تبیان، دستیار زندگی
کسانی که به کیفر گناهان می‌میرند، بیشتر از کسانی هستند که به عمر طبیعی از دنیا می‌روند
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شکل های مختلفی از عذاب های الهی


در نظام هستی هر کنش در حوزه های مختلف تأثیرگذار بوده و آثار و پیامدهای چندی را به دنبال دارد و در بیشتر موارد نیز بازتاب آن به خود کنشگر و عامل بر می‌گردد، ولی تبعات آن گاه فراتر از آن می‌باشد. هر چه عمل، بازتاب‌های مثبت و منفی بیشتری داشته باشد؛ به همان اندازه کیفر و پاداش شدت و ضعف می‌یابد. در نظام الهی کیفر و پاداش در دنیا و آخرت بر خلاف کیفر و پاداش در نظام تشریعی وضعی با توجه به خصوصیت عمل و کنش و مناسب آن است.


سختی

تنگنا در زندگی

روی گردانی از یاد خدا و ترک طاعت او ضمن آنکه عواقب سوء اخروی دارد، دارای پیامدهای سوء مادی در این دنیا نیز هست که احساس ضیق و تنگنا در زندگی از آن جمله می‌باشد: « وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکًا»؛ « و هر کس از یاد من روی گردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت». (طه: 124)

کسی که خدا را در زندگی خود کنار بگذارد و قلبش متعلق به دنیا بشود، تنها برای آن تلاش می‌کند و به هر چه دست پیدا کند، کم یا زیاد، قانع نمی‌شود و حرص و طمع او را آرام نمی‌گذارد. هر چند چنین کسی در ظاهر دارای زندگی مرفه و با آسایشی باشد، ولی دغدغه ای درونی و خوف و حزن‌های ملازم با آن، زندگی را برایش ناگوار می‌سازد.

کوتاهی عمر

گاهی کوتاهی عمر به خاطر گناه و معصیت است، چنان که در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام آمده است: « کسانی که به کیفر گناهان می‌میرند، بیشتر از کسانی هستند که به عمر طبیعی از دنیا می‌روند».(بحارالانوار، ج 73، ص 363)

نزول سختی‌های فردی

بسیاری از گرفتاری‌ها و مصیبت‌های انسان به خاطر عملکرد سوء اوست که ناشی از جهل، غفلت، خطا و معصیت می‌باشد؛ هر چند که بسیاری از گناهان نیز مورد عفو خداوند قرار گرفته و آثار سوء آن برطرف می‌شود: «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیرٍ»؛ « هر مصیبتی به شما رسد، به خاطر اعمالی است که انجام داده‌اید و بسیاری را نیز عفو می‌کند». (شوری: 30)

امام علی علیه‌السلام نیز در حدیثی فرموده است: « خود را از گناهان حفظ کنید؛ زیرا هیچ بلایی و کم شدن رزق و روزی نیست، مگر بر اساس معصیت؛ حتی خراشی که بر بدن وارد می‌آید و نیز افتادن بر زمین و مصیبتی که بر انسان عارض می‌شود، به خاطر گناهی است که مرتکب می‌شود و این بیان خداوند است که می‌فرماید: هر بلا و مصیبتی که به شما می‌رسد، به سبب اعمالی است که مرتکب شده‌اید و از بسیاری از اعمال شما می‌گذرد و عفو می‌کند».(بحارلانوار، ج 73، ص 350.)

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: مادامی که مردم امر به معروف و نهی از منکر داشته و در نیکی‌ها با همدیگر همکاری کنند، همواره در خیر و برکت خواهند بود وگرنه برکات از آن‌ها سلب و بعضی [از اشرار] بر آن‌ها مسلط خواهند شد و یار و یاوری هم نخواهند داشت

بلاهای عمومی

طبق بیان قرآن، بلاها و گرفتاری‌های عمومی که جامعه به آن مبتلا می‌شود، نتیجه اعمال سوء خود افراد بوده و عقوبتی است که شاید به موجب آن به راه حق و حقیقت و طاعت و بندگی برگردند: « ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ به ما کَسَبَتْ أَیْدِی النّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»؛ « فساد، در خشکی و دریا به خاطر کارهایی که مردم انجام داده‌اند، آشکار شده است؛ خدا می‌خواهد نتیجه بعضی از اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید (به سوی حق) بازگردند».(روم: 41)

گاهی ابتلائات و گرفتاری‌ها محصول گناهان جمعی و اجتماعی است که دامن تمامی اجتماع را هم در بر می‌گیرد و فساد، در گستره زمین و دریا آشکار می‌شود.

