برای امام موسی صدر
«بشنو از نی چون حکایت میکند |
از جداییها شکایت میکند» |
سینه دارم چاکچاکِ درد صدر |
فرصتی خواهم بگویم شرح صدر |
«یاد باد آن روزگاران یاد باد» |
یاد محرومان دوران یاد باد |
یاد لبنان یاد چمران یاد صدر |
آن همه خدمت بدون مزد و اجر |
او به لبنان بود مردم را امام |
چون به همت کرد حجت را تمام |
صدر اما در وطن بیگانه است |
هرکه نامش میبرد دیوانه است |
کس نباشد کو نداند نام او |
کو کسی آگاه از افکار او؟ |
یک نفر نَبوَد به عالی همتی |
جستوجو بنماید این سبط نبی |
فخر ایران رمز لبنان صدر دین |
عزت شیعه به روی این زمین |
موسی کنعان به سینا سرزمین |
کی شود پایان تو را این اربعین؟ |
وعدهها یک بار و صد بار و هزار |
ده شب و صد شب، هزاران شد شمار |
ای که از آمال تو حزب و حماس |
شر مطلق از حضورت در هراس |
کی کنی بند بلا بدرود تو؟ |
چشم کمنور مرا مسرور تو؟ |
شیعه از اندوه تو اندوهگین |
کفر را یاد تو هم بس سهمگین |
دوست از هجران تو در تاب و تب |
دشمن از نام تو هم اندر تعب |
دشمنان در دشمنیشان راستین |
عاشقان از عاشقیشان شرمگین |
عاشقیم و روز، نان را در طلب |
عاشقیم و شام، در شور و طرب |
یار ما در بند و ما در کار خویش |
صبح و شب در بند افکار پریش |
یوسفی در بند زندان حسد |
ما فقط دنبال اخبار و رصد |
عشق خواهی، عشق یعقوب نبی |
عشق یوسف کو ولی را بُد ولی |
عشق یوسف آن نبی رنجور کرد |
چشم پرنورش همی کمنور کرد |
عشق چون باشد زلیخا میشود پیر و عجوز |
چونکه دارد بر جگر صد آه و سوز |
آنچنان عشقی بباید تا که «صدر» |
بازگردد بر مقام خود به فخر |
این همه گفتیم از موسای صدر |
قطره آبی بود از دریای صدر |
بحر صدر و پهنه دریای آن |
قطرهای از بادهء مهدی بدان |
قطرهای از قطرههای این شراب |
کرده مست و بیقرارم بیحساب |
یاد موسی را چنین باشد اثر |
نام مهدی را خدا داند ثمر |
ما زموسی نام خواندیم و بس |
قصهای از کار او خواندیم و بس |
کی، کجا دیدیم رفتاری از او؟ |
چشممان کی دید سیمایی از او؟ |
کی نوازش کرد دستانش به مهر؟ |
ما خطاکارانِ مالامال، کبر؟ |
از شمیم یاد او مدهوش ما |
عطر مهدی میکند بیهوش ما |
زین سبب گویم به آوای بلند |
مهدیا! بِرهان امام ما ز بند |
شاعر: جواد عنابستانی ـ آبان 1390، ذیالحجه 1432