تبیان، دستیار زندگی
آدم(علیه‌السلام) کم‌اراده بود! اشاره: آدم به خاطر كاستی اراده از بهشت بیرون رانده شد و در شمار پیامبران اولوالعزم قرار نگرفت: «وَ لَمْ نَجِدَ له عَزماً»؛ و برایش عزمی استوار نیافتیم.امیرمؤمنان علی (علیه السلام) در خطبه نخست «نهج‌البلاغه» از حسادت شیطا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حضرت آدم(علیه‌السلام) کم‌اراده بود!

آدم

اشاره:

آدم به خاطر كاستی اراده از بهشت بیرون رانده شد و در شمار پیامبران اولوالعزم قرار نگرفت: «وَ لَمْ نَجِدَ له عَزماً»؛ و برایش عزمی استوار نیافتیم.امیرمؤمنان علی (علیه السلام) در خطبه نخست «نهج‌البلاغه» از حسادت شیطان به آدم یاد می‌كند و سپس كاستی حضرت آدم (علیه السلام) را چنین برشمرده اند.

اهمیّت اراده

اراده از امور مهمّی است كه براساس آن نظام پاداش و جزا شكل گرفته است و مجازات كسی كه اراده ندارد نكوهش شده است. در قرآن 90 بار از اراده غیر خداوند سخن رفته است  و ضمن آن  به موارد گوناگون اراده انسان‌ها مانند اراده خوبی‌ها، اراده بدی‌ها، اراده دنیا، اراده آخرت، اراده پاداش گرفتن،‌ اراده برتری یافتن، اراده وجه‌الله، اراده عزّت یا اراده اموری كه توانایی انجام آن‌ها را ندارند؛ اشاره و نیز بیان شده كه اراده شیطان، گمراه كردن انسان‌ها و ایجاد دشمنی بین آن‌هاست.1

«اراده»‌ای كه قرآن برای انسان در امور گوناگون قائل شده است، اهمیّت اراده را نشان می‌دهد. مطالعه سیره پیشوایان دین نیز بیانگر جایگاه مهم اراده در زندگی انسان است.

صاحبان اراده قوی

نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و حضرت محمّد (صلوات الله عیلهم أجمعین)، برترین پیامبران الهی‌اند كه به نام «اولوالعزم» شناخته شده‌اند. خصوصّیتی كه ایشان را از سایر پیامبران متمایز ساخته است، «اراده‌ قوی» آنان است. امام صادق (علیه السلام) در روایتی فرمود: «إنّ اللهَ فََضَّلَ اوُلِی‌العَزمِ مِنَ الرُّسل بِِالعِلمِ عَلَی الاَنبِیاءِ»؛ خداوند پیامبران اولی‌العزم را به سبب دانش بر سایر پیامبران برتری دارد.2

از دگرسو آدم به خاطر كاستی اراده از بهشت بیرون رانده شد و در شمار پیامبران اولوالعزم قرار نگرفت: «وَ لَمْ نَجِدَ له عَزماً»؛ و برایش عزمی استوار نیافتیم.3

امیرمؤمنان علی  (علیه السلام) در خطبه نخست «نهج‌البلاغه» از حسادت شیطان به آدم یاد می‌كند و سپس كاستی حضرت آدم  (علیه السلام) را چنین برشمرده اند: «فَبَاعَ الیَقیِنَ بِشَكِّهِ، وَ العَزیِمَةَ بِوَهنِهِ»؛ پس، آدم یقین را به شكّ، و عزم و اراده را به سستی فروخت.4

امیرمؤمنان (علیه السلام) در سخن دیگری معیار گزینش پیامبران را هم «اراده» و «قوّت عزم» و «تصمیم» بر شمرده و می‌فرماید: «وَ لكِنَّ اللهَ سبُحانَه جَعَلَ رُسُلَه اولیِ قُوَةٍ فی عَزائِمِهم»؛ ولیكن خداوند سبحان، پیامبرانش را در اراده‌شان نیرومند و قوی قرار داد.5