امر به معروف و نهی از منکر

تسلط اشرار بر جامعه

تسلط اشرار بر زمام امور اجتماع، تاوان عدم انجام وظیفه و ترک فریضه امر به معروف و نهی از منکر است که ریشه بسیاری از گرفتاری‌ها و مشکلات می‌باشد. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: « مادامی که مردم امر به معروف و نهی از منکر داشته و در نیکی‌ها با همدیگر همکاری کنند، همواره در خیر و برکت خواهند بود وگرنه برکات از آن‌ها سلب و بعضی [از اشرار] بر آن‌ها مسلط خواهند شد و یار و یاوری هم نخواهند داشت».(بحارالانوار، ج 100، ص 94)

اختلافات داخلی

اختلاف کلمه و درگیری‌های داخلی در جامعه، از جمله عقوبت‌هایی است که در ردیف عذاب‌های آسمانی قرار گرفته است: « قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلی أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذابًا مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعًا وَ یُذیقَ بَعْضَکُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ اْلآیاتِ لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُونَ»؛ « بگو: او قادر است که از بالا یا از زیر پای شما عذابی بر شما بفرستد؛ یا به صورت دسته های پراکنده شما را با هم بیامیزد و طعم جنگ (و اختلاف) را به هر یک از شما به وسیله دیگری بچشاند. ببین چگونه آیات گوناگون را (برای آن‌ها) بازگو می‌کنیم، شاید بفهمند (و بازگردند)».(انعام: 65)

عذاب استیصال

از دیگر عذاب‌های الهی این است که جوامع فاسد و ظالمی که آخرین مرحله از مهلت خویش را گذرانده‌اند، به هلاکت می‌رسند و منقرض می‌شوند و در نتیجه زمین از لوث وجودشان پاک خواهد شد: « وَ کَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رب‌ها وَ رُسُلِهِ فَحاسَبْناها حِسابًا شَدیدًا وَ عَذَّبْناها عَذابًا نُکْرًا»؛ « چه بسیار شهرها و آبادی‌ها که اهل آن از فرمان خدا و رسولانش سرپیچی کردند و ما به شدت به حسابشان رسیدیم و به مجازات کم نظیری گرفتار ساختیم». (طلاق: 8)

« وَ أَنْذِرِ النّاسَ یَوْمَ یَأْتیهِمُ الْعَذابُ فَیَقُولُ الَّذینَ ظَلَمُوا رَبَّنا أَخِّرْنا إِلی أَجَلٍ قَریبٍ نُجِبْ دَعْوَتَکَ وَ نَتَّبِعِ الرُّسُلَ أَوَلَمْ تَکُونُوا أَقْسَمْتُمْ مِنْ قَبْلُ ما لَکُمْ مِنْ زَوالٍ»؛ « و مردم را از روزی که عذاب الهی به سراغشان می‌آید، بترسان. آن روز که ظالمان می‌گویند: پروردگارا! مدت کوتاهی ما را مهلت ده تا دعوت تو را بپذیریم و از پیامبران پیروی کنیم. (اما پاسخ می‌شنوند که:) مگر قبلاً سوگند یاد نکرده بودید که زوال و فنایی برای شما نیست؟».(ابراهیم: 44)

