اینجا بم ،8 سال پس اززلزله
خانه ها بازسازی شده اند اما روان مردم نه
ساعت 10 صبح است و هوا کمی سرد. زن چادری جلوی در خا نه ای دو طبقه که نمایش را آجر سفال پوشانده مشغول چانه زدن بر سر قیمت «نان خشک» است.
خریدار دارد به زن توضیح می دهد که دیگر این روزها بازار نان خشک برایش مانند گذشته سودی ندارد. سرانجام بر سر قیمت به توافق می رسند و چند گونی نان خشک شده از حیاط خانه بیرون آورده می شود و به خریدار تحویل داده می شود. زن پول را به دقت می شمارد و با لهجه مخصوص به خودش به مرد خریدار خسته نباشید می گوید. او بلافاصله چادرش را مرتب می کند و به داخل خانه باز می گردد. نزدیک به 100 متر آن طرف تر مرد افغان دوباره دارد بر سر قیمت نان خشک چانه می زند این بار البته خریدار و فروشنده سریع تر به نتیجه می رسند. زن که چادرش را به شکل خاصی دور خودش پیچیده وارد کانکس می شود و دقیقه ای بعد نان خشک را تحویل می دهد. خانه زن ترکیب جالبی دارد، یک حیاط نسبتا بزرگ با چند نخل که رنگ روی شان می گوید حال خوشی ندارند و کمی آن طرف تر یک ساختمان نیمه ساز که فقط تا مرحله اسکلت فلزی پیش رفته است. جلوتر هم یک کانکس بزرگ گذاشته اند و خانواده سکینه در آن زندگی می کنند. اینجا بم است هشت سال پس از زلزله.
قوم و خویش ها پراکنده شده اند
سکینه 43 سال دارد اصالتا متولد بم است و در دبیرستان های بم ریاضی درس می دهد. در زلزله پنجم دی ماه سال 82 پدر، مادر، دو خواهر و سه برادر سکینه همگی زیر آوار جان خود رو از دست داده اند اما همسر و تنها فرزند این زن جان سالم به در برده اند. او وضعیت تعداد زیادی از اقوامش را نکته به نکته تعریف می کند؛ گویی هر روز با خودش قرار داشته که این اطلاعات را باز خوانی کند.
الان جوونای بم هیچ فضایی برای تفریح ندارند. تنها دل خوشی شان شده مجتمع تفریحی ارگ جدید. که اگر سالی یکی دو بار جشن برگزار کند مردم مشتاقانه می روند استفاده می کنند اما در طول سال هیچ تفریحی وجود ندارد
سکینه در مقابل این سوال که بم امروز با بم گذشته چه تفاوت هایی کرده، می گوید: «فرق که خیلی داره. بی یار و همدم شدن به کنار. اصلا این شهر روح نداره. قبل از زلزله هم مثل همین امروز مشکلات زیاد بود. ولی قبل از زلزله آدمهای بم بیشتر از احوال هم باخبر بودن. الان دیگه طایفه و قوم و خویش مثل قبل معنی نداره. یا تو زلزله مردن یا بعد از زلزله رفتن کرمان. همه پراکنده شدن.» او به حرف هایش یک جمله دیگر هم اضافه می کند: «اگر این حرف ها را قراره مسوولان هم می بخوانند بهشان بگویید جوان ها دارند خراب میشوند. دارند معتاد میشوند. به شان بگویید شما را به ابوالفضل قسم کاری بکنید. جوان که شغل نداشته باشد همه کار می کند!»
جوان ها فقط می روند قهوه خانه
«راستش آنهایی که دست شان به دهن شان می رسیده خیلی هایشان بعد از زلزله بم نماندند. رفتند در کرمان و شهرهای دیگر خانه اجاره کردند یا خریدند و دیگر سال تا ماه به بم سر نمی زنند.» این ها حرف های حسین شجاع حیدری است. جوان 28 ساله ای که در بازار بم مغازه پوشاک فروشی دارد. حسین مشتاقانه پیشنهاد گفت وگو را پذیرفت و خیلی حرف ها زد. او معتقد است بم امروز مشکلات اجتماعی زیادی دارد: «نباید با خودمون تعارف داشته باشیم. الان جوونای بم هیچ فضایی برای تفریح ندارند. تنها دل خوشی شان شده مجتمع تفریحی ارگ جدید. که اگر سالی یکی دو بار جشن برگزار کند مردم مشتاقانه می روند استفاده می کنند اما در طول سال هیچ تفریحی وجود ندارد.» به گفته ی او پارک 22 بهمن و قهوه خانه ای که در کنار پارک در مرکز شهر قرار دارد تنها جایی ست که جوان ها می توانند به عنوان مکان تفریحی از آن استفاده کنند. علاوه بر این ها شهر بم پیش از زلزله دو سینما داشته است که تاکنون بازسازی نشده اند. از حسین شجاع حیدری درباره صحبت های سکینه می پرسم و اینکه مساله اعتیاد چه قدر جدی است. او می گوید: « اعتیاد؟! می توانم به جرات بگویم بیشتر جوان ها معتاد شده اند. قبل از زلزله هم معتاد وجود داشت. اما باور کنید که تعداد شان این قدر زیاد نبود. الان وضع فرق کرده.» حسین البته حرف های دیگری هم دارد. او می گوید هر چند بیشتر ساختمان های مسکونی شهر بازسازی شده اما هنوز ساختمان های فراوانی هم هستند که بازسازی نشده اند و خانواده های بمی در کنار ساختمان نیمه کاره شان در کانکس زندگی می کنند. به عقیده او بالا رفتن قیمت مصالح ساختمانی و بحران اقتصادی از مهمترین دلایل نیمه کاره ماندن احداث خانه های جدید است.
