عملی که مصیبت را بزرگتر می کند
فورىترین و شاید شایعترین واكنش در برابر حوادث ناخوشایند ، بىتابى كردن است. طبع اوّلیه انسان، این است كه در برابر ناخوشایندىهاى زندگى ، بىتاب مىگردد . قرآن كریم در این باره مىفرماید:
إِنَّ الاْءِنسَـنَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا . 1
همانا انسان ، حریص و بىتاب آفریده شده است ؛ هر گاه بدى به او برسد ، بىتاب مىشود .
بىتابى كردن ، روال عادى زندگى را تغییر داده ، تعادل انسان را بر هم مىزند . این عدم تعادل ، ممكن است به دو شكلْ نمایان شود : یكى بروز رفتارهایى كه پیش از این ، انجام نمىداده ، و دیگرى ترك رفتارها و كارهایى كه انجام مىداده است . پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآله وسلم در این باره مىفرماید:
إنَّ الجَزَعَ عَلَى المُصیبَةِ أن یَعمَلَ شَیئا لَم یَكُن یَعمَلُهُ أو یَترُكَ شَیئا كانَ یَعمَلُهُ. 2
همانا بىتابى كردن بر مصیبت ، این است كه كارى را انجام دهد كه انجام نمىداده و یا ترك كند چیزى را كه انجام مىداده است .
ناله و فریادْ سر دادن ، گریبان دریدن ، بر سر و صورت زدن ، مو پریشان كردن ، دست بر دست زدن یا بر ران خود زدن و امورى از این دست ، رفتارهایى هستند كه در شرایط عادى ، انجام نمىگیرد ؛ ولى هنگام مصیبت ، از انسان ، سر مىزند. 3 از سوى دیگر ، كسل شدن ، اظهار ناتوانى كردن ، و دست روى دست گذاشتن و روال زندگى را رها كردن ، منشأ ترك كردن امورى است كه انسان در شرایط عادى ، آنها را انجام مىداده است.
پدیده دیگرى كه هنگام بىتابى ، رخ مىدهد «شكایت كردن» است . معمولاً وقتى حادثه ناخوشایندى رخ مىدهد ، انسان ، لب به شكایت مىگشاید . گاهى این شكایت كردن ، با ناسزاگویى همراه مىشود ؛ هیچ حریمى نگاه داشته نمىشود و هر چه به زبان مىرسد ، گفته مىشود . اما كسى كه صبور و بردبار باشد ، اهل شكایت و ناسزا نیست.
جابر بن عبداللّه انصارى از امام باقر علیهالسلام پرسید : «صبر جمیل چیست؟» . حضرت ، در پاسخ مىفرماید:
فَذلِكَ صَبرٌ لَیسَ فیهِ شَكوىً إلَى النّاسِ . 4 این ، صبرى است كه در آن ، شكایت كردن به مردم نیست .
جبرئیل نیز همین نكته را در تفسیر صبر براى پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآله وسلم بیان مىكند.5 البته شكایت كردن به خداوند، مانعى ندارد ؛ آنچه بد است ، شكایت كردن از خداست . شكایت از خدا ، به معناى «اعتراض» است و شكایت به خدا ، به منظور «استعانت» . شكایت كردن به مردم ، در حقیقت ، شكایت كردن از خداست . نباید هنگام سختىها به دیگران شكایت كرد . شكایت به مردم ، چه تأثیرى خواهد داشت . باید شكایت پیش كسى بُرد كه توان حل آن مشكل را داشته باشد . امام على علیهالسلام درباره این اصل مىفرماید : اِجعَل شَكواكَ إلى من یَقدِرُ عَلى غِناكَ . 6شكایت خود را خطاب به كسى قرار ده كه قادر بر توانمند كردن تو باشد.
به همین جهت حضرت مىفرماید:
إذا ضاقَ المُسلِمُ فَلا یَشكُوَنَّ رَبَّهُ عَزَّ وجَلَّ وَلیَشتَكِ إلى رَبِّهِ الَّذی بِیَدِهِ مَقالیدُ الاُمورِ وتَدبیرُها . 7
هر گاه مسلمان ، در تنگنا قرار گرفت ، نباید از خداوند شكایت كند؛ بلكه باید به پروردگارش كه زمام امور و تدبیر آنها به دست اوست ، شكایت كند .
شكایتهاى پرخاشگرانه و همراه با ناسزاگویى ، از نشانههاى بىتابى است . جالب اینكه این گونه شكایتها ، هیچ تأثیرى بر حلّ مشكل و بهبود وضعیت فرد ندارد . وقتى از امام جواد علیهالسلام درباره صبر جمیل پرسیدند، حضرت فرمود : «چیزى است كه شكایت كردن ، در آن نیست»
. سپس فرمود:وما فِی الشَّكوى مِنَ الفَرَجِ ؟ ! فَإِنَّما هُوَ یُحزِنُ صَدیقَكَ ویُفرِحُ عَدُوَّكَ . 8
شكایت كردن ، چه تأثیرى در فَرَج دارد؟! همانا دوست را محزون مىكند و دشمن را شاد مىگرداند .