قساوت قلب

قساوت قلب و سخت دلی، از دیگر کیفرهای الهی است که در آیات و روایات فراوانی ضمن مذمت و هشدار نسبت به آن، معلول گناهان دانسته شده است. وقتی نفس آدمی حالتی پیدا می‌کند که از مواعظ لفظی و عملی و مشاهده صحنه های عبرت آور عکس‌العمل مناسبی از خود نشان نمی‌دهد، قساوت پیدا کرده است و به دارنده این نفس، سخت دل و قسی‌القلب می‌گویند که قرآن چنین افرادی را به شدت نکوهش کرده است: « أَ فَمَنْ شَرَحَ اللّهُ صَدْرَهُ لِْلإِسْلامِ فَهُوَ عَلی نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَیْلٌ لِلْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللّهِ أُولئِکَ فی ضَلالٍ مُبینٍ»؛ « آیا کسی که خدا سینه‌اش را برای اسلام گشاده است و بر فراز مرکبی از نور الهی قرار گرفته (همچون کوردلان گمراه است؟) وای بر آنان که قلب‌هایی سخت در برابر ذکر خدا دارند. آن‌ها در گمراهی آشکاری هستند». (زمر: 22)

خود فراموشی، یعنی غفلت از جایگاه خود در نظام هستی که علت اصلی آن هم فراموشی از خدا و یاد اوست. « وَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ نَسُوا اللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ»؛ و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آن‌ها را به خود فراموشی گرفتار کرد، آن‌ها فاسقانند

مُهر خوردن قلب

گناه، آثار سویی روی حس تشخیص و درک و دید انسان گذاشته، سلامت فکر را به تدریج از وی می‌گیرد و هر قدر در این راه پیش می‌رود، پرده های غفلت و بی خبری بر دل و چشم و گوش مستحکم‌تر شده، سرانجام کار آدمی به جاهایی می‌رسد که چشم دارد، ولی گویا نمی‌بیند؛ گوش دارد، ولی نمی‌شنود و دریچه روح او به همه حقایق و درک آن بسته می‌شود؛ به طوری که هیچ گونه انعطافی در قبال حق و حقیقت نخواهد داشت.« وَ ما یُکَذِّبُ بِهِ إِلاّ کُلُّ مُعْتَدٍ أَثیمٍ * إِذا تُتْلی عَلَیْهِ آیاتُنا قالَ أَساطیرُ اْلأَوَّلینَ * کَلاّ بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ * کَلاّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ»؛ « تنها کسی آن را انکار می‌کند که متجاوز و گنه‌کار است، (همان کسی که) وقتی آیات ما بر او خوانده می‌شود، می‌گوید: این افسانه های پیشینیان است. چنین نیست که آن‌ها می‌پندارند؛ بلکه اعمالشان چون زنگاری بر دل‌هایشان نشسته است. چنین نیست که می‌پندارند؛ بلکه آن‌ها در آن روز از پروردگارشان محجوبند».(مطففین: 15 ـ 12)

هم‌نشینی با شیطان

خداوند شیطان را که دشمن قسم خورده انسان است، هم نشین و قرین گنه‌کار قرار می‌دهد تا پیوسته او را بر گناه تحریک کند و با وسوسه‌هایش، آمال و آرزوهای او را طولانی ساخته و دنیا و آخرتش را تباه سازد: « هَلْ أُنَبِّئُکُمْ عَلی مَنْ تَنَزَّلُ الشَّیاطین * تَنَزَّلُ عَلی کُلِّ أَفّاکٍ أَثیمٍ»؛ « آیا به شما خبر دهم که شیاطین بر چه کسی نازل می‌شوند؟ آن‌ها بر هر دروغ‌گوی گنه‌کار نازل می‌گردند».(شعراء: 222- 221)

خود فراموشی

وقتی آدمی از یاد حق و خودشناسی غفلت ورزد و از صلاح مهجور شود، دچار کیفری به نام خود فراموشی خواهد شد. خود فراموشی، یعنی غفلت و سرگرم شدن به دنیا و تمتعات آن، نتیجه و پیامد فسق است. خود فراموشی، یعنی غفلت از جایگاه خود در نظام هستی که علت اصلی آن هم فراموشی از خدا و یاد اوست. « وَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ نَسُوا اللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ»؛ « و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آن‌ها را به خود فراموشی گرفتار کرد، آن‌ها فاسقانند». (حشر: 19)

زهرا رضاییان

بخش قرآن تبیان