تبیان، دستیار زندگی
حیله و مکر انها نسبت به ما کارساز نخواهد بود تا زمانی که اجل و مهلت الهی فرا رسد....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اگر با تو باشم - داستان اول

اگر با تو باشم - داستان اول


با حالت افسرده و سر برهنه دکمه های لباسش را باز کرد و در جایگاهش نشست. اعلام سوگواری و عزا کرد و بعد با پای برهنه به سوی اتاق حضرت حرکت کرد تا جریانی را که خود طراحی کرده بود ببیند.

لرزشی اندامش را فراگرفته بود.

از اتاقش بیرون امد و گفت: چه کسی در محراب مشغول نماز و دعاست؟ بروید مطمئن شوید. خبر آوردند که امام رضا(ع) در حال نیایش است.

دیوانه وار عربده کشید. همان طور که می اندیشید غلامانی که اجیر کرده بود او را سر کیسه کرده و حضرت را با شمشیرهای برهنه تکه تکه نکرده اند و نمایشی که باید اجرا می کردند نافرجام مانده بود.

مامون دیوانه وار خودش را به این در و ان در می زد. امام در پاسخ انان که علت این جریان را جویا شدند

فرمودند: حیله و مکر انها نسبت به ما کارساز نخواهد بود تا زمانی که اجل و مهلت الهی فرا رسد.


منبع: عیون اخبار الرضا ج2، ص 214، حكایت 22،

بخش حریم رضوی