هر چند بیشتر ساختمان های مسکونی شهر بازسازی شده اما هنوز ساختمان های فراوانی هم هستند که بازسازی نشده اند و خانواده های بمی در کنار ساختمان نیمه کاره شان در کانکس زندگی می کنند. به عقیده او بالا رفتن قیمت مصالح ساختمانی و بحران اقتصادی از مهمترین دلایل نیمه کاره ماندن احداث خانه های جدید است
اما انگار اعتیاد فصل مشترک سخنان تمام شهروندان بمی است. «آرش» که مهندسی معدن خوانده و اکنون در یک شرکت ساختمانی و راه سازی فعالیت می کند هم از «از بین رفتن قبح مصرف مواد مخدر» اظهار تاسف می کند. به عقیده آرش که از فعالان سابق تشکل های غیردولتی (ngo) به شمار می آید بم امروز هر چند از منظر عمرانی تقریبا بازسازی شده اما از نظر اجتماعی و روانی نیز باید بازسازی شود: «ببیند این مساله در همایشی که دو سال پس از زلزله هم از سوی تشکل های غیردولتی در بم برگزار شد مطرح شد که ساختار روانی مردم بم نیازمند بازسازی است. اما متاسفانه این توصیه چندان جدی گرفته نشد.»
همه باید کمک کنند
هشدار مهندس جوان بمی درباره لزوم بازسازی ساختار روانی و اجتماعی شهر بم وقتی اهمیتش روشن می شود که بدانیم یک استاد روان شناسی هم با زبانی علمی این عقیده جوان بمی را تایید می کند. دکتر فرنگیس کاظمی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی که از سال 86 تا تا سال 87 به طور منظم در شهر بم حضور داشته و هنوز هم ارتباط خود را با مردم این شهر حفظ کرده حرف های زیادی برای گفتن دارد.
او در مدت حضورش در شهر بم در 12 دبیرستان (دخترانه و پسرانه) این شهر پژوهشی را انجام داده که به گفته خودش نتایج آن «دور از انتظار» بوده است: «موضوع تحقیق من بررسی «استرس پس از سانحه» در میان دانش آموزان شهر بم بود. از آنجا که این نوع استرس باید در مدت کوتاهی پس از زلزله کنترل شود اما بر خلاف انتظار دیدم که هنوز هم این مشکل در میان دانش آموزان شهر بم وجود دارد.» به گفته کاظمی اختلال «استرس پس از سانحه» (ptsd) موجب بروز نوعی آشفتگی و اضطراب در فرد می شود که انگیزه های او را برای زندگی کاهش می دهد. به گفته این استاد دانشگاه حتی برخی بیماری های فیزیولوژیک در این دانش آموزان ریشه روانی داشته است که او تلاش کرده در جلسات مشاوره این اختلالات را حل و فصل کند. اما مسایل روانی شهروندان بم به دانش آموزان همین 12 دبیرستان محدود نیست. چرا که به گفته دکتر کاظمی هنوز هم هر وقت به بم می رود برخی شهروندان بمی با ما تماس می گیرند و مشکلات شان را در میان می گذارند. استاد روان شناسی دانشگاه علامه در این باره می گوید: «هر چند استفاده از واژه «واگیر» چندان متعارف نیست اما باید بگویم که مشکلات اجتماعی واگیر دارند. در همین شهر بم من معلم هایی را دیدم که زیر بار فشار روانی قرار داشتند. چنین معلم هایی چگونه می توانند بچه ها را مدیریت کنند؟ خب این اختلال ها باید درمان شود.» کاظمی که با هزینه شخصی این تحقیق و مشاوره ها را در شهر بم به سرانجام رسانده، می گوید: «علایم اضطرابی بارزترین نوع اختلالی است که در میان شهروندان بم مشاهده کرده ام و معتقدم باید برای درمان این اختلال ها یک تیم متخصص به شهروندان مشاوره دهد.» او می افزاید:« باید بدانیم که این نوع اختلال ها در شهرهای زلزله زده ای چن رودبار و زرند هم هنوز وجود دارد و در آنجا ها هم باید تیم های تخصصی کار مشاوره و درمان را بر عهده گیرند» به عقیده این استاد دانشگاه حتی لازم است که در سطح کشور دانشجویانی با تخصص مشاوره اختلال های پس از زلزله تربیت شوند تا بتوانند به شکلی تخصصی این مسایل در کشور مدیریت شود. کاظمی در جمله آخر تاکید می کند: «توجه به امدادرسانی در روزهای پس از زلزله و بناکردن ساختمان ها مهم است اما پیامدهای روانی پس از زلزله و علام بعدی آن ها را باید جدی گرفت.»
عقربه ساعت پنج بعدازظهر را نشان می دهد. حالا دیگر هوا سرد شده خیلی سردتر از صبح. سر و کله هیچ گاری به دستی برای خرید نان خشک، هم پیدا نیست. چند جوان موتور سوار که اگزوز متورهای شان را دستکاری کرده اند تا صدای عجیب و غریبی بیرون دهد، به سرعت دور میدان اصلی شهر دور می زنند. شاید نزدیک به ده بار این کار را تکرار می کنند. اینجا بم است. هشت سال پس از زلزله.
امین شول سیرجانی بخش اجتماعی تبیان