تبیان، دستیار زندگی
به دستور خلیفه بغداد قرار است بیمارستانی در بغداد ساخته شود و به همین سبب جلسه ای با حضور داروغه و شهردار و شیخ و قاضی و حکیم زکریای رازی برای تعیین مکان احداث بیمارستان برگزار می شود. هر کس پیشنهادی می دهد ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نمایشنامه بهترین مکان

(ویژه دانش آموزان ابتدایی)

نمایشنامه بهترین مکان

مربیان عزیز این نمایشنامه به معرفی حکیم و دانشمند ایرانی محمدبن زکریای رازی می پردازد.

محمّد زَکَریای رازی  پزشک، فیلسوف و شیمی‌دان ایرانی که آثار ماندگاری در زمینه پزشکی و شیمی و فلسفه نوشته است و به‌عنوان کاشف الکل و جوهر گوگرد  مشهور است.

به پاس زحمات فراوان رازی در داروسازی روز پنجم شهریورماه (27 اوت)  روز بزرگداشت زکریای رازی شیمی‌دان بزرگ ایرانی و روز داروسازی نام‌گذاری شده است.

داستان نمایشنامه:

به دستور خلیفه بغداد قرار است بیمارستانی در بغداد ساخته شود و به همین سبب جلسه ای با حضور داروغه و شهردار و شیخ و قاضی و حکیم زکریای رازی برای تعیین مکان احداث بیمارستان برگزار می شود. هر کس پیشنهادی می دهد. شهردار مایل است بیمارستان درکنار باغ و مزرعه دور از شهر باشد و داروغه ترجیح می دهد بیمارستان در میدان شهر و درکنار عمارت شهرداری و شیخ خواستار ساخت بیمارستان دربازار و جنب مدرسه و  حمام است. اما حکیم رازی اجازه می خواهد این مکان را از راه طبیعی علمی خود بیابد. از این رو از داروغه می خواهد گوسفندی را بکشد و به هشت تکه تقسیم کند و به میدان شهر بیاورد.

نمایشنامه بهترین مکان

پس گوسفندی ذبح شد و هشت تکه از گوشت تازه در هشت نقطه ی مختلف شهر بر درختی آویزان شد.

پس از گذشت یک هفته هشت تکه گوشت را در سینی قرار دادند و منتظر رای حکیم زکریای رازی دانشمند بزرگ و خردمند شدند. حکیم مانند یک پزشک جراح شروع به بررسی و بو کشیدن گوشت ها کرد و از بین آن ها گوشت خشک شده ای را انتخاب کرد و گفت که بیمارستان باید در نقطه ای که این گوشت آویزان بوده احداث گردد. به این سبب که این قطعه گوشت از میان تکه های دیگر سالم تر مانده و قبل از این که کاملاً فاسد شود خشک شده است. پس آب و هوای این نقطه شهر از نقاط دیگر سالم تر و مناسب تر برای احداث بیمارستان است.

به راستی که دانش بشری مرهون علم و دانش و معرفت دانشمندان و بزرگان ایران است. درود و افتخار بر آن ها.

شخصیت های نمایشنامه:

1-    داروغه

2-    شهردار

3-    شیخ

4-    قاضی

5-    زکریای رازی

6-     جارچی

7-    مرد1

8-    مرد2

9-    8 مرد سینی به دست

گوشه ای از نمایشنامه:

(جمعیت مشتاقانه منتظر ورود حکیم به میدان شهر هستند. جارچی با طبلی در دست، طبل کوبان وارد میشود و به بالای سکویی در وسط میدان می رود. )

جارچی: حکیم و دانشمند یزرگ تا چمد لحطه ی دیگر برای مشخص کردن مکان بیمارستان وارد میشوند.

مرد1: خدا سایه ی حکیم را از سر ما کم نکند.

مرد2: یعنی میشود ما هم در شهر بیمارستانی داشته باشیم؟

قاضی: با درود و سلام به پروردگار مهربان و توانا و آرزوی سلامتی و تندرستی برای شما اعلام میکنم که امروز روز بزرگی است. روز نوید سلامتی و بهداشت برای شما مردم شریف این شهر. هرچند که طبیب اصلی خداست. و ...

حکیم: به راستی که نام و یاد خداوند بزرگ یاری دهنده و شفای هر دردی لست و بدون یاری از پروردگار، بندگان خدا کاره ای نیستند. و ....

شهردار: جناب داروغه، کباب شما حاضر است، میل نمی فرمایید؟

داروغه: انگار نه انگار که این گوشت ها فاسد و گندیده اند. و.....

شیخ: جناب داروغه، مگر بدن ما انسان ها در اثر بیماری و جراحت متعفن نمی شود؟ و...

.

.

.

نویسنده این نمایشنامه مسلم قاسمی است و توسط انتشارات مدرسه به چاپ رسیده  است. برای تهیه کتاب می توانید به فروشگاه اینترنتی تبیان  مراجعه نمایید.

پس از اجرای نمایشنامه در مدرسه، تصاویری از اجرای نمایش نامه را به ایمیل مرکز یادگیری به آدرس

نمایشنامه بهترین مکان ارسال نمایید.


مرکز یادگیری سایت تبیان - تهیه: سمیرا بادامستانی

تنظیم: خدیجه آلچالانلو