بنابراین، «اراده» در رفتارهای بشری نقش محوری دارد. اراده قوی انسان را به مقام رسالت و پیامبری می‌رساند و كاستی اراده «آدم برگزیده خدا» را از بهشت قرب‌ به هبوط می‌کشاند. این شریفه مبارکه شاهدی بر مدّعا است: «وَ لقَد عَهِدنا اِلَی آدَمَ مِن قَبلُ، فَنَسِیَ، وَ لَن نَجِد لَهُ عَزماً»؛ ما پیش از با آدم عهد کرده بودیم، پس او این پیمان را فراموش کرد و ما در او عزم و ا راده ای راسخ و پابر جا نیافتیم.6

نخستین درجه از درجات عارفانه، چیزی است كه به آن اراده می‌گویند

از آن گذشته، در دعاها و مناجات‌های رسیده از اولیای دین، یكی از مهم‌ّترین خواهش‌ها و درخواست ها، «اراده» و «عزمی جزم» است.

درخواست اراده قوی از خداوند متعال

امام سجاد (علیه السلام) كه پایداری او در زنده‌نگاه‌داشتن شیعه و پاس‌داشت از قیام عاشورا مثال‌زدنی است، هرگاه آیه: «یَا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوُا اتَّقوُاللهَ، وَ كوُنوُا مَعَ الصَّادِقیِنَ»؛7 ای کسانی که ایمان آورده اید خداپروا باشید و با راست گویان باشید، را تلاوت می‌كرد از خداوند متعال چنین می‌خواست: «اَلّلهُمَّ ارفَعنِی فِی أعلی دَرَجاتِ هَذِهِ النُّدبَةِ! وَ اَعِنِّی بِعَزمِ الاِرادَةِ!»؛ بارالها! مرا در بالاترین درجه این فراخوان قرارده! و با اراده قوّی یاری‌ام فرما!8

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز بنابر آن چه رسیده است در تعقیبات نماز روزانه خود اراده درست را از خداوند درخواست می‌كرد.9 نظیر همین درخواست را امام جواد (علیه السلام) به یكی از یارانش تعلیم داد تا در تعقیب نماز صبح بخواند: «اَلّلهُمَّ! إنّی اَسألُكَ عَزیمَةَ الرّشادِ! وَ الثِّباتَ فِی الاَمرِ وَ الرُّشدِ!»؛ بارالها! از تو اراده درست و پایداری در كار و رهجویی را می‌طلبم.10

افزون بر درخواست اراده كه بیان گر اهمیّت آن است؛ توصیفاتی كه امامان (علیهم السلام) برای پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) به كار برده‌اند، قرینه دیگری برای اهمیّت و نقش اراده در زندگی است. امیرمؤمنان علی  (علیه السلام) پیامبر(صلی الله علیه و آله) را این گونه ستایش فرمود: «غیرُ ناکِلٍ عن قُدُمٍ، وَ لاواهٍ فِی عزمٍ»؛ پیامبر در اقدام به کاری تأخیر نمی انداخت و در اراده و عزم جزم خویش سستی راه نمی‌داد.11

اهمیّت اراده را در متون عرفانی نیز می‌توان جستجو كرد. پایه و اساس عرفان بر «اراده» استوار است. جناب بوعلی‌سینا گفته است: «نخستین درجه از درجات عارفانه، چیزی است كه به آن اراده می‌گویند.».12


پی نوشت‌ها:

1. حشمت‌پور، محمدحسین دائر?‌المعارف قرآن‌كریم، ج 2، ص 444.

2. بحار‌الانوار، ج 26، ص 199.

3. سوره مبارکه طه، آیه شریفه 115.

4. نهج‌البلاغه، خطبه 1.

5. نهج‌البلاغه، خطبه 192.

6. سوره مبارکه طه، آیه شریفه 115.

7. سوره مبارکه توبه، آیه شریفه 119.

8. بحار‌الانوار، ج 78، ص 153، ح 181.

9. طبرسی، مكارم الاخلاق، ص 282.

10. الكافی، ج 2، ص 548، ح 6.

11. بحار‌الانوار، ج 16، ص 378، باب 11، فضائله و خصائصه ، ح 90، به نقل از نهج البلاغه.

12. چهل‌حدیث، ص 7 و 33.