تبیان، دستیار زندگی
هشدار امام به روحانیون
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هشدار امام به روحانیون

تهدیدهای روحانیت 3

امام ره

مطلب شماره یک و دو را نیز مطالعه فرمایید.

جدا کردن مردم از روحانیت 2

 در اوایل زمان رضا خان كه قدرتش مستقر شد، یكى از امورى كه او انجام داد همین بود كه روحانیت را در بین مردم- هى كم كم- مى‏خواست از بین ببرد.

از شوفرها شروع كرده بودند. در آن زمان شوفرها یك آلت دستى بودند كه [یكى‏] از علما براى من نقل كرد- خدا رحمتش كند- كه من در اراك بودم و مى‏خواستم بیایم به تهران یا قم، اتومبیل به من اجاره نمى‏دادند؛ و آن شوفر گفت كه ما به دو طایفه بنا داریم كه اتومبیل كرایه ندهیم و آن‌ها را سوار نكنیم: یكى فواحش و یكى معمم! این از دست شوفرها در آن زمان. حالا هم من نمى‏دانم چه جورى است كه باز شوفرها را كشیدند در كار، با اینكه شوفرها حالا، غیر آن وقت هستند.

البته حالا هم متعهدند اكثراً ان شاء اللَّه، لكن بعض از آن‌ها شروع كردند. تبلیغاتى در آن‌ها شده است. یك دسته‏بندی‌هایی شده است كه حالا هم اهل علم را بعضى از شوفرها سوار نمى‏كنند.

این همان توطئه‏اى است كه از اول انگلیس‌ها درست كرده بودند، و حالا هم عمال همه قدرت‌هایی كه با شما مخالفند. شما یك توجه باید داشته باشید، و ملت هم یك توجه.

توجه شما این است كه از حدود وظایف شرعیه خودتان و روحانى خودتان تجاوز نكنید.»(1)«همه دنبال این هستند كه این ملت ضعیف عقب بمانند؛ چشم‌هایشان باز نشود مبلغ‌هایشان، تبلیغاتشان، همیشه تبلیغ به ضد دین و به ضد روحانیت است تا مردم را از این‌ها جدا كنند، مردم را از دیانت جدا كنند، مردم را از روحانیت جدا كنند، خودشان را به جان هم بریزند و آن‌ها استفاده‏اش را ببرند.» (2)«بیدار باشید! ملت ما بیدار باشد! توجه داشته باشد كه هر گوینده‏اى كه بخواهد ایجاد اختلاف بكند، هر گوینده‏اى كه بخواهد روحانیون را تضعیف بكند، نظر به روحانیون تنها نیست.

آن‌ها را تضعیف مى‏كند، دنبالش شما هستید. آن‌ها مى‏خواهند كه هجوم به این مملكت بكنند و همه چیز این مملكت را ببرند، و كسى نباشد یك تعرضى بكند، یك مقابله‏اى بكند.

شما هر كدامتان كه یادتان باشد، از اوّلى كه این كودتاى رضا خان تحقق پیدا كرد تا حالا در هر قضیه‏اى كه بوده است روحانیون در صف مقدّم، مخالفت كرده‏اند و زجرها كشیدند و حبس‌ها رفتند و تبعیدها رفتند، و مردم مسلمان دنبال آن‌ها هستند؛ و اگرآنها از مردم گرفته بشوند و مردم از آن‌ها گرفته بشوند، آن روزى است كه ابرقدرت‌ها جشن مى‏گیرند.»(3)«من امروز مغتنم است كه در حضور آقایان یك مطلبى را عرض كنم و این مطلب مال همه است. نه مال شما آقایان، مال همه. هم مسئولین كشور است و هم مردم.

ما تجربه‏هایى كه برایمان نقل شده است یا از تجربه‏هایى كه خودمان در جریانش بودیم باید یك مطالبى را در نظر داشته باشیم. در دوران مشروطه را كه همه آقایان شنیده‏اند یك عده‏اى كه نمى‏خواستند كه در این كشور اسلام قوه داشته باشد، و آنها دنبال این بودند كه اینجا را آن وقت به طرف اروپا بكشند.

آنها جوسازى كردند به طورى كه مثل مرحوم آقا شیخ فضل اللَّه كه آن وقت یك آدم شاخصى در ایران بود و مورد قبول بود همچو جوسازى كردند كه در میدان علنى، ایشان را به دار زدند و پاى آن هم كف زدند.

و این یك نقشه‏اى بود براى اینكه اسلام را منعزل كنند و كردند. و از آن به بعد دیگر نتوانست مشروطه یك مشروطه‏اى باشد كه علماى نجف مى‏خواستند. حتى قضیه مرحوم آقا شیخ فضل اللَّه را در نجف هم یك جور بدى منعكس كردند، كه آنجا هم صدایى از آن درنیامد.

این جوى كه ساختند در ایران و در سایر جاها، این جو اسباب این شد كه آقا شیخ فضل اللَّه را با دست بعضى از روحانیون خود ایران محكوم كردند و بعد او را آوردند در وسط میدان و به دار كشیدند و پاى آن هم ایستادند كف زدند و شكست دادند اسلام را در آن وقت. و مردم غفلت داشتند از این عمل، حتى علما هم غفلت داشتند.

