خطری که روحانیت را تهدید می کند
خطر نفوذیها و روحانی نماها:
« إِذا جاءَكَ الْمُنافِقُونَ قالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقینَ لَكاذِبُونَ »(1) هنگامى كه منافقان نزد تو آیند مىگویند: «ما شهادت مىدهیم كه یقیناً تو رسول خدایى!» خداوند مىداند كه تو رسول او هستى، ولى خداوند شهادت مىدهد كه منافقان دروغگو هستند (و به گفته خود ایمان ندارند). (2)
نفاق و دو رویی پدیده است كه تمام ادیان با آن مواجه هستند و همیشه كسانی بوده وهستند كه با دستمایه قرار دادن دین می خواهند به دنیای خود برسند به همین علت در لباس دین داخل می شوند وكار دنیا می كنند.
از آغاز گسترش دین مبین اسلام عده ای كه منافع خود را درخطر می دیدند وحاضر نبودند از كفر وشرك خود دست بردارند بهتر آن دیدند كه با اسلام آوردن ظاهری جان و مال خود را حفظ كنند.
نمونه بارز این نفاق در اسلام آوردن ابوسفیان و فرزندانش بود كه تا آخرین لحضات در مقابل اسلام ایستاد و در آخر كه كار به ضرر او تمام شد اسلام آورد و بعد هم معاویه لعنه الله علیه فرزند او با همین نفاق ودورویی مقدرات مسلمین را به دست گرفت و دین با تحریف جعل احادث چهره درخشان اسلام را غبار آلود كرد و مردم را در شناخت حق وحقیقت دچار شك سرگردانی نمود. كاری كه امثال معاویه انجام دادند در حقیقت اجرای نقشه شیطانی «دین بر علیه دین» بود.
نقشه ای كه تا امروز دشمنان اسلام از آن سود می برند و از درون جامعه ی اسلامی به دشمنی علیه اسلام ادامه می دهند و با عَلَم كردن روحانی نماهایی به تضعیف دین مردم می پردازند. وظیفه اصلی روحانیت خدمت به اسلام و مسلمین است و این امر با نفاق و دورویی منافات دارد زیرا انسان منافق یا به فكر خود است و یا به فكر كسانی است كه اور ا اجیر كرده اند.
دشمنان اسلام وملت ایران چه زمانی كه خواستند دین مردم را نابود كنند وچه زمانی كه به فكر غارت سرمایه های ملی از جمله معادن ومنابع نفتی وغیر نفتی بودند همیشه از علمای ربانی و آگاه به مسایل روز ضربه خورده اند.
طبیعی است آن ها سعی كنند كسانی را كه خطری برایشان نداشته باشد در میان حوزه های علمیه وارد كنند و یا با نفوذ و تأپیر گذاری بر افرادی كه متوجه خطرات دشمن نیستند آن ها را در مسیر منافع خود قرار دهند و با بدنام كردن حوزه های علمیه به مقاصد شوم خود برسند.
امام خمینی ( ره ) با هوشیاری تمام به معرفی و مبارزه با چنین افرادی برخاست و دائماً خطر چنین افرادی را به علما و مردم گوشزد می كرد.
« امید است كه علماى اعلام و مراجع بزرگ اسلام از خیانت و نفوذ اجانب و عمال استعمار به حوزههاى علمیه و جامعه روحانیت جلوگیرى به عمل آورند، و ایادى مخالفین را كه در سلك روحانیت قرار دارند و اسلام و روحانیت را به سقوط و انحطاط تهدید مىكنند طرد و رسوا سازند؛ و اجازه ندهند كه مشتى فریب خورده و دنیاطلب، استقلال هزار ساله شیعه را دستخوش امیال و اغراض مخالفین اسلام و مزدوران استعمار قرار دهند.»(4)
«وصیت این جانب به حوزههاى مقدسه علمیه آن است كه كراراً عرض نمودهام كه در این زمان كه مخالفین اسلام و جمهورى اسلامى كمر به براندازى اسلام بستهاند و از هر راه ممكن براى این مقصد شیطانى كوشش مىنمایند،
و یكى از راههای با اهمیت براى مقصد شوم آنان و خطرناك براى اسلام و حوزههاى اسلامى نفوذ دادن افراد منحرف و تبهكار در حوزههاى علمیه است، كه خطر بزرگ كوتاه مدت آن بدنام نمودن حوزهها با اعمال ناشایسته و اخلاق و روش انحرافى است و خطر بسیار عظیم آن در دراز مدت به مقامات بالا رسیدن یك یا چند نفر شیاد كه با آگاهى بر علوم اسلامى و جا زدن خود را در بین تودهها و قشرهاى مردم پاكدل و علاقهمند نمودن آنان را به خویش و ضربه مهلك زدن به حوزههاى اسلامى و اسلام عزیز و كشور در موقع مناسب مىباشد.»(5)
« من چنانچه سابقاً نیز گفتهام، راجع به حوزه علمیه، عقیدهام بر این است كه باید به آن بیشتر از همه چیز توجه كرد؛ چرا كه حوزه علمیه اگر درست بشود، ایران درست مىشود.و اگر- خداى نخواسته- در حوزه علمیه فسادى به وجود آید- و لو در دراز مدت- در سرتاسر ایران آن فساد پیدا مىشود و آنها كه همیشه در فكر بودهاند كه در حوزه علمیه نفوذ كنند، به همین خاطر است.
