بیماری وحشتناک در خانواده
زمانی که همه جا اعلانات و آگهی های تبلیغاتی ، فرهنگ مصرف زدگی را القا می کنند ، تب خرید ومصرف بالا می گیرد . در نتیجه انسان ها با درآوردن پس اندازهای خود از بانک ها به فروشگاه ها و مراکز خرید روی می آورند و نیازهای کاذب خود را ارضاء می نمایند و نتیجه ی این همه مصرف کاذب و بی رویه ، به وجود آمدن کوه هایی از زباله خواهد بود .
افراد می گویند : هر چه بیش تر خرج می کنیم ، احساس رضایتمان از زندگی کم تر می شود و احساس پوچی و خالی شدن می کنیم . ما بیش از حد مادی گرا و حریص شده ایم و سرعت مصرف و هدر رفتن امکانات ، فوق تحمل کره ی زمین است .»
امام صادق (ع) فرمودند : وقتی خداوند خوبی و سعادت خانواده ای را بخواهد ، تدبیر و سازش در زندگی به آنان عطا می کند .
و فرمودند : تمام کمالات در سه چیز جمع است که یکی از آنها تدبیر در زندگی و عقل ومعاش است .( کافی ، ج5، ص78 .)
و باز از امام صادق (ع) روایت است که : اسراف باعث فقر می شود و اقتصاد و میانه روی در زندگی سبب بی نیازی است .( مسائل ، ج12، ص41 .)
امام علی (ع) فرمودند : به وسیله ی اقتصاد نصف مایحتاج را می توان تأمین کرد .( مستدرک ، ج2، ص424.)
علایم این بیماری
نخستین علامت این بیماری : انتظارات زیاده ازحد نیاز است .
پس از جنگ جهانی ، مصرف گرایی بیش تری از طریق تلویزیون به مردم القاء شد . پیدایش ماشین های جدید با داشتن امکانات بیش تر برای تشویق مردم به مصرف گرایی است . در خانه جای کافی برای پارک اتومبیل همه ی افراد خانواده نیست . در دهه ی 50 میلادی استفاده ی مردم از هواپیما 25 برابر شده است .
تعداد زیادی بازار به وجود آمده است که محل تجمع مردم شده است . بچه ها و بزرگ تر ها ، بازار را محل جمع شدن می دانند حتی اگر نیازی به خرید نداشته باشند .
در بازار هم فقط پول مهم است و پول است که احساس خوش بختی می آورد . تا سال 1987 تعداد بازارها از تعداد دبیرستان بیش تر شد و هنوز هم رو به تزاید است .
دومین علامت این بیماری : استرس مزمن است
در خانه باید پاسخ گوی صورت حساب های پست شده بود ، لباس های زیادی جمع شده که باید جمع آوری شود . جلساتی برای آشنایی مردم با استرس برگزار می گردد که علایم مشخصه ی آن کمر درد ، سر درد ، قلب درد و ... است . کالاها مالک و هدایت کننده ی زندگی بشر شده است . مشکلات مادی افزایش پیدا کرده است . انسان ها تلاش می کنند پول بیش تری به دست آوردند تا بتوانند خرید بیشتری بکنند .
سومین علامت این بیماری : تجاری شدن افراطی است
بیش از دو سوم حجم روزنامه ها و مجلات ، آگهی تبلیغاتی است . تلویزیون نیز پر از آگهی تبلیغاتی است . در همه جا القا می شود که بیش تر جنس بخرید تا به عنوان یک فرد متمدن بیش تر پذیرفته شوید.
چهارمین علامت این بیماری : مادی شدن بچه هاست
بازی هایی که برای بچه ها ساخته می شود نیزگرایش آنها را به مادیات زیاد می کند . بچه های امروز در آگهی های تبلیغاتی غرق می شوند و برای مصرف بیش تر به والدین خود فشار می آورند.آنها نیز به عنوان قشر عظیم مصرف کننده در آمده اند و نوجوانان پول های توجیبی خود را در بازارها خرج می کنند. دو نوجوان آمریکایی در سفری که به مکزیک داشته اند ، این ایده برایشان مطرح می شود که چرا مردم مکزیک با آن که هیچ چیزی ندارند ولی افرادی شادند ، برعکس آمریکایی ها با این که همه چیز دارند و می توانند داشته باشند ولی شادی و نشاط خود را از دست داده اند و دچار پریشانی و اضطراب گشته اند .
