تبیان، دستیار زندگی
در میان دانش های بشری بیشترین ارتباط با تربیت عقلانی را دانش منطق و فلسفه دارد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اهمیت آموزش فلسفه در حوزه های علمیه

فلسفه

در میان دانش های بشری بیشترین ارتباط با تربیت عقلانی را دانش منطق و فلسفه دارد.

بی شک رسیدن به قله های بلند پیشرفت و عدالت و دست یابی به اهداف بلند و آرمانهای یک ملت در زمینه های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی با تقلید کورکورانه و ترجمه و صرف از روی دست دیگران امکان پذیر نخواهد شد.

بلکه می بایست با اعتماد به نفس ، خلاقیت و نوآوری مبتنی بر سنت ها و نیازهای بومی در تمام عرصه های علمی، تجربی و فنی حضور داشت و این امر بدون فراهم آوردن بستر و زمینه مناسب به طور کامل عملی نخواهد شد.

دانشمندان علوم تربیتی هر یک با توجه به نگرش به هستی و انسان، تربیت را معنا و اقسام و مراتب آن روشن می سازند.

یکی از این اقسام مهم تعلیم و تربیت که اکثر دانشمندان آگاه بدان معترفند «تربیت عقلانی» است و پر واضح است ،

که به جهت جایگاه منحصر و ممتاز «عقل» در نظام هستی انسان و نقش آن در شکل گیری شخصیت آدمی، تربیت عقلانی از مرتبه ای والا نزد ارباب ملل و ادیان برخوردار است به نحوی که کتب آسمانی و کلام انبیا الهی(ع) و آراء و افکار حکمای حقیقی، تربیت عقلانی را در رأس برنامه تربیتی و اصلاحی خود قرار داده اند و در جهت بارور سازی عقل و شکل گیری شخصیت عقلانی فرد و توسعه عقلانیت اجتماعی تلاشهای فراوان نظری و عملی نموده اند.(1)

یکی از ویژگی های منحصر به فرد انسان در میان همه موجودات خاکی، داشتن نیروی عقل و تفکر و مسئولیتی است که از آن ناشی می شود و بواسطه همین عقل و قدرت تفکر است که انسان «از ظواهر اشیاء و پدیده ها عبور می كند و تا درون ذات و ماهیت آنها و روابط و وابستگیهای آنها و ضرورتهای حاكم بر آنها نفوذ می نماید.»

 و به همین واسطه «آگاهی انسان نه در محدوده منطقه و مكان، زندانی می‌ماند و نه زنجیره زمان آن را در قید و بند نگه می دارد هم مكان را در می نوردد و هم زمان را؛ از این رو هم به ماوراء محیط زیست خویش آگاهی پیدا می كند تا آنجا كه دست به شناخت كرات دیگر می یازد،

و هم بر گذشته و آینده خویش وقوف می یابد، تاریخ گذشته خویش و جهان یعنی تاریخ زمین، آسمان، كوهها، دریاها، گیاهان و جانداران دیگر را كشف می كند و درباره آینده تا افقهای دوردست می اندیشد بالاتر این كه انسان اندیشه خویش را درباره بی نهایتها و جاودانگیها به جولان می آورد.

 و به برخی بی نهایتها و جاودانگیها شناخت پیدا می كند آدمی از شناخت فردیت و جزئیت پا فراتر می نهد، قوانین كلی و حقایق عمومی و فراگیرنده جهان را كشف می‌كند و به این وسیله تسلط خویش را بر طبیعت مستقر می‌سازد.»(2)

در میان دانش های بشری بیشترین ارتباط با تربیت عقلانی را دانش منطق و فلسفه دارد. برخی آثار تربیتی منطق و فلسفه چنین بیان می کنند: «اگر مطالعه‌ی‌ فلسفه‌ به‌ آدمیان‌ جرئت‌ می‌دهد.

