سلسله ساسانی و اشاعه هنر
ارزندهترین دستاوردهاى تمدن ایرانى

سلسلهء ساسانى که نامش را از ساسان، بزرگ پارس و موبَد موبَدانِ معبد آناهیتا در استخر فارس گرفته؛ آخرین امپراطورى ایران را قبل از سلطهء اسلام تشکیل داد.
دوران ساسانى از نظر سیاسى و عقیدتى نمایندهء طغیان ملى ایرانیان علیه پارتیان بود؛ و هدف آن نیز احیاى امپراطورى هخامنشى بود و این هدف درهنر این دوران نیز منعکس شد. اما در این مسیر آنها مقلد صرف نبودند؛ بلکه هنر آنها نمایانگر نیروى آفرینندگى مىباشد.
برجستهترین فرد در امپراتورى ساسانی، شاپور اول بود که همان داعیههاى سیاسى و هنرى داریوش بزرگ را در سر مىپروراند.
پس از غلبهء اردشیر بر اردوان، ساسانیان حکومت ملّى واحدى را تشکیل دادند و درصدد برآمدند که دین و آیین واحدى را به رسمیت بشناسند تا وحدت لازم را در حکومت خویش ایجاد نمایند.
آغاز سلطنت ساسانى مقارن بود با اوج قدرت مذهب بودا در شرق ایران از چین و هند و ژاپن و مسیحیت در غرب ایران و مذهب یهود که جاى خود را داشت. آنها مىبایست مذهبى را تقویت مىکردند که وحدت ملىشان را تضمین نماید و با تحولات مذهبى شرق و غرب بیگانه نباشد. بههمین دلیل وقتى مذاهب جدیدى توسط مانى و مزدک عرضه گردید، ابتدا با اقبال شاهان ساسانى مواجه شد. مانى در زمان شاپور اول ظهور کرد و خود را فرستادهء خدا معرفى نمود. مانویت مذهبى تألیفى بود که در حقیقت اصول خود را از مذهب بودا، آیین مسیحیت و دیانت مزدیستى و اعتقادات بابلى اخذ کرده بود؛ مذهب مانى برپایهء اعتقاد به مظاهر خیر و شر و تضاد آنها بود.
شاپور اول ابتدا به مانى توجه کرد؛ اما روحانیان با نفوذ آیین زرتشتى علیه او شوریدند و او را محکوم کردند و مانویت در آسیاى مرکزى مستقر گردید و در مصر و سوریه پیشرفتهایى بهدست آورد. با قتل مانى و سوزاندن رسالات او، آیین مزدیستى تقویت شد و دین رسمى حکومت ملّى و واحد ساسانى قرار گرفت و اهورامزدا خداى واحد باقى ماند. متون اوستا از نو تدوین و روایات شفاهى ثبت و نوشته و وحدت مذهبى و ملى امپراتورى عظیم ساسانى را تکمیل نمود.
دوران ساسانى از جهات زیادى شاهد ارزندهترین دستاوردهاى تمدن ایرانى بود. اگرچه فتح ایران بهدست اسکندر، راه را براى گسترش فرهنگ یونانى در آسیاى غربى گشود؛ روح یونانى هرگز در این سرزمین بهطور کامل جذب نشد. در زمان اشکانیان مردمان خاور نزدیک هنر یونانى را تفسیر کردند و در دوران ساسانى این واکنش ادامه یافت.
هنر ساسانى قالبها و سنتهاى بومى ایران را احیا نمود و زمینه را براى بسیارى از ویژگىهاى هنر اسلامى مهیا ساخت. هنر این دوران ذاتاً دربارى بود؛ اما قابلیت و توان آنرا داشت که از قلمرو زمان و مکان خود فراتر رود و به سرعت گسترش یابد در شکلگیرى هنر سرزمینهاى دیگر نقش قاطعى ایفا نماید. مجموعهء وسیعى از نقشمایهها و شمایلنگارىهاى و نیز طرح پلانهاى معمارى و مفاهیم زیباشناختى آن در سرزمینهاى خارج از ایران به ظهور رسید.
دوران ساسانى از جهات زیادى شاهد ارزندهترین دستاوردهاى تمدن ایرانى بود. اگرچه فتح ایران بهدست اسکندر، راه را براى گسترش فرهنگ یونانى در آسیاى غربى گشود؛ روح یونانى هرگز در این سرزمین بهطور کامل جذب نشد. در زمان اشکانیان مردمان خاور نزدیک هنر یونانى را تفسیر کردند و در دوران ساسانى این واکنش ادامه یافت.
هنر ساسانى در واقع مقطع نهایى یکى از تحولات عظیم هنرى بود که حدود چهار هزار سال پیش از آن در بینالنهرین آغاز شده بود.

این هنر تأثیر روشنى بر هنر بیزانس داشت. نقشبرجستههاى بىشمار بیزانس با الهام از الگوهاى ساسانى ایجاد شدند مانند آنچه در استانبول و آتن از نقوش حیوانات بهوجود آمد. و موزائیکهایى که در کلیساى پاناگیا آنجلو کتیستوس در جزیرهء قبرس قرار دارد نیز با توجه به هنر ساسانى بهوجود آمده است. بعضى جنبههاى معمارى بیزانسى بدون در نظر گرفتن هنر ایرانى قابل درک نخواهد بود.
امپراطورى بیزانس امپراطورى روم شرقى است که صاحب تمدن و تاریخ و هنرى خاصى بود که مدت هزار سال به حیات خود ادامه داد و توانست آمیزهاى از هنر یونانى و رومى و خاورى را باعنوان هنر بیزانسى بهوجود آورد.
موزائیک هاى تزئینى نمازگاه خصوصى در نزدیکى اورلئان (اواخر قرن ششم) شباهت کاملى به موزائیکهاى ورودى غار طاق بستان دارد.
کلیساى سن فیلیبرت در تورنى نیز یادآور کاخ ایوان کرخه است.
تأثیر عمیق طرحهاى ساسانى بر دستساختههاى مصرى و منسوجات سورى کاملاً به چشم مىآید. نقشبرجستههاى تعدادى از تابوتهاى سنگى بربرها در فرانسه و اسپانیا با الهام از نقوش نساجى ساسانى شکل گرفتهاند. برخى پیکرتراشىهاى ماقبل رومانسک و رومانسک در فرانسه و ایتالیا نیز تحت تأثیر این هنر خلق شدهاند.
با سقوط شاهنشاهى ساسانى توسط اعراب، اسلام وارث واقعى هنر ساسانى گردید؛ مفاهیم آنرا اقتباس نمود و روح تازهاى به آن بخشید.
بخش هنری تبیان
منبع: مجله الکترونیکی ویستا