روش پژوهش استاد ابوریحان بیرونی
ریحانه:
ابوریحان: بسم الله الرحمن الرحیم
زادگاه او ری بود و زادروزش غره، روز اول شعبان سال 251 قمری (سه شنبه، 10 شهریور 243 خورشیدی) از احوال او بر من محقق شده، جز آن که به کیمیا اشتغال ورزیده و چشم خود را ثابت و پذیرای آفات و عوارض گردانیده. ممارست با آتش و تندی بوی های تند، چشم او را به بیماری ای دچار ساخت که او را ناچار به درمان گردانید، و در همین حال، او را به اشتغال به پزشکی کشانید و در صناعت، به پایه ی عالی رسید و شاهان بزرگ، نیازمند او گشته و او را با احترام به حضور می
او پیوسته به مطالعه اشتغال داشت و سخت آن را دنبال می کرد. چراغ خود را بر روی دیواری می نهاد و کتاب خود را بر آن دیوار تکیه می داد و به خواندن می پرداخت تا اگر خواب او را در رباید، کتاب از دستش بیفتد و بیدار شود و به مطالعه ی خود ادامه دهد و این امر به چشم او آسیب رساند.
او در ری وفات یافت، در پنجم شعبان سال سیصد و سیزده و در آن وقت، سن او به سال قمری شصت و دو سال و پنج روز،
دقت، پشت کار و وسعت دانش رازی برایم شگفت انگیز بود.
اما برای من، آن چه او را از دیگر دانشمندان ممتاز کرده، روش علمی اوست که در این جا داستانی را از رازی نقل می کنم تا به روش علمی او توجه کنید:
عضدالدوله ی دیلمی می خواست که در بغداد بیمارستانی بسازد. مسئولیت انتخابی محل بیمارستان را به رازی سپرد. رازی پاسخ را به روش علمی به دست آورد. او دستور داد که گوسفندی را سر بریدند. آن گاه قطعه هایی از گوشت گوسفند را در محله های مختلف شهر به فاصله ی مشخصی از زمین آویختند. پس از 24 ساعت، گوشت ها را که مشخصات محله را بر کاغذی نوشته و به آن ها چسبانده بودند جمع کردند و در جایی قرار دادند و از چند نفر خواست که با مشاهده ی بو، رنگ و طعم، گوشتی را که سالم تر و تازه تر مانده است، مشخص کنند و مکان و جایگاه آن را معلوم سازند. بدین وسیله بیمارستانی در محلی ساخته شد که هوای تمیزتری داشت.
در این انتخاب، او نظر افراد را که بر اساس منافع خود قضاوت می کردند و یا رأی خود که بر حدس و گمان تکیه داشت، نپذیرفت و به آزمایش علمی دست زد.
محمد بن زکریای رازی، مشاهده گر دقیق طبیعت بود. به جای آن که پرسش ها را با گمان و فکر خود پاسخ دهد و یا نظرات افراد را بیان کند، مستقیماً به آزمایش و تجربه دست زد. او در بیمارستان، از حال و وضع بیماران (یادداشت روزانه) بر می داشت و گزارش تهیه می کرد.
من از آن زمان که خود را شناخته ام، هیچ گفته یا نوشته ای را بدون تحقیق نپذیرفته ام و باور نکرده ام. هر چیز برای من با شک همراه بوده تا آن که با برهان ریاضی یا تجربه ی حسی و شهودی، حقیقت امر بر من مکشوف شده است.
می دانیم که برای تحقیق در هر موضوعی، باید روش ویژه ای را برگزید. در مسائل نجومی هیچ گفته ی بزرگان را نپذیرفتم و چون دیدم که همه به اختلاف سخن رانده اند، در هر امری جانب حق و صدق و امانت را رعایت باید کرد. روح من جز با مشاهده و تجربه ی شخصی آرام نگرفت.
