راه باطن از ظاهر می گذرد
بسم الله الرحمن الرحیم
گاهی برخی از مدعیان سیر الی الله خود را به اموری سرگرم میکنند و خود را گول می زنند که ما داریم طریق سعادت را می پیماییم و چه بسا دیگران را نادان می پندارند که از درک این سعادت محرومند. در حالی که مرد می خواهد که با توفیق الهی بتواند خود را مقید به هر آنچه خداوند در شریعتش دستور داده بنماید و خواسته خدا را بر خواسته های نفسش ترجیح دهد.
«آیت الله بهاء الدینی» برخلاف آنان که خود را با اذکار و اوراد سرگرم می دارند و عبادات آنها با سبحه و سجاده و تخت پوست و غیره باید انجام پذیرد، هیچ پای بندی به این آداب و رسوم نداشت، و گاهی تعبیر می فرمود:
اینها چه اندازه جاهلند که خود را سرگرم این اعمال ظاهری کرده اند و از شناخت و معرفت الله بازمانده اند و اهل اللّهی را در این اداها می دانند.»
می فرمود:
«در مجلسی بودم عده ای از اینها جمع بودند و مجلس سوری بود و پلویی؛ هر کدام از افراد این فرقه با ولعی که در خوردن داشتند، مدعی اهلُ اللهی هم بودند.
به آنها گفتم راستی اگر خیال می کنید با این اذکار و اوراد صوری و این نحوه عملکرد به جایی می رسید سخت در اشتباهید، شما ذکر را دارید، ولی از مذکور باز مانده اید.» (1)
از ظاهر می توان به باطن راه پیدا کرد
بنا بر این، ظواهر تعلیمات اسلامی برای سرگرم کردن و مشغول داشتن از حقیقت نیست، بلکه بهترین وسیله سعادت در همین جا قرار داده شده است و اگر راه بهتری وجود داشت، از گفتن آن دریغ نمی ورزیدند. البته مقصود این نیست که ما فقط به ظاهر اعمال بپردازیم و عبادات ما بی باطن و بی معنویت باشد.
«آیت الله بهاء الدینی» می فرمودند:
«شریعت، اساس طریقت است؛ ظاهر که طریق استدلال است، جز مقدمه برای ادراک باطن و وصول و رسیدن به حقیقت چیز دیگری نیست. و تنها از ظاهر می توان به باطن راه پیدا کرد. راه دیگری برای رسیدن به باطن نیست. و تنها راه، راه تعلیمات اسلامی است.» (2)
عرفان حقیقی اینجاست
چه بسا برای یافتن کلید یک مشکل در خانه این و آن برویم و دهها کتاب عرفان شرقی و روانشناسی غربی را زیر و رو کنیم و هر چه را به خورد ما دادند بپذیریم، در حالی دوای درد ما در یک جمله معصومین علیهم السلام بیان شده باشد؛ اما از آنجا که این گنجها به رایگان به دست ما رسیده، قدرش را نمی دانیم.
«آیت الله بهاء الدینی» می گفتند:
«برای آدم شدن و ورود به وادی سیر و سلوک، سیره عملی ائمه دین علیهم السلام را نصب العین خود قرار دهید که غیر از در خانه این خانواده، هیچ کجا خبری و چیزی نیست و هر کجا جای پای عرفان و شناخت را دیدید، بدانید که ارتباط با ائمه علیهم السلام آنجا بود گرچه شهرت به خلاف آن باشد و بدون ارتباط با ائمه معصومین عرفان دروغ است. آنچه ما فهمیده ایم این است.»
بارها می فرمود:
«همه چیز در سیره و روش ائمه معصومین علیهم السلام است. ما چیزی نداریم، دیگران هم چیزی ندارند، بروید در خانه اهل بیت، اگر ما چیزی داشته باشیم از برکت آنها است.»