نفوذ آنها، نفوذ ظاهرى نیست كه معلوم باشد فلان آقا نفوذى است. چه بسا بیشتر از شما اظهار دیانت بكند، معذلک، در موقع مناسب كارش را انجام دهد. اینها از مشكلات حوزه است.»(6)
«من یك مطلبى را باید بگویم به همه ملت ایران و به همه روحانیین ایران: من خوف این را دارم كه بعضى از این معمّمینى كه در بین روحانیون، خودشان را جا زدهاند و خرابكارى دارند مىكنند، در بعض از جاهایى كه اینها یك چیزى دستشان آمده است، من خوف این را دارم كه اینها چهره اسلام را برگردانند از آن كه هست.
من به روحانیین ایران مىگویم به اینكه، این اشخاصى كه خودشان را جا زدند یا رفتند در كمیته یا رفتند در كجا، این اشخاص را شما به مردم معرفى كنید كه اینها ربطى به ما ندارند.»(7)
« دو چهرهها و روحانى نمایان و دین به دنیا فروشان و قیل و قال كنندگان را از خود و از كسوت خود برانند و اجازه ندهند كه علماى سوء و تملق گویان ظلمه و ستمگران، خود را به جاى پیشوایان و رهبران معنوى امتهای اسلامى بر مردم تحمیل كنند و از منزلت و موقعیت معنوى علماى اسلام سوء استفاده كنند.
روحانیون متعهد اسلام باید از خطر عظیمى كه از ناحیه علماى مزور و سوء و آخوندهاى دربارى متوجه جوامع اسلامى شده است سخن بگویند، چرا كه این بیخبران هستند كه حكومت جابران و ظلم سران وابسته را توجیه و مظلومین را از استیفاى حقوق حقه خود منع و در مواقع لزوم به تفسیق و كفر مبارزان و آزادی خواهان در راه خدا حكم مىدهند.» (8)«امریكا و استكبار در تمامى زمینهها افرادى را براى شكست انقلاب اسلامى در آستین دارند، در حوزهها و دانشگاهها مقدسنماها را كه خطر آنان را بارها و بارها گوشزد كردهام.
اینان با تزویرشان از درون محتواى انقلاب و اسلام را نابود مىكنند. اینها با قیافهاى حق به جانب و طرفدار دین و ولایت همه را بىدین معرفى مىكنند.
باید از شرّ اینها به خدا پناه بریم؛ و همچنین كسانى دیگر كه بدون استثنا به هر چه روحانى و عالِم است حمله مىكنند و اسلام آنها را اسلام امریكایى معرفى مىنمایند راهى بس خطرناك را مىپویند كه خداى ناكرده به شكست اسلام ناب محمدى منتهى مىشود.»(9)
«بزرگترین فرق روحانیت و علماى متعهد اسلام با روحانىنماها در همین است كه علماى مبارز اسلام همیشه هدف تیرهاىزهرآگین جهان خواران بودهاند و اولین تیرهاى حادثه قلب آنان را نشانه رفته است؛ ولى روحانىنماها در كنف حمایت زرپرستان دنیاطلب، مروّج باطل یا ثناگوى ظلمه و مؤید آنان بودهاند.
تا به حال یك آخوند دربارى یا یك روحانى وهابى را ندیدهایم كه در برابر ظلم و شرك و كفر، خصوصاً در مقابل شوروى متجاوز و امریكاى جهان خوار ایستاده باشد.همان گونه كه یك روحانى وارسته عاشق خدمت به خدا و خلق خدا را ندیدهایم كه براى یارى پابