تبیان، دستیار زندگی
فورى‏ترین و شاید شایع‏ترین واكنش در برابر حوادث ناخوشایند ، بى‏تابى كردن است. طبع اوّلیه انسان، این است كه در برابر ناخوشایندى‏هاى زندگى ، بى‏تاب مى‏گردد . قرآن كریم در این باره مى‏فرماید: إِنَّ الاْءِنسَـنَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَز
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عملی که مصیبت را بزرگتر می کند


شكایت كردن به خداوند، مانعى ندارد ؛ آنچه بد است ، شكایت كردن از خداست . شكایت از خدا ، به معناى «اعتراض» است و شكایت به خدا ، به منظور «استعانت» . شكایت كردن به مردم ، در حقیقت ، شكایت كردن از خداست . نباید هنگام سختى‏ها به دیگران شكایت كرد .


شکایت

فورى‏ترین و شاید شایع‏ترین واكنش در برابر حوادث ناخوشایند ، بى‏تابى كردن است. طبع اوّلیه انسان، این است كه در برابر ناخوشایندى‏هاى زندگى ، بى‏تاب مى‏گردد . قرآن كریم در این باره مى‏فرماید:

إِنَّ الاْءِنسَـنَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا . 1

همانا انسان ، حریص و بى‏تاب آفریده شده است ؛ هر گاه بدى به او برسد ، بى‏تاب مى‏شود .

بى‏تابى كردن ، روال عادى زندگى را تغییر داده ، تعادل انسان را بر هم مى‏زند . این عدم تعادل ، ممكن است به دو شكلْ نمایان شود : یكى بروز رفتارهایى كه پیش از این ، انجام نمى‏داده ، و دیگرى ترك رفتارها و كارهایى كه انجام مى‏داده است . پیامبر خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم در این باره مى‏فرماید:

إنَّ الجَزَعَ عَلَى المُصیبَةِ أن یَعمَلَ شَیئا لَم یَكُن یَعمَلُهُ أو یَترُكَ شَیئا كانَ یَعمَلُهُ. 2

همانا بى‏تابى كردن بر مصیبت ، این است كه كارى را انجام دهد كه انجام نمى‏داده و یا ترك كند چیزى را كه انجام مى‏داده است .

ناله و فریادْ سر دادن ، گریبان دریدن ، بر سر و صورت زدن ، مو پریشان كردن ، دست بر دست زدن یا بر ران خود زدن و امورى از این دست ، رفتارهایى هستند كه در شرایط عادى ، انجام نمى‏گیرد ؛ ولى هنگام مصیبت ، از انسان ، سر مى‏زند. 3 از سوى دیگر ، كسل شدن ، اظهار ناتوانى كردن ، و دست روى دست گذاشتن و روال زندگى را رها كردن ، منشأ ترك كردن امورى است كه انسان در شرایط عادى ، آن‏ها را انجام مى‏داده است.

پدیده دیگرى كه هنگام بى‏تابى ، رخ مى‏دهد «شكایت كردن» است . معمولاً وقتى حادثه ناخوشایندى رخ مى‏دهد ، انسان ، لب به شكایت مى‏گشاید . گاهى این شكایت كردن ، با ناسزاگویى همراه مى‏شود ؛ هیچ حریمى نگاه داشته نمى‏شود و هر چه به زبان مى‏رسد ، گفته مى‏شود . اما كسى كه صبور و بردبار باشد ، اهل شكایت و ناسزا نیست.

باید شكایت پیش كسى بُرد كه توان حل آن مشكل را داشته باشد . امام على علیه‏السلام درباره این اصل مى‏فرماید : اِجعَل شَكواكَ إلى من یَقدِرُ عَلى غِناكَ .شکایت خود را خطاب به كسى قرار ده كه قادر بر توانمند كردن تو باشد

جابر بن عبداللّه‏ انصارى از امام باقر علیه‏السلام پرسید : «صبر جمیل چیست؟» . حضرت ، در پاسخ مى‏فرماید:

فَذلِكَ صَبرٌ لَیسَ فیهِ شَكوىً إلَى النّاسِ . 4 این ، صبرى است كه در آن ، شكایت كردن به مردم نیست .