و این ، چیزى جز اضافه كردن مشكلات و سختىها نیست.
پیامدهاى بىتابى كردن
تردید نداشته باشید كه بىتابى كردن ، كوچكترین تأثیرى در بهبود وضعیت شما نخواهد داشت . «سودمندى» یكى از اصول اساسى در رفتارهاى خردمندانه است . رفتار خردمندانه ، رفتارى است كه فایدهاى در بر دارد و نتیجه عاقلانهاى به دنبال دارد . ممكن است كه ما از بىتابى كردن ، به عنوان رفتار مقابلهاى استفاده كنیم ؛ ولى باید دانست كه مقابله مثبت و واكنش صحیح ، آن است كه شرایط موجود را بهبود بخشد و اوضاع را كنترل كند . این ، در حالى است كه به وسیله بىتابى كردن ، آنچه از دست رفته ، باز نمىگردد و مصیبت وارد شده ، از بین نمىرود و احساسات و عواطف انسان ، كنترل نمىشود . امام على علیهالسلام در این باره مىفرماید :
الحُزنُ وَالجَزَعُ لا یَرُدّانِ الفائِتَ . 9
غمگینى و بىتابى ، آنچه را از دست رفته ، باز نمىگردانند .
وانگهى كسى كه به جنگ با بلایا برمىخیزد ، «انتظار» پیروزى دارد و چون به هدف خود نمىرسد ، فشار روانى ، وى را در بر مىگیرد . برآورده نشدن انتظارات و احساس شكست ، خود ، عواملى براى افزایش تنیدگى خواهند بود . با این حساب ، درافتادن با سختىها و بلاها ، نه تنها به رفع مشكل ، كمك نمىكند ، بلكه به رنج آن نیز مىافزاید . ورود سختىها خود ، تنیدگىزاست و درافتادن با آنها ، افزاینده تنیدگى است، نه كاهنده آن! و ما به دنبال چه بودیم؟ كاهش تنیدگى یا افزایش آن؟! امام على علیهالسلام در این باره مىفرماید:
الجَزَعُ یُعَظِّمُ المِحنَةَ . 10 ؛ بىتابى كردن ، محنت را بزرگتر مىكند .
و در كلام دیگرى مىفرماید:
بِكَثَرةِ الجَزَعِ تَعظُمُ الفَجیعَةُ . 11 ؛ با زیادْ بىتابى كردن ، فاجعه ، بزرگتر مىشود .
همچنین ایشان تأكید مىكند:
الجَزَعُ عِندَ المُصیبَةِ یَزیدُها وَالصَّبرُ عَلَیها یُبیدُها . 12
بىتابى كردنِ هنگام مصیبت ، آن را مىافزاید و بردبارى بر آن ، آن را ریشهكن مىسازد .
و در كلام دیگرى مىفرماید:
الجَزَعُ عِندَ البَلاءِ تَمامُ المِحنَةِ . 13 ؛ بىتابى كردن هنگام بلا ، همه محنت است .
و نیز مىفرماید: الجَزَعُ عِندَ المُصیبَةِ أشَدُّ مِنَ المُصیبَةِ . 14
بىتابى كردن هنگام مصیبت ، سختتر از خودِ مصیبت است .
هر چند صبر كردن ، دشوار است ، ولى دشوارتر از پیامدهاى بىتابى كردن نیست . امام على علیهالسلام در این باره مىفرماید:
الجَزَعُ أتعَبُ مِنَ الصَّبرِ . 15 ؛ بىتابى كردن ، دشوارتر از بردبارى كردن است .
این، ویژگى بىتابى نمودن است و سرّ آن ، این است كه بىتابى كردن نمىتواند تقدیر را برگرداند . امام على علیهالسلام مىفرماید:
الجَزَعُ لا یَدفَعُ القَدَرَ ولكِن یُحبِطُ الأَجرَ . 16 ؛ بىتابى كردن ، تقدیر را برنمىگرداند ؛ ولى پاداش آن را از بین مىبرد .
به همین جهت ، كسى كه بىتاب شود ، فقط مصیبت خود را بزرگتر كرده است . امام على علیهالسلام در این باره مىفرماید:
مَن جَزِعَ عَظُمَتَ مُصیبَتُهُ . 17 ؛ كسى كه بىتابى كند ، مصیبتش بزرگتر مىگردد .
از اینروست كه امام على علیهالسلام مصیبت را براى شخص بىتاب ، دو برابر مىداند:
المُصیبَةُ واحِدَةٌ وإن جَزِعتَ صارَتِ اثنَتَینِ . 18
مصیبت ، یكى است ، و اگر بىتابى كنى ، دو تا مىشود .
امام كاظم علیهالسلام نیز در این رابطه مىفرماید:
مصیبت براى شخص بردبار ، یكى است و براى شخص بىتاب ، دو تا .
