تبیان، دستیار زندگی
تورم و گسترش فقر باعث شکاف بین زندگی شرافتمندانه و کار شرافتمندانه می گردد و همین امر موجب اختلاف روانی گسترده و ناهنجاری های بسیار عمیق می شود که توجه به آن بسیار ضروری است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فرکانسی زیر خط فقر


تورم و گسترش فقر باعث شکاف بین زندگی شرافتمندانه و کار شرافتمندانه می گردد و همین امر موجب اختلاف روانی گسترده و ناهنجاری های بسیار عمیق می شود که توجه به آن بسیار ضروری است. شکاف طبقاتی مردابی است که میکروب فساد در آن زاد و ولد می کند. این موضوع دوسویه است به این معنا که هر دو طبقه را به فساد آلوده می سازد.


برای پیشگیری از فساد و فحشا و منکرات در مرحله اول ریشه مفاسد اقتصادی را باید خشکانید، جلوی ثروت های باد آورده را گرفت. به هر صورت مبارزه با مفاسد اقتصادی با موفقیت همراه نبوده است. به این سوی جامعه می نگریم، قشرهای کم درآمد، عیالوار، از کار افتاده، بی سرپرست، بی خانمان مستاجر با اجاره بهای سنگین.
فقر ،ناپیدای آشنا

خانواده هائی که با عائله پنج، شش نفره در یک یا دو اطاق محقر یا زاغه ها به سر می برند، خرج زندگی و تحصیل و لباس فرزندانشان را ندارند. در چنین شرایطی فکر می کنید چه اتفاقی می افتد. بنابراین در جامعه از یکسو رفاه و تجمل نقش تخریبی دارد که متاسفانه در جامعه ما به وفور دیده می شود و از سوی دیگر فقر و نیازمندی و بی عدالتی که زمینه فساد و فحشا را فراهم می سازد. بسیاری از خانواده ها نیز بر اساس محاسبات جزو خانوارهای فقیر محسوب نمی شوند; ولی با کوچکترین بحران مانند نیاز به درمان یا فوت سرپرست به زیر خط فقر می روند. بنابراین سیاست های دولت باید به گونه ای باشد که این طبقات را هم در برگیرد و آنها را حمایت کند. در صورتی که افزایش قدرت خرید برای طبقه فقیر و آسیب پذیر می تواند ما را در کاهش فقر و فقرا در کشور کمک جدی کند، اما سرانه های حمایتی آن قدر کم است که به عدد ناچیز خط فقر نیز نمی رسد.

درک ابتدایی از نابرابری و فقر

در مرحله اول انسان پس از درک نابرابری ممکن است با نوع ابتدایی بی تعادلی روانی مواجه گردد ، مثلاً با مشکلات ساده ، پرخاشگرانه برخورد نموده و یا بی جهت با دیگران به خشونت پرداخته ویا به نوعی فراری از جامعه شده و با خود درگیر شود و بسیاری از حالات دیگر . این در شرایطی است که نابرابری درک شده ولی هنوز برای فرد به طور کامل حلاجی نشده است .

اگر دو کودک دوقلو را از طبقه فقیر (فقر اقتصادی) یک جامعه در نظر بگیریم ، چنانچه یکی از آنان در بین فرزندان افراد غنی جامعه تحصیل را شروع کرده و دیگری در بین فرزندان افراد هم طبقه خود به جامعه کوچک مدرسه وارد شود ، حالت پرخاش گری ویا خشونت و یا حالات دیگری از بی تعادلی روانی (در شرایط ابتدائی آن) در کودک اول طی مدت کوتاهی بروز می نماید ولی کودک دوم اگر تفاوت هایی را در محیط خود نداشته باشد ممکن است به این حالات دچار نشود .

هر چه شدت فقر افزایش یابد هنجارها و قوانین و ساختارهای تنظیم کننده روابط اجتماعی انسان ها ضمانت اجرایی خود را از دست می دهند

از نظر علم روانشناسی ثابت شده است که ، کودکانی که در گروه های غیر هم طبقه خود رشد می کنند دچار نوعی از بی تعادلی روانی می شوند . حتی اگر کودکی که از یک خانواده با طبقه اجتماعی بالا است در بین فرزندان طبقه فرودست جامعه رشد کند به دلیل کمبودهای ناشی از ارزش های حاکم بر آن جامعه که برایش ایجاد می شود همان رفتار را از خود نشان می دهد که در مثال قبل گفته شد ، و این نشان از همان فقری است که در آن جامعه برای این فرد بوجود آمده است .

فقر ،ناپیدای آشنا

مسلماً پس از عبور از مرحله ابتدایی بی تعادلی روانی نوبت به اعتراض و به دنبال آن جستجوی چرایی فقر می رسد . انسان می خواهد بداند که : چرا باید این اندازه نابرابری بین افراد وجود داشته باشد ؟ چرا باید این نابرابری ها شامل حال او شود ؟ چگونه می تواند از این نابرابری ها خلاص شده و هم تراز افراد دیگر گردد ؟ چگونه می تواند با نا برابری ها مبارزه کند ؟ و هزاران چرا و چگونه دیگر .

بسیاری از انسان ها در پی روند درک فقر و نابرابری به رویکرد مبارزه منفی گرایش پیدا می کنند یعنی با مخالفت های علنی و در برخی موارد غیر منطقی با همنوعان مقابل خود ، اعتراض خود را به شکاف ایجاد شده بیان می نمایند . این گونه اعتراضات در اکثر مواقع با برخوردهای متقابل روبرو شده و سرکوب می گردد .