جبرئیل نیز همین نكته را در تفسیر صبر براى پیامبر خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم بیان مى‏كند.5 البته شكایت كردن به خداوند، مانعى ندارد ؛ آنچه بد است ، شكایت كردن از خداست . شكایت از خدا ، به معناى «اعتراض» است و شكایت به خدا ، به منظور «استعانت» . شكایت كردن به مردم ، در حقیقت ، شكایت كردن از خداست . نباید هنگام سختى‏ها به دیگران شكایت كرد . شكایت به مردم ، چه تأثیرى خواهد داشت . باید شكایت پیش كسى بُرد كه توان حل آن مشكل را داشته باشد . امام على علیه‏السلام درباره این اصل مى‏فرماید : اِجعَل شَكواكَ إلى من یَقدِرُ عَلى غِناكَ . 6شكایت خود را خطاب به كسى قرار ده كه قادر بر توانمند كردن تو باشد.

به همین جهت حضرت مى‏فرماید:

إذا ضاقَ المُسلِمُ فَلا یَشكُوَنَّ رَبَّهُ عَزَّ وجَلَّ وَلیَشتَكِ إلى رَبِّهِ الَّذی بِیَدِهِ مَقالیدُ الاُمورِ وتَدبیرُها . 7

هر گاه مسلمان ، در تنگنا قرار گرفت ، نباید از خداوند شكایت كند؛ بلكه باید به پروردگارش كه زمام امور و تدبیر آنها به دست اوست ، شكایت كند .

عصبانیت

شكایت‏هاى پرخاشگرانه و همراه با ناسزاگویى ، از نشانه‏هاى بى‏تابى است . جالب این‏كه این گونه شكایت‏ها ، هیچ تأثیرى بر حلّ مشكل و بهبود وضعیت فرد ندارد . وقتى از امام جواد علیه‏السلام درباره صبر جمیل پرسیدند، حضرت فرمود : «چیزى است كه شكایت كردن ، در آن نیست» . سپس فرمود:

وما فِی الشَّكوى مِنَ الفَرَجِ ؟ ! فَإِنَّما هُوَ یُحزِنُ صَدیقَكَ ویُفرِحُ عَدُوَّكَ . 8

شكایت كردن ، چه تأثیرى در فَرَج دارد؟! همانا دوست را محزون مى‏كند و دشمن را شاد مى‏گرداند .

و این ، چیزى جز اضافه كردن مشكلات و سختى‏ها نیست.

پیامدهاى بى‏تابى كردن

تردید نداشته باشید كه بى‏تابى كردن ، كوچك‏ترین تأثیرى در بهبود وضعیت شما نخواهد داشت . «سودمندى» یكى از اصول اساسى در رفتارهاى خردمندانه است . رفتار خردمندانه ، رفتارى است كه فایده‏اى در بر دارد و نتیجه عاقلانه‏اى به دنبال دارد . ممكن است كه ما از بى‏تابى كردن ، به عنوان رفتار مقابله‏اى استفاده كنیم ؛ ولى باید دانست كه مقابله مثبت و واكنش صحیح ، آن است كه شرایط موجود را بهبود بخشد و اوضاع را كنترل كند . این ، در حالى است كه به وسیله بى‏تابى كردن ، آنچه از دست رفته ، باز نمى‏گردد و مصیبت وارد شده ، از بین نمى‏رود و احساسات و عواطف انسان ، كنترل نمى‏شود . امام على علیه‏السلام در این باره مى‏فرماید :

الحُزنُ وَالجَزَعُ لا یَرُدّانِ الفائِتَ . 9

غمگینى و بى‏تابى ، آنچه را از دست رفته ، باز نمى‏گردانند .

سختی
زانوى غمْ بغل كردن و بى‏تاب شدن ، هرگز نمى‏تواند سختى و گرفتارى را حذف كند و خوشایندى را بازگرداند. از آن جا كه درافتادن با سختى‏ها تأثیرى در محو كردن سختى‏ها ندارد ، مى‏تواند تأثیر معكوس برجاى گذاشته ، حتّى بر میزان تنیدگى و فشار روانى فرد نیز بیفزاید.
 ستیز با سختى‏ها تلاش بى‏حاصل است و این تلاش پیامدى جز رنج ندارد و رنج بى‏حاصل ، تنیدگى‏زاست . اگر تلاش انسان ، ثمربخش باشد ، رنج آن ، قابل تحمّل و بلكه شیرین خواهد بود ؛ اما اگر انسان ، تلاش خود را بى‏ثمر ببیند ، رنج آن نیز تحمّل‏ناپذیر و آزاردهنده خواهد شد.

