. یعنی یک بچه گدا در گرمای تابستان و در سرمای زمستان صبح تا غروب خواب است چرا که صبح یک حبه تریاک در گلویش میاندازند تا بخوابد و صدایش در نیاید. بعضی از زنهای مهاجر فقط وظیفه دارند بچه به دنیا بیاورند!»
مطابق قانون، رسیدگی به امور مربوط به ساماندهی گداها بر عهده نهادهای حمایتی مانند بهزیستی است، ولی شهرداری تهران در سالهای گذشته با ایجاد گرمخانه ها، برای جمع آوری این اشخاص از خیابانها، اقداماتی را انجام داده است
این آسیبشناس از مواردی حرف میزند که شما احتمالا از شنیدنش بسیار تعجب خواهید کرد؛ «این گدایان در تهران مرکز گریم دارند. اینها گریمورهای ماهری دارند که اصلا خود انسان باور میکند که این گدا کور است. حتی زخم درست میکنند. استادگدایی دارند و در آنجا یاد میگیرند که چگونه دستشان را بلرزانند، چطور بشلند و چطور آه و ناله کنند و با تکنیکهای روز گدایی آشنایشان میکنند. معمولا در دو نقطه مرتضی گرد و دره گرگی این کودکان را آموزش میدهند.»
چه کسی مسوول است؟
از لحاظ قانونی ، تکدی گری جرم است و مقابله با آن نیاز به دخالت و مشارکت عوامل قانونی و سازمان های اجتماعی و رفاهی دارد. برای مقابله با این پدیده ، یک سر ماجرا به سازمان ها و نهادهای دولتی برمی گردد و سر دیگر به بخشهای فرهنگ ساز که می توانند متحول کننده نوع نگاه اجتماع و مردم به آن باشند.
برای مقابله با تکدیگری حرکتی جهادی الزامی است ؛نهادهای مسئول بدون محکوم کردن همدیگر به کمکاری باید نهاد اصلی و متولی این کار را تعریف کرده و همه به کمک آن متولی و مسئول بروند. بهترین نهاد و سازمان برای مقابله با این باندهای گدایی شهرداری (با همکاری ناجا و قوه قضائیه) است.
و اما بشنوید از دور باطلی که....
رسول خادم می گوید: جمع آوری متکدیان و بی خانمان ها، یک کار فراسازمانی است. شهرداری ها، نیروی انتظامی ، وزارت بهداشت ، بهزیستی و کمیته امداد در این امر دخیل اند.
مطابق قانون، رسیدگی به امور مربوط به ساماندهی گداها بر عهده نهادهای حمایتی مانند بهزیستی است، ولی شهرداری تهران در سالهای گذشته با ایجاد گرمخانه ها، برای جمع آوری این اشخاص از خیابانها، اقداماتی را انجام داده است.
نجمالدین محمدی، مشاور امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران، درباره عملیات شهرداری در جمع آوری و ساماندهی متکدیان پایتخت گفته بود: "به دلیل اشباع مراکز ساماندهی متکدیان، شهرداری مجبور است محدود عمل کند و این موضوع منجر به باز شدن فضای شهر برای متدکیان میشود. اگر سه هفته اسکان موقت متکدیان در این مراکز رعایت شود و ورودی و خروجی این مراکز پروسه خود را به درستی طی کند، جمع آوری متکدیان در شهر سریعتر صورت میگیرد و باعث میشود متکدیان متوجه شوند و دست از این کار بکشند و مراکز هم اشباع نمیشود. مشکل اصلی ، نبود امکانات نگهداری است. مراکز نگهداری موقت نمی توانند آنها را خارج کنند و در نتیجه جایی برای نگهداری بقیه آنها وجود ندارد و با وجود آن که شهرداری مسئولیتی در این باره ندارند، بعضا مشاهده شده بی خانمانها و متکدیان در مراکز نگهداری متعلق به شهرداری، 3 سال، می خورند و می خوابند. "
کندوکاوی در دلایل اجتماعی بروز و ظهور آن ، ما را با حقیقت تلخی روبه رو می کند و آن همان زمینه های ذهنی ناخودآگاه در ضمیر جمعی اجتماع ماست که تکدی گری را رواج می دهد و گاه با استفاده از حس انسان دوستانه عموم افراد اجتماع ، آن را توجیه و تصدیق می کند
در این مورد، دستگیری تاثیری ندارد و عوامل پیچیده ای دخیل است که در نتیجه آنها، کار سرعت مطلوب ندارد و به نتیجه نمی رسد.
پس با این وجود، باید گفت:
برای مقابله با این پدیده ، نقش اجتماعی شهروندان را نباید نادیده گرفت. شهروندانی که با شناخت این پدیده و برخورد درست با آن ، شاید بتوانند مهمترین نقش را در مقابله با این پدیده ایفا کنند.
در کنار آن ، بهبود شرایط معیشتی و اقتصادی مردم ، راهی است برای مقابله با باندهای مخوف سواستفاده از زنان ، کودکان و جوانان که صید مناسبی برای خریداران مهر و عاطفه انسانی و شهروندی اند.
فرآوری: نسرین صفری بخش اجتماعی تبیان
منابع: تهران امروز/جام جم آنلاین /بر گرفته از دو مطلب ازخبرآنلاین