رابطه فقر و قانون گریزی

فقر و قانون گریزی آسیب های عمده اجتماعی هستند که در تعامل با همدیگر قرار دارند و هر چه شدت فقر افزایش یابد هنجارها و قوانین و ساختارهای تنظیم کننده روابط اجتماعی انسان ها ضمانت اجرایی خود را از دست می دهند. قانون گریزی یک بیماری مسری است که در حال حاضر به شدت وجود دارد و ریشه آن عدم نظم پذیری است که به دلیل گسترش فقر و شکاف طبقاتی است. در تعیین فقر و قانون گریزی نمی توان صرفاً به جنبه اقتصادی آن توجه کرد زیرا فقر شهروندی، فقر فرهنگی و اجتماعی و نیز فقر توسعه انسانی به عنوان ابعاد دیگری از فقر مطرح هستند که در گسترش و شیوع آسیب های اجتماعی اهمیت اساسی دارند. از نظر مرتن افراد با توجه به نیازها، باورها، اعتقادات و ... تفکر و تحلیل خود را بر رفتارهای قانون گریزانه صحه می گذارند و آن را به عنوان اخلاق به طور ناخودآگاه دنبال می کنند.

اگر کشورها ساختارهای انگیزشی و سرمایه گذاری های مکمل را با اطمینان به اینکه بهداشت و آموزش بهتر منجر به درآمد بالاتر می شود به اجرا گذارند،فقرا به طور مضاعف به واسطه افزایش مصرف جاری و درآمدهای بالاتر آینده منتفع خواهند شد

عوامل کاهش فقر شهری

آگاهی از وضعیت فقر در یک جامعه نخستین قدم در مسیر برنامه ریزی برای مبارزه با فقر و محرومیت و بررسی نتایج برنامه ها و سیاست های پیشین و احیاناً تجدیدنظر در آنها خواهد بود.

موضوع فقر و اندازه گیری آن و نیز راه های مختلف فقرزدایی در متون اقتصاد توسعه جایگاه خاصی دارد و این جایگاه در دهه های اخیر اهمیت بیشتری در سیاستگذاری های اقتصادی کشورهای دنیا به ویژه کشورهای توسعه نیافته پیدا کرده است. در ایران نیز توجه به مساله فقر و فقرزدایی متاثر از یک موج جهانی بود که کشورهای توسعه نیافته را بیش از سایر کشورها تحت تاثیر قرار داد.

فقر

فقر همواره به صورت یک معضل جهانی فراروی جامعه بشری بوده است اما از اواخر دهه 1970 و آغاز دهه 1980 به دلیل پذیرش برنامه اصلاح ساختاری، آزادسازی و خصوصی سازی توسط بسیاری از صاحبنظران مقوله فقر و حمایت از قشرهای آسیب پذیر مورد توجه بسیار قرار گرفت. بسیاری از صاحبنظران مقوله فقر بر این عقیده بوده اند که اجرای برنامه های اقتصادی مذکور باعث افزایش فقر شده است.

به طور کلی اگر رشد اقتصادی محقق نشود، فقر نمی تواند کاهش یابد. در واقع فقر مداوم بخش قابل توجهی از جمعیت می تواند چشم انداز رشد اقتصادی را تیره کند. همچنین توزیع اولیه درآمد و ثروت می تواند به طور گسترده ای چشم انداز رشد و کاهش فقر گسترده را تحت تاثیر قرار دهد. شواهد مهم حکایت از آن دارد که توزیع نابرابر درآمد، منجر به رشد اقتصادی یا کاهش فقر نمی شود. تجربه نشان داده است که اگر کشورها ساختارهای انگیزشی و سرمایه گذاری های مکمل را با اطمینان به اینکه بهداشت و آموزش بهتر منجر به درآمد بالاتر می شود به اجرا گذارند، فقرا به طور مضاعف به واسطه افزایش مصرف جاری و درآمدهای بالاتر آینده منتفع خواهند شد.

همچنین الگوی اقتصادی و نیز ثبات رشد اقتصادی مهم است. از یک طرف تکنولوژی سرمایه بر جایگزینی واردات و رشد شهرمحور که به واسطه سیاست های دولت روی قیمت گذاری، تجارت و هزینه عمومی ایجاد می شود، عموماً کمکی به کاهش فقر نکرده است. از طرف دیگر رشد کشاورزی که در آنجا تمرکز اندکی روی مالکیت زمین وجود داشته و تکنولوژی نیروی کاربر به کار گرفته می شود، همواره به کاهش فقر کمک کرده است. بالاخره اینکه کاهش شدید در رشد اقتصادی که در نتیجه شوک ها و تعدیلات اقتصادی به وقوع می پیوندد، می تواند بروز فقر را افزایش دهد حتی زمانی که رشد اقتصادی از سر گرفته می شود، اگر نابرابری در نتیجه بحران بدتر نشود، وقوع فقر را گسترش نخواهد داد.

کنترل جمعیت نیز می تواند به این موضوع کمک کند. داده های تطبیقی عموماً نشان می دهد خانواده های بزرگ تر فقیرترند. همین رابطه در سطح ملی نیز صدق می کند. کشورهایی که دارای بالاترین میزان باروری هستند فقیرترند. هر از گاه جمعیت شناسان این همبستگی را نوعی روابط عالی می دانند. طبق این دیدگاه، محدود ساختن رشد جمعیت نخستین گام اساسی در راه کاستن از فقر قلمداد می شود.

فرآوری: طاهره رشیدی

بخش اجتماعی تبیان


منابع : 1- وبلاگ فرهنگ توسعه / 2- جوان امروز

لینکهای مرتبط :

ادامه سریال رهاسازی بیماران

پاداش و پادشاه تا اختلاس!

اعتیاد زنان ، مشکلات 6 برابری