وانگهى كسى كه به جنگ با بلایا برمى‏خیزد ، «انتظار» پیروزى دارد و چون به هدف خود نمى‏رسد ، فشار روانى ، وى را در بر مى‏گیرد . برآورده نشدن انتظارات و احساس شكست ، خود ، عواملى براى افزایش تنیدگى خواهند بود . با این حساب ، درافتادن با سختى‏ها و بلاها ، نه تنها به رفع مشكل ، كمك نمى‏كند ، بلكه به رنج آن نیز مى‏افزاید . ورود سختى‏ها خود ، تنیدگى‏زاست و درافتادن با آنها ، افزاینده تنیدگى است، نه كاهنده آن! و ما به دنبال چه بودیم؟ كاهش تنیدگى یا افزایش آن؟! امام على علیه‏السلام در این باره مى‏فرماید:

الجَزَعُ یُعَظِّمُ المِحنَةَ . 10 ؛ بى‏تابى كردن ، محنت را بزرگ‏تر مى‏كند .

و در كلام دیگرى مى‏فرماید:

بِكَثَرةِ الجَزَعِ تَعظُمُ الفَجیعَةُ . 11 ؛ با زیادْ بى‏تابى كردن ، فاجعه ، بزرگ‏تر مى‏شود .

همچنین ایشان تأكید مى‏كند:

الجَزَعُ عِندَ المُصیبَةِ یَزیدُها وَالصَّبرُ عَلَیها یُبیدُها . 12

بى‏تابى كردنِ هنگام مصیبت ، آن را مى‏افزاید و بردبارى بر آن ، آن را ریشه‏كن مى‏سازد .

و در كلام دیگرى مى‏فرماید:

الجَزَعُ عِندَ البَلاءِ تَمامُ المِحنَةِ . 13 ؛ بى‏تابى كردن هنگام بلا ، همه محنت است .

و نیز مى‏فرماید: الجَزَعُ عِندَ المُصیبَةِ أشَدُّ مِنَ المُصیبَةِ . 14

بى‏تابى كردن هنگام مصیبت ، سخت‏تر از خودِ مصیبت است .

هر چند صبر كردن ، دشوار است ، ولى دشوارتر از پیامدهاى بى‏تابى كردن نیست . امام على علیه‏السلام در این باره مى‏فرماید:

الجَزَعُ أتعَبُ مِنَ الصَّبرِ . 15 ؛ بى‏تابى كردن ، دشوارتر از بردبارى كردن است .

گرفتارى انسان ، هر چه قدر بزرگ و سنگین باشد ، در مقابل فشار روانى ناشى از بى‏تابى كردن ، كوچك است . كسى كه تحمّل آن اندك را ندارد ، چگونه مى‏تواند پیامدهاى سخت‏تر مصیبتِ بى‏تابى شده را تحمّل كند؟ به همین جهت ، امام صادق علیه‏السلام مى‏فرماید: اِتَّقُوا اللّه‏َ وَاصبِروا فَإِنَّهُ مَن لَم یَصبِر أهلَكَهُ الجَزَعُ . ؛ از خدا پروا داشته باشید و بردبارى كنید كه هر كس صبر نكند ، بى‏تابى كردن ، او را هلاك سازد

این، ویژگى بى‏تابى نمودن است و سرّ آن ، این است كه بى‏تابى كردن نمى‏تواند تقدیر را برگرداند . امام على علیه‏السلام مى‏فرماید:

الجَزَعُ لا یَدفَعُ القَدَرَ ولكِن یُحبِطُ الأَجرَ . 16 ؛ بى‏تابى كردن ، تقدیر را برنمى‏گرداند ؛ ولى پاداش آن را از بین مى‏برد .

به همین جهت ، كسى كه بى‏تاب شود ، فقط مصیبت خود را بزرگ‏تر كرده است . امام على علیه‏السلام در این باره مى‏فرماید:

مَن جَزِعَ عَظُمَتَ مُصیبَتُهُ . 17  ؛ كسى كه بى‏تابى كند ، مصیبتش بزرگ‏تر مى‏گردد .

از این‏روست كه امام على علیه‏السلام مصیبت را براى شخص بى‏تاب ، دو برابر مى‏داند:

المُصیبَةُ واحِدَةٌ وإن جَزِعتَ صارَتِ اثنَتَینِ . 18

مصیبت ، یكى است ، و اگر بى‏تابى كنى ، دو تا مى‏شود .

امام كاظم علیه‏السلام نیز در این رابطه مى‏فرماید:

مصیبت براى شخص بردبار ، یكى است و براى شخص بى‏تاب ، دو تا .

و اگر بى‏تابى بر كسى چیره شود ، روى آسایش را نخواهد دید . پیامبر خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم در این باره مى‏فرماید:

مَنِ استَولى عَلَیهِ الضَّجَرُ رَحَلَت عَنهُ الرّاحَةُ . 19

كسى كه بى‏تابى و تنیدگى ، بر او چیره شود ، آسودگى ، از او رخت بربندد .