تمام مراحلی که برای سالک الی الله ذکر شد و آنچه به نظر دیگران نرسیده است؛ همه را حضرت امیر، امام السالکین و معراج العارفین بدان اشاره فرموده است: (3)
«قَدْ أَحْیَا عَقْلَهُ وَ أَمَاتَ نَفْسَهُ حَتَّى دَقَّ جَلِیلُهُ وَ لَطُفَ غَلِیظُهُ وَ بَرَقَ لَهُ لَامِعٌ كَثِیرُ الْبَرْقِ فَأَبَانَ لَهُ الطَّرِیقَ وَ سَلَكَ بِهِ السَّبِیلَ وَ تَدَافَعَتْهُ الْأَبْوَابُ إِلَى بَابِ السَّلَامَةِ وَ دَارِ الْإِقَامَةِ (4)؛ سالک الی الله و پوینده راه خدا عقلش را زنده كرد و نفس خویش را كشت، تا آنجا كه [در اثر این مراقبت] جسمش لاغر، و خشونت اخلاقش به نرمى گرایید [غلظت روحش را تبدیل به لطف کرده و روحش رقیق شده]، برقى پُرنور براى او درخشید، و راه را براى او روشن كرد و در راه راست او را كشاند و از درى به در دیگر [و از این منزل به آن منزل] برد، تا به در سلامت و سراى جاودانه رساند. (5)
بندگی؛ نردبان تعالی گاهی اوقات، رو آوردن به عرفانهایی کذایی به این دلیل است که ما حال بندگی خدا را نداریم، دربرابر بعضی از خواسته های نفس نمی خواهیم کوتاه بیاییم و در مقید شدن به دستورات شریعت سستی می کنیم، از این رو خود را گول می زنیم که من از فلان طریق به خدا می رسم و پای خود را با این ظواهر نمی بندم!
«آیت الله بهاء الدینی» در یکی از نشستهای درس اخلاقشان فرمودند:
«راه رسیدن به این مقامات عالی انسانی، که حد نهایت ندارد، در سایه بندگی است. انسان به میزانی که حرکتش الهی شود و خالص گردد، به خدا و اولیای او نزدیک می شود.
انسان باید از انبیاء تبعیت کند و راه آنان را برود تا به کمالاتی که برای او آماده کرده اند برسد. نبی اکرم خود را پاک کرده بود و به مقام طهارت نفس رسیده بود تا به مقام خاتمیت و معراج و نبوت و ولایت رسید. در تشهد می خوانیم «اشهد انّ محمداً عبده و رسوله»: اول عبودیت، سپس رسالت.» (6)
این عارف بزرگوار می فرمود:
«ما را از سنین شانزده - هفده سالگی، مشغول به خود نمودند که غیر از او را نبینیم و جز راه و طریق او را نخواهیم و بسیاری از سالکان سلوک الی الله این چنین نیستند.
بلکه چشم و گوش آنان را پرده تاریک طبیعت پوشانده و برای برطرف کردن آن پوشش و حجاب باید زحمت بکشند و مشقت بار گران ریاضت در عبادت را تحمل کنند تا بعد از زحمات زیاد و پرده دریها و حجاب براندازیها به مقام شامخ مشاهده برسند و مجذوب حق گردند و این حرکت است که می توان به عدد نفوس خلایق را برای آن راه تصور کرد که گفته اند: «الطُرُق إلی الله بِعَددِ أنفاسِ الخلائق» (7) و آن راه سر و باطن و قلب است، نه راه ظاهر.
چون راه ظاهر برای همه مردم یکی است و آن راه شریعت است که همه موظفند اعمال و افعال و کردار و رفتار خود را بر طبق همان ناموس اسلامی قرار دهند و اگر به رأی و سلیقه خود در این راه قدمی بردارند گمراه خواهند شد، اگر کسی بخواهد به سیر و سلوک قلبی و باطنی بپردازد راه و روش اولیاء و ائمه دین علیهم السلام باید سرمشق او باشد و اگر ما مسلمانان آن روش را دنبال کنیم و از جاده تقوی منحرف نشویم و شرافت دین خود را به دنیا نفروشیم و قوای عقل و فکر و اراده و محبت و خلوص نیت را برای پیمودن این راه سعادت و جاودانی بکار بریم مسلم به مقصد خواهیم رسید.» (8)
پی نوشت ها:
(1) سایت صالحین
(2) همان
(3) همان
(4) نهج البلاغه، خطبه 220؛ بحارالأنوار، ج66، ص316، باب 37- صفات خیار العباد و أولیاء الله
(5) نهج البلاغة - ترجمه دشتى، ص449، پوینده راه خدا
(6) سایت صالحین
(7) بحارالأنوار، ج64، ص137
(8) سایت صالحین
تهیه و فرآوری : حامد رهنما ، گروه حوزه علمیه تبیان