كه‌ میان‌ واقع‌ و گمان‌، لفّاظی‌ و حقیقت‌، میل‌ و منطق‌ تشخیص‌ دهند؛ اگر تعصب‌ و طرفداری‌ را به‌ سعه‌ی‌ صدر و بردباری‌ مبدّل‌ می‌سازد، و نظرگاهی‌ بهتر می‌بخشد و نیروهای‌ تنفر و تعصب‌ كورانه‌ را تضعیف‌ می‌كند؛ و بالاتر از همه‌، اگر از آن‌ قسم‌ روش‌ جزم‌ تقلیدی‌ كه‌ فقط‌ مبتنی‌ بر جهل‌ است‌ بازمی‌دارد،

و از تعدی‌ و تجاوزی‌ كه‌ چنان‌ روشی‌ به‌ آسانی‌ به‌ آن‌ می‌كشاند جلو می‌گیرد، پس‌ فلسفه‌ برای‌ سرگرمی‌ صِرف‌ كلاس‌ درس‌ نیست‌، بلكه‌ یك‌ انضباط‌ عقلی‌ است‌ كه‌ همیشه‌ و به‌ همه‌ حال‌ بسیار گرانبهاست‌.

 اندیشیدن‌ و درست‌ فهمیدن‌ وارسیها و مطالعات‌ و تحقیقات‌ پاره‌ای‌ از عقل‌ آدمیانِ گذشته‌ بسیار مفید می‌تواند بود. زیرا در هر نسلی‌ همان‌ مشكلات‌ و مسائل‌ روح‌ انسانی‌ را به‌ خود مشغول‌ می‌دارد.

البته‌ مطالعه‌ی‌ فلسفه‌ به‌ تنهایی‌ نمی‌تواند تمام‌ شك‌ و تردیدهای‌ آدمیان‌ را زایل‌ كند، یا به‌ تمام‌ سؤالات‌ آنان‌ پاسخ‌ دهد.

لیكن‌ «حیوان‌ متفكر» را از طرح‌ این‌ سؤالات‌ گزیر و گریزی‌ نیست‌، و طفره‌ رفتن‌ و شانه‌ خالی‌ كردن‌ از این‌ سعی‌ و كوشش‌ و جدّ و جهد برای‌ طبیعت‌ و سرنوشت‌ انسان‌ ارزشی‌ ندارد.»(3)

اما اینک می بایست فلسفه اسلامی کهن در حوزه های علمیه را، وارد حوزه های وسیع تر از الهیات طرح نمود و با ایستادن بر سکوی بلند فلسفه محض، فلسفه های کاربردی و مضاف را طراحی نمود.

زیرا فلسفه نقش اساسی را بر امامت سایر علوم و دانش ها دارد:

آیت الله جوادی آملی می نوبیسد:

« فلسفه امامتِ همه علوم را به عهده دارد زیرا حوزة هر علمی را وسعت معلوم آن تبیین می‌کند. هر کدام از دانش‌های تجربی و ریاضی و انسانی مانند حقوق، روانشناسی، جامعه‌شناسی و نظائر آن محدودند ولی فلسفه که درباره ازل و ابد و مجموع آنها یعنی سرمد بحث می‌کند ،

از قلمرو علوم یاد شده وسیع‌تر است و چون تمام معلوم‌ها جزء جهان به شمار می‌آیند علوم متعلّق به آنها نیز تحت زعامت علمی است که عهده‌دار شناختِ جهان بیکران است زیرا اثبات هستی موضوعات علوم و تبیین نظام علّت و معلول که هیچ دانشی بدون آن سامان نمی‌پذیرد همگی از مباحث گران‌سنگ فلسفة مطلق محسوب می‌شوند.

بنابراین رهبری کاروان علوم به عهده قافله‌سالار آنها یعنی فلسفه کلی است.»(4)


منابع:

1. مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص17 – 26.

2. مرتضی مطهری، انسان و ایمان، مجموعه آثار، ج2، ص21- 23.

3. لوین‌، فلسفه‌ یا پژوهش‌ حقیقت‌ ، ترجمه‌ سیدجلال‌الدین‌ مجتبوی‌، تهران‌، حكمت‌، 1370، ‌ص‌ 45.

4. آیت الله جوادی آملی، پیام به همایش بین المللی روز فلسفه.

تهیه و تولید : سید مهدی موسوی ، گروه حوزه علمیه تبیان