به همین جهت ، عقل ، حكم مى‏كند كه انسان، ناخوشایندِ اندك را تحمّل كند و با بى‏تابى كردن ، بر مشكلات خود نیفزاید . امام على علیه‏السلام مى‏فرماید:

لا تَجزَعوا مِن قَلیلِ ما أكرَهَكُم فَیوقِعَكُم ذلِكَ فی كَثیرٍ مِمّا تَكرَهونَ . 20

از ناخوشایند اندک ، بى‏تاب نشوید كه شما را در ناخوشایندى‏هاى بزرگ‏تر ، گرفتار مى‏سازد .

گرفتارى انسان ، هر چه قدر بزرگ و سنگین باشد ، در مقابل فشار روانى ناشى از بى‏تابى كردن ، كوچك است . كسى كه تحمّل آن اندك را ندارد ، چگونه مى‏تواند پیامدهاى سخت‏تر مصیبتِ بى‏تابى شده را تحمّل كند؟ به همین جهت ، امام صادق علیه‏السلام مى‏فرماید:اِتَّقُوا اللّه‏َ وَاصبِروا فَإِنَّهُ مَن لَم یَصبِر أهلَكَهُ الجَزَعُ . 21 ؛ از خدا پروا داشته باشید و بردبارى كنید كه هر كس صبر نكند ، بى‏تابى كردن ، او را هلاك سازد .

المُصیبَةُ لِلصّابِرِ واحِدَةٌ ولِلجازِعِ اثنَتانِ . 22  ؛ مصیبت برای صابر یکی است و برای بی تاب دوتا.

پی نوشت ها :

1 -  سوره معارج ، آیه 19 ـ 20 .

2 -  تنبیه الخواطر ، ج1 ، ص16 .

3- جابر به امام باقر علیه‏السلام مى‏گوید : «بى‏تابى كردن چیست؟». حضرت در پاسخ مى‏فرماید : «أشد الجزع الصراخ بالویل و لطم الوجه و الصدر و جز الشعر من النواصى و من اقام النواحة فقد ترك الصبر و أخذ فی غیر طریقه» (الكافى ، ج3 ، ص222 ، ح1) . امام صادق علیه‏السلام : «من أصیب بمصیبة فجاء عند تلك المصیبة بنائحة فقد كفرها» (الكافى ، ج6 ، ص432 ، ح11 ؛ مشكاة الأنوار ، ص433 ؛ بحار الأنوار ، ج82 ، ص103 ، ح49) .

4-  الكافى ، ج2 ، ص93 ؛ تفسیر العیاشى، ج2، ص188 .

5 -  معانى الأخبار، ص260 ؛ بحار الأنوار ، ج71 ، ص87 و ج77 ، ص420 .

6 -  غرر الحكم ، ح3961 ؛ عیون الحكم والمواع1 ص86 .

7 -  الخصال ، ص624 ، ح10 ؛ ر . ك : تحف العقول ، ص81 .

8 -  جامع الأخبار، ص116 ؛ بحار الأنوار ، ج71 ، ص92 .

9 -  غرر الحكم ، ح5612 .

10 -  همان ، ح5619 .

11 -  همان ، ح5629 ؛ عیون الحكم والمواع1 ص187 .

12 -  غرر الحكم ، ح5626 .

13 -  المائة كلمة ، ح12 ؛ غرر الحكم ، ح5622 ؛ عیون الحكم والمواع1 ص67 ؛ جامع الأخبار ، ص113 .

14 -  غرر الحكم ، ح5623 .

15 -  غرر الحكم ، ح5620 ؛ الدعوات ، ص167 ، ح464 ؛ المائة كلمة ، ح42 ؛ المناقب ، خوارزمى ، ص375 ، ح395 .

16 -  غرر الحكم ، ح5625 ؛ عیون الحكم والمواع1 ص21 .

17 -  غرر الحكم ، ح5631 ؛ عیون الحكم والمواع1 ص429 .

18 -  غرر الحكم ، ح5624 ؛ عیون الحكم والمواع1 ص26 .

19 -  تحف العقول ، ص414 ؛ أعلام الدین ، ص414 ؛ الدرة الباهرة ، ص42 .

20 -  كتاب من لا یحضره الفقیه ، ج4 ، ص355 ، ح5762 ؛ الخصال ، ج1، ص230 ، ح72 ؛ مشكاة الأنوار ، ص 307 ؛ روضة الواعظین ، ص415 .

21 -  غرر الحكم ، ح5638 ؛ عیون الحكم والمواع1 ص523 .

22 -  بحار الأنوار ، ج71 ، ص95 ، ح85 .

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع : کتاب رضایت از زندگی از آقای عباس پسندیده

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.