برای بازاری ها و تبلیغات چی ها ، کنفرانس هایی ترتیب داده می شود تا آنها راه های بهتری برای تحریک بیش تر مردم به خرید اتخاذ کنند و فیلم هایی نمایش داده می شود که تقویت انگیزه ی بیشتر در وسوسه ی مردم برای خرید بیش تر را آموزش می دهد . نصب آگهی ها در مدارس و حتی روی اتوبوس مدرسه و بخش آگهی از کانال های تلویزیونی که برای مدارس و جنبه های آموزشی به وجود آمده است باعث فشار آوردن دانش آموزان به اولیا در جهت خرید و مصرف بیش تر شده است.
پنجمین علامت این بیماری : شیوع ورشکستگی در بین مردم است
زوج های جوان از طریق قرض و خرید اقساطی کارت های اعتباری ، در ظاهر صاحب خانه و ماشین و لوازم زندگی می شوند و در ظاهر احساس خوشبختی می کنند ولی در واقع همیشه با صورت حساب های ماهانه ی قرض خود روبه رو هستند و از لحاظ اقتصادی همیشه عقبند و در حال ورشکستگی می باشند.
ششمین علامت این بیماری : خانواده ها بحران زده می باشد
بچه ها همواره والدین را به سمت خرید می کشانند ؛ پدر و مادر برای تأمین هزینه ی خریدها و پرداخت صورت حساب ها ، هر دو مجبور به کارند . در نتیجه در خانه کسی به تربیت بچه ها نمی رسد و تربیت فرزندان همانا به دست کمپانی های تبلیغاتی افتاده است و این سبب از بین رفتن نظام و قوام خانواده ها شده است .مردم در قدیم در کارهای خیر بیش تر پیش قدم بودند و به یکدیگر رسیدگی می کردند ولی اکنون برای مصرف بیش تر به دنبال درآمد بیش تر هستند .
هفتمین علامت این بیماری : آسیب های اجتماعی است
اختلاف طبقاتی بین خانواده های فقیر و غنی بسیار زیاد شده است در یک خانواده ی فقیر مادری که شوهرش را از دست داده ، غذای ساده ای می پزد و اظهار می دارد ما نیز آگهی های تلویزیون را می بینیم ولی چون پول نداریم بچه ها را نیز عادت داده ایم .
هشتمین علامت این بیماری : عفونت جهانی است
به خاطر مصرف بیش تر ، در جهان بیشتر شایع شده است در چهل سال اخیر بشر بیش از تاریخ پیدایش بشر روی کره ی زمین مصرف و آلودگی ایجاد کرده است . به طور متوسط هر نفر 20 تن زباله در سال تولید می کند ، در هر ساعت میلیون ها قوطی نوشابه و بطری پلاستیکی مصرف و به آلودگی محیط زیست جهانی افزوده می گردد در نتیجه تولید و مصرف اتومبیل های بیش تر ، دی اکسید کربن بیش تری در هوا تولید می شود . در قدیم کلمه ی مصرف کننده معادل کلمه آلوده کننده تلقی می شده است .
محققی می گوید : در رشد اقتصادی معمولا به این مسئله می نازیم که (GNP) تولید ناخالص رو به تزاید است . در صورتی که اصل این معیار که در دانشکده های اقتصاد تدریس می شود غلط است . معیار توصیه نباید صرفا افزایش تولید و در نتیجه افزایش مصرف باشد ، بلکه این معیار اصلی باید متوجه مسائل مهم تر از جمله آرامش روحی بیش تر و سلامت محیط زیست باشد . در نیم قرن اخیر اگر چه ( GNP) افزایش یافته است ولی بقیه ی ارزش ها و معیارها روبه کاهش است
نویسنده کتاب « پولتو می خوای یا زندگیتو » برای ترویج روش های کم مصرف کردن کلاس هایی دایر کرده است و به مردم توصیه می کند پول خود را عاقلانه خرج کنند و در فعالیت های خیریه شرکت نمایند و زندگی خود را حرام و بیهوده نکنند ، خرج های خود را بنویسند و مرور کنند و اضافات خرج را حذف نمایند .عده ای از افرادی که در این کلاس ها شرکت کرده اند می گویند : در اثر بررسی خرج های خود نسبت به گذشته ، احساس دیوانگی دارند و از تشکیل این کلاس ها و دوره ها احساس رضایت می کنند.
