نامت التیام زخمهای لبنان است
«نامت پایداری است»
نامت، وحشتی است كه با هر موشك
شلیك میشود
و تلآویو را میلرزاند
و گله خوكها را فراری میدهد
نامت صاعقهای است ناگهان
كه میپیچد
و شمشیری است كه دو نیم میكند
نامت زلزلهای است
كه با 10 ریشتر در حیفا منجر میشود
و در تمام جهان طنین میاندازد
و دندان گراز را در بنت جبیل میشكند
نامت توفان است
پیش از آنكه تخمین بزنند
فرو میپچید و میپیچاند
و مانند پنجههای عقاب
بر بدن طعمه فرو میرود
نامت تیری است
كه در امتداد نگاهت
آرامش دشمن را نشانه میرود
رگباری است كه بر دشمن میبارد
اضطرابی است كه دل صهیونیزم را فرا گرفته است
كابوسی است
كه رؤیای اشغالگران را سیاه میكند
نامت پرچمی است كه میوزد
و بر دوش رزمندگان در اهتزاز است
و نسیم را به عدالت تقسیم میكند
نامت موشك است
كه مركاوا را منفجر میكند
و از هلیكوپتر تروریست نمیترسد
نامت
فریاد مطنطنی است
كه در حنجرهها جاری است
چون آبشار
كه در جنگل
و توفان
كه در دشتها
و موج
كه در دریاها جریان دارد
نامت
آذرخش است، پنهان در ابرها
نامت
نسیمی است كه میوزد
و آرامش را هدیه میكند
نامت
مظلومی است كه در زیر آوار قانا
نفس میكشد
و با هر شهیدی تشییع میشود
و با هر مجروحی
بیمارستانها را معطر میكند
نامت
سپیدهای است برپیشانی صبح
كه شب را فرو میپیچید
نامت پایداری است
نامت پنجرهای است
گشوده بر باغهای ایمان
كه آفتاب را به میهمانی فرا میخواند
نامت بهار است
كه از دریچه دلها وارد میشود
و قلبها را به تسخیر خدا در میآورد
نامت بشارت است
و امت را نوید پیروزی میدهد
نامت تكیهگاهی است مطمئن
پناهگاهی است محكم
و سایهبانی است مهربان
برای دلهای مجروح
كودكان زخمی
زنانی شوی مرده
نامت، امید به آینده است
نامت التیام زخمهای لبنان است
و تبسمی كه بر لبان لبنان
خواهد شكفت
«سید»
«سید» نگاه میكند و برق میجهد
«سید» نگاه میكند و رعد میزند
«سید» نگاه میكند و مرگ میرسد
چون رعد، ناگهان
گوسالههای «سامری» از وحشت بزرگ
در دشت میرمند
«سید» نگاه میكند
از پشت ابرها
رنگینكمان تازهای از عزت و شرف
برخاك قدس پاك
دامن گشوده است
سید:
تو نام دیگر اعجاز و عزتی
با ریشههای كهنه گسترده در زمین
ای قائد العرب:
خندق،
به استقامت تو چشم دوخته است
در عرصه ستیز
خیبر
شكوه دیگری از دستهای توست
فرمانده عزیز!
سید:
تو در كجای زمان ایستادهای
بیهیچ واهمه
ای یادگار حیدر!
فرزند فاطمه!
اینجا زمین به نام تو سوگند میخورد
نامت تبسمی ست كه بر صلح میشود
تا بیحضور ننگ و خیانت
بر جنوب بنشیند