در مسائل طبیعی نیز جز با تجربه و آزمایش چیزی را نمی پذیرفتم. مثلاً گفته می شد که (الماس، چون زهر کشنده است.) اگر چه مردم این موضوع را قطعی می دانستند و باور می داشتند، اما من به آن شک کردم و الماس را به خورد سگی دادم ولی آسیبی به او نرسید.
مشخص شد آن چه را که همه ی مردم عامی درست می پنداشتند، صحیح نیست.
مثال دیگر آزمایش خطرناکی بود که خود با یک افعی به انجام رساندم. در این آزمایش یک افعی بزرگ را نه ماه در سرما و گرما، درون قفسی قرار دادم. کف قفس را از زمرد فرش کردم. گردن بندی را از زمرد به گردن افعی آویختم. یک رشته زمرد نیز مقابل چشمش قرار دادم. پس از چندی معلوم شد که زمرد بر چشم افعی اثر ندارد و آن را کور نخواهد کرد. این موضوع را در کتاب الجواهر نوشته ام و گفته ام که: (شاید لازم باشد که با زمرد، سوزنی بسازم و در چشم افعی فرو کوبم، شاید کور شود.)
من به تحقیق و پژوهش سخت علاقه مند بودم و تا به درستی موضوعی مطمئن نمی شدم آن را نمی نوشتم. من حتی به این آزمایش خطرناک دست زدم تا نشان دهم که برای کشف حقیقت و تمیز حق از باطل، تا پای جان هم خواهم ایستاد.
من به روش کار محمد بن زکریای رازی، بسیار دل بسته بودم، تا آن که دیدم در نوشته های خود از عقاید مانی تعریف کرده است و چون مانی را نمی شناختم و به جست و جوی عقاید مانی بر آمدم. مدت چهل و چند سال در همه جا جست و جو کردم تا سر انجام شخصی کتاب هایی را از همدان به خوارزم آورد و من آن ها را مطالعه کردم و به این نتیجه رسیدم که رازی در قضاوت خود اشتباه کرده و آن عقاید باطل است و تعجب کردم که چرا محمد بن زکریای رازی با آن درجه از خردمندی، فریفته ی چنن سخنانی شده است. البته با خواندن کتاب شاپورگان مانی، زمان درست آغاز سلسه ی ساسانیان و به تخت نشستن اردشیر بابکان را به دست آوردم، و به این مناسبت خداوند را سپاس گزارم.
ریحانه: استاد ابوریحان شما مسائل علوم طبیعی را با آزمایش، دانش ریاضی را بر برهان و اختر شناسی را با مشاهده حل می کردید تا درست را از نادرست تشخیص دهید. در باب تاریخ و عقاید، چه معیاری داشتید که با آن، حق را از باطل باز می شناختید؟
روش بعضی علوم مانند علوم طبیعی، مشاهده و آزمون است، و روش تحقیق برخی مثل علوم انسانی، استفاده از اسناد و مدارک و شواهد است. علم، زبان واقعیت هاست و انسان را با پدیده ها آشنا می کند. باید این زبان را فراگرفت و آن را به درستی به کار بست. علم، دانایی و توانایی، وسعت و عمق به انسان می بخشد. علم، معرفتی است منظم که با روش معین به دست می آید و رابطه ی بین واقعیت ها را بیان می کند.
در بخش تاریخ و عقاید، اگر چه ایرانی، مسلمان و به مذهب شیعه پای بند و عامل به احکام آنم، اما در هنگام تحقیق، می کوشم که عواطف و احساسات بر من غلبه نیابد و دوست داشتن چیزی مرا از حق و درستی دور نکند.
نسبت به مردم کشورهای دیگر و سایر ادیان و مذاهب نیز کینه و دشمنی ندارم و عقاید یهود، نصارا، صائبین، مانویان و بوداییان را چون عقاید مسلمانان محترم می دارم و با دریا دلی و مهربانی، با علما و دانشمندان آنان به گفت و گو می نشینم و از اصول عقاید و احکام دینی آنان با خبر می شوم.