تبیان، دستیار زندگی
هوشنگ پزشک نیا از جمله هنرمندان گم نام و مهجور ایرانی است که به دلیل سبک خاص هنریش از هنرمندان تأثیرگذار در جنبشهای هنر مدرن ایران به شمار می آید. این هنرمند زنگی سخت همراه با آشفتگی را گذراند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقاشی که غریب ماند

زندگینامه هوشنگ پزشک‌نیا


هوشنگ پزشک نیا از جمله هنرمندان گم نام و مهجور ایرانی است که به دلیل سبک خاص هنریش از هنرمندان تأثیرگذار در جنبشهای هنر مدرن ایران به شمار می آید. این هنرمند زنگی سخت همراه با آشفتگی را گذراند.


نقاشی که غریب ماند

هوشنگ پزشک‌نیا، نقاش،متولد پنجم مرداد 1296در تهران است که به سال 1351 در نیمه شب شانزدهم آذر جان به جان آفرین تقدیم کرد.

او پس از اتمام تحصیلاتش در ایران، به سال 1321به آکادمی هنرهای زیبای استانبول ترکیه رفت و زیر نظر پرفسور "لئو پولد لوی" نقاشی را فرا گرفت.

سال 1325 به ایران بازگشت و در شهر آبادان مشغول به کار شد. سپس سال 1337 به تهران نقل مکان کرد.

پزشک نیا ده سال پایانی زندگی اش را با سختی، تلخی و آشفتگی گذراند .

آثارش میان تجربه های کوبیستی، اکسپرسیونیستی، واقع گرایی (رئالیستی) و یافتن شیوه ای شخصی در نوسان بود.

تشابه میان تمام آثارش، بیان اکسپرسیوی مسایل اجتماعی مردم زحمت کش و طبقه کارگراست.

به نوعی می توان پزشک نیا را قرینه ونسان ونگوک، نقاش مشهور هلندی دانست. چه در موضوع آثار و چه در زندگی پر مشقتی که گذراند.

از پزشک نیا آثارحکاکی (گراور سازی) نیز به جا مانده است که در آنها بیشتر از عنصر خط به صورت هاشورهای سیال برای دورگیری شخصیت ها استفاده کرده است و گاه آثارش با خطوط سفید که از دل سیاهی زمینه به بیرون پریده اند تصاویری نگاتیو (منفی) ارائه داده اند.

اگرچه او از نخستین هنرمندان نوگرای ایرانی بود اما به دلیل گوشه گزینی و تردید و تشویش هایش و کشمکش میان مکتب های مختلف نقاشی، نتوانست نقشی فعال در تحول هنر معاصر ایران داشته باشد و به این ترتیب بسیاری او را در زمان حیاتش در نیافتند و بسیاری نیز پس از مرگش او را به فراموشی سپردند.

اگرچه او از نخستین هنرمندان نوگرای ایرانی بود اما به دلیل گوشه گزینی و تردید و تشویش هایش و کشمکش میان مکتب های مختلف نقاشی، نتوانست نقشی فعال در تحول هنر معاصر ایران داشته باشد و به این ترتیب بسیاری او را در زمان حیاتش در نیافتند و بسیاری نیز پس از مرگش او را به فراموشی سپردند

او به مکتب اکسپرسیونیسم گرایش داشت.

وی سال 1337، از خارج به ایران برمی‌گردد، به او وعده‌ی کاری را داده بودند، اما وقتی برگشت دریافت که کار را به دیگری داده‌اند. ده سال در کنسرسیوم نفت در داغی آبادان برای نشریات فراوان کنسرسیوم کار کرده بود و نقاشی کشیده بود. چون به ایران برگشت و بی‌کار ماند، در نامه‌ای دستمزدش را از کنسرسیوم طلب کرد، اما به حق و حقوقش دست نیافت. سال‌های 1339 و 40، باز با شوری عاشقانه 150 تابلوی جدید می‌کشد و آن‌ها را به پاریس و لندن می‌برد. در گالری تدسکو پاریس آثارش را به تماشا می‌گذارد، چندتایی را می‌فروشد و بسیاری را نزد «مادام الو» نامی که گالری‌دار بوده، امانت می‌گذارد. سرنوشت آن آثار هرگز معلوم نشد و در غربت مرده‌خور شدند. تا آخر عمر پزشک‌نیا منتظر بود تا بهای این تابلوها را دریافت کند که البته به مقصود نرسید.

هوشنگ پزشک‌نیا

سال 1341 برادرش ایرج در تصادف کشته می‌شود و وضع روحی‌اش کاملاً به هم می‌ریزد. ده سال پایان زندگی‌اش با سختی، تلخی و آشفتگی گذشت. بدبین و شکاک شده بود. نامه‌هایی به مراکز مختلف و شخصیت‌های فرهنگی و سیاسی کشورها می‌نوشت و با سربرگ و امضای «شاهزاده الکساندر رمانف قاجار» ارسال می‌کرد. او مدعی می‌شد پدر واقعی عصر فضا و فضانوردان است و طرح و نظریه‌ی فضایی خود را از آبادان به دانشمندان امریکا و شوروی فرستاده است و در انتظار پاداش و جایزه و قدردانی بود. همچنین ادعا می‌کرد که تابلوهای بسیاری از کارهاش را برای رئیس موزه‌های شهر مسکو فرستاده است و... مکاتبه‌ها می‌کرد برای گرفتن پول تابلوها!! که صد البته هرگز، به پشیزی هم دست نیافت و مهم‌تر اینکه معلوم نشد چه بر سر تابلوها آمده. حتا خانواده‌اش، همسر و چهار فرزندش هم نفهمیدند.

پزشک‌نیا، در آبادان همپالکی و همراه و همکار ابراهیم گلستان (نویسنده و فیلمساز) بوده و گلستان مطلب جالبی درباره‌ی زندگی و کار این نقاش آزرده نوشته که قابل خواندن است.

هوشنگ پزشک‌نیا در خانه‌ی شماره 17 خیابان اول، خیابان هدایت (دروس) تهران وقتی با فرزندانش زندگی می‌کرد، در نیمه‌شب شنبه 16 آذر 1351 بر اثر سکته‌ی قلبی درگذشت. به نقاشی‌های او نگاهی چندباره بیندازیم و فاتحه‌خوان روح ناآرامش باشیم.

فراوری:ی.پیشوایی

بخش هنری تبیان


منابع :ویستا/ دانیال بویایی

همشهری آنلاین