این كه آنجا بود ما در زمان خودمان هم آقاى كاشانى را دیدیم. آقاى كاشانى از جوانى در نجف بودند و یك روحانى مبارز بودند. مبارزه با استعمار، آن وقت البته انگلستان بود مبارزه با او.

در ایران هم كه آمدند تمام زندگى‏شان صرف همین معنا شد و من از نزدیك ایشان را مى‏شناختم. در یك وقت وضع ایشان طورى شد كه وقتى كه از منزل مى‏خواست حركت كند فرض كنید بیایند به مسجد شاه، مسجد شاه مطلع مى‏شد، در نظر داشتند، اعلام مى‏شد، این طور بود وضع ایشان.

بعدش دیدند كه اگر یك روحانى در میدان باشد لا بد اسلام را در كار مى‏آورد، این حتمى است و همین طور هم بود. از این جهت شروع كردند به جوسازى. آن طور جوسازى كردند كه یك سگى را عینك به آن زدند- و آن طور كه من شنیدم- عینك زدند و از طرف مجلس آوردند این طرف و به اسم آیت اللَّه.

و من خودم در یك مجلسى بودم كه مرحوم آقاى كاشانى وارد شد در آن مجلس، مجلس روضه بود، هیچ كس پانشد. من پاشدم و یكى از علماى تهران كه الآن هم هستند و من جا دادم به ایشان- جا هم ندادند-. این جو را درست كرده بودند براى آقاى كاشانى كه دیگر از منزلش نمى‏توانست بیرون بیاید، در یك اتاقى محبوس بود در منزلش طورى كه‏ نمى‏توانست بیرون بیاید. چند دفعه هم گرفتند چه كردند.

آنجا هم شكست دادند، مسلمین را شكست دادند.»(4)«من حالا مى‏خواهم یك هشدارى به آقایان بدهم. مسأله الآن به یك وضعى در آمده است كه انسان مى‏بیند كه مشغول جوسازى هستند، مى‏شنود كه مشغول جوسازى هستند و بتدریج مى‏خواهند این كار را عملى‏اش كنند.

یعنى دیدند كه ایران با این مسائلى كه در دنیا مى‏خواهند حل كنند نتوانسته‏اند كاریش بكنند، حمله كردند، حمله نظامى كردند- عرض مى‏كنم كه- اقتصادش را چه كردند، محصور كردند و همه كارى كردند، نشد آن كارى را كه آنها مى‏خواهند، یعنى منعزل كردن اسلام را مى‏خواهند.

الآن آنها آن قدرى كه از اسلام خوف دارند، نه شوروى از امریكا آن قدر خوف دارد، نه امریكا از شوروى براى اینكه تمام این مصالحى كه آنها به خیال خودشان مى‏خواهند- از مصالحى- كه براى خودشان تهیه كنند و تمام سوء استفاده‏هایى كه از تمام دنیا مى‏خواهند بكنند، مى‏بینند كه اگر چنانچه این ترتیبى كه ایران روى كار آمده است و مشغول است، این عملى بشود همه جا لنگ خواهد شد، مسأله، مسأله ایران نیست حالا، آن وقتها صحبت، صحبت ایران بود.

الآن وضع جورى شده است كه هر جا مى‏بینید كه الآن فرض كنید كه در پاكستان دارند مى‏گویند كه اسلام، خوب، دولتش هم ملزم شده است كه این را بگوید. در جاهاى دیگر هم همین طور دارند مى‏گویند، در سیاهپوستان امریكا هم صدا درآمده است.

اینها الآن خودشان هم مى‏بینند كه در شوروى هم كه ... صدا درآمده، خوب، مسلمین هم آنجا زیادند. آنها مى‏بینند كه اگر مهلت به این كشور بدهند ممكن است كه منافع آنها را در تمام دنیا به خطر بیندازد. جنگ عمومى هم كه نمى‏توانند راه بیندازند. بخواهند جنگ راه بیندازند دنیا به هم مى‏خورد، نمى‏كنند.

 آنها عاقل تر از آن هستند كه جنگ عمومى راه بیندازند. اینها مى‏خواهند با وسیله‏هایى با حیله‏هایى از اینجا شروع كنند، از ایران  شروع كنند.

از ایران شروع كردن هم یك دفعه نمى‏شود بروند سراغ روحانیون. مى‏دانند كه نمى‏شود كه از اول بروند سراغ روحانیون، روحانیون را شكست بدهند. مى‏آیند هى از پایینتر شروع مى‏كنند، از پایین تر جوسازى مى‏كنند.....»(5)


پی نوشتها :

1. صحیفه امام، ج‏13، ص 11

2. صحیفه امام ، ج‏3، 520

3. صحیفه امام، ج‏13، ص394

4. صحیفه امام، ج‏18، ص: 248

5. صحیفه امام، ج‏18، ص: 249

برگرفته از پایگاه شناخت رهبری

تهیه و تنظیم : محمد حسین امین ، گروه حوزه علمیه تبیان