این افراد برعکس دیگران که به طور متوسط ماهی 4000 دلار خرج می کند ، در سال فقط 7000 دلار خرج می کنند در رستوران غذا نمی خورند و موارد مصرفی و خوراکی خود را در باغچه های منزل خود تولید می کنند و از این صرفه جویی احساس خوشحالی و سبکی بیش تری می کنند .
این نویسنده که نام دوره های خود را « ساده زیستی داوطلبانه » گذاشته است می گوید:
« نکته ی جالب توجه این است که پس از توضیح این مسائل به مردم ، آنها به ساده زیستی علاقه مند می شوند و این نشان می دهد که پرهیز از مصرف زیاد ، یک امر فطری است و ما باید مرتبا این مسئله را برای مردم یادآوری کنیم ولی متأسفانه زور کمپانی ها در این مورد بیش تر می چربد ، ما به جای این که دنبال توسعه ی اقتصادی به سوی بی نهایت باشیم ، باید با ساده زیستی دنبال تعادل در کره ی زمین باشیم که در غیر این صورت باید منتظر فاجعه باشیم. پس از رجوع به فطرت ، مسخره بودن فرهنگ حرص برای ما روشن می شود.
حرص خرید
افرادی هستند که حرص زیاد خرید ، زندگی آنها را پیچیده کرده است . می گویند شعار ما این است که به دنیا آمده ایم تا خرید کنیم . روز و شب را با صورت حساب ها و کارت های اعتباری می گذرانیم و به سوی حراج ها می شتابیم . هر چند که می دانیم درصد تخفیف حراج ها تقلبی است . به عنوان مثال زنی نقل می کند که می گوید کاش همه چیز داشتم و همیشه چیزی می خریدم . در صورتی که بسیاری از چیزهایی را که قبلا خریده است ، را حتی به یاد ندارد . آنها را در اتاق ها تلنبار کرده و حتی فرصت استفاده ار آنها را نیز پیدا نکرده ، اظهار می دارد بدهی من بابت خرید اقساطی اجناس ، یک عدد 5 رقمی است و اگر شوهرم بفهمد که چقدر قرض دارم مرا طلاق خواهد داد و برای کاهش فشار ناشی از حرص قرص های اعصاب استفاده می کنم.
استاد روان شناسی می گوید : « خرید حریصانه شبیه قمار است و انسان حریص فکر می کند دیگر چنین موقعیتی برایش پیش نخواهد آمد . حرص خرید شبیه بیماری روانی است و نوعی وسواس است. مصاحبه گری می پرسد : « در خرید چه چیز جذابی وجود دارد ؟ » و جواب می شنود :« چانه زدن و پیدا کردن جنس ارزان تر که مثل یک بازی است .» پژوهشگری در مورد عادات خرید می گوید : اجناس در دسترس بچه ها است که برای خرید آنها به والدین فشار بیاورند و نیز کالا به راحتی در دسترس مشتری است که آن را بردارد و امتحان کند و فروشنده در مورد خرید از مشتری جواب بله یا خیر نمی گیرد بلکه او را طوری هدایت می کند که نهایتا آن جنس را بخرد .
بسته بندی زیبا و شکیل ، یکی دیگر از نیرنگ های عوامل فروشی است . گاهی هزینه ی بسته بندی یک جنس از ارزش خود کالا بیش تر است که در نهایت جلب کننده ی نظر مردم است و گرچه باعث بالا رفتن قیمت جنس می شود ولی باز مردم آن را با رغبت بیش تری می خرند . باید اراده ی خود را تقویت کنیم و گول نخوریم ، دلیل ندارد حال که به فروشگاه آمده ایم حتما چیزی بخریم.
سرور حاجی سعید بخش خانواده ایرانی تبیان