و اگر بىتابى بر كسى چیره شود ، روى آسایش را نخواهد دید . پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآله وسلم در این باره مىفرماید:
مَنِ استَولى عَلَیهِ الضَّجَرُ رَحَلَت عَنهُ الرّاحَةُ . 19
كسى كه بىتابى و تنیدگى ، بر او چیره شود ، آسودگى ، از او رخت بربندد .
به همین جهت ، عقل ، حكم مىكند كه انسان، ناخوشایندِ اندك را تحمّل كند و با بىتابى كردن ، بر مشكلات خود نیفزاید . امام على علیهالسلام مىفرماید:
لا تَجزَعوا مِن قَلیلِ ما أكرَهَكُم فَیوقِعَكُم ذلِكَ فی كَثیرٍ مِمّا تَكرَهونَ . 20
از ناخوشایند اندک ، بىتاب نشوید كه شما را در ناخوشایندىهاى بزرگتر ، گرفتار مىسازد .
گرفتارى انسان ، هر چه قدر بزرگ و سنگین باشد ، در مقابل فشار روانى ناشى از بىتابى كردن ، كوچك است . كسى كه تحمّل آن اندك را ندارد ، چگونه مىتواند پیامدهاى سختتر مصیبتِ بىتابى شده را تحمّل كند؟ به همین جهت ، امام صادق علیهالسلام مىفرماید:اِتَّقُوا اللّهَ وَاصبِروا فَإِنَّهُ مَن لَم یَصبِر أهلَكَهُ الجَزَعُ . 21 ؛ از خدا پروا داشته باشید و بردبارى كنید كه هر كس صبر نكند ، بىتابى كردن ، او را هلاك سازد .
المُصیبَةُ لِلصّابِرِ واحِدَةٌ ولِلجازِعِ اثنَتانِ . 22 ؛ مصیبت برای صابر یکی است و برای بی تاب دوتا.
پی نوشت ها :
1 - سوره معارج ، آیه 19 ـ 20 .
2 - تنبیه الخواطر ، ج1 ، ص16 .
3- جابر به امام باقر علیهالسلام مىگوید : «بىتابى كردن چیست؟». حضرت در پاسخ مىفرماید : «أشد الجزع الصراخ بالویل و لطم الوجه و الصدر و جز الشعر من النواصى و من اقام النواحة فقد ترك الصبر و أخذ فی غیر طریقه» (الكافى ، ج3 ، ص222 ، ح1) . امام صادق علیهالسلام : «من أصیب بمصیبة فجاء عند تلك المصیبة بنائحة فقد كفرها» (الكافى ، ج6 ، ص432 ، ح11 ؛ مشكاة الأنوار ، ص433 ؛ بحار الأنوار ، ج82 ، ص103 ، ح49) .
4- الكافى ، ج2 ، ص93 ؛ تفسیر العیاشى، ج2، ص188 .
5 - معانى الأخبار، ص260 ؛ بحار الأنوار ، ج71 ، ص87 و ج77 ، ص420 .
6 - غرر الحكم ، ح3961 ؛ عیون الحكم والمواع1 ص86 .
7 - الخصال ، ص624 ، ح10 ؛ ر . ك : تحف العقول ، ص81 .
8 - جامع الأخبار، ص116 ؛ بحار الأنوار ، ج71 ، ص92 .
9 - غرر الحكم ، ح5612 .
10 - همان ، ح5619 .
11 - همان ، ح5629 ؛ عیون الحكم والمواع1 ص187 .
12 - غرر الحكم ، ح5626 .
13 - المائة كلمة ، ح12 ؛ غرر الحكم ، ح5622 ؛ عیون الحكم والمواع1 ص67 ؛ جامع الأخبار ، ص113 .
14 - غرر الحكم ، ح5623 .
15 - غرر الحكم ، ح5620 ؛ الدعوات ، ص167 ، ح464 ؛ المائة كلمة ، ح42 ؛ المناقب ، خوارزمى ، ص375 ، ح395 .
16 - غرر الحكم ، ح5625 ؛ عیون الحكم والمواع1 ص21 .
17 - غرر الحكم ، ح5631 ؛ عیون الحكم والمواع1 ص429 .
18 - غرر الحكم ، ح5624 ؛ عیون الحكم والمواع1 ص26 .
19 - تحف العقول ، ص414 ؛ أعلام الدین ، ص414 ؛ الدرة الباهرة ، ص42 .
20 - كتاب من لا یحضره الفقیه ، ج4 ، ص355 ، ح5762 ؛ الخصال ، ج1، ص230 ، ح72 ؛ مشكاة الأنوار ، ص 307 ؛ روضة الواعظین ، ص415 .
21 - غرر الحكم ، ح5638 ؛ عیون الحكم والمواع1 ص523 .
22 - بحار الأنوار ، ج71 ، ص95 ، ح85 .
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع : کتاب رضایت از زندگی از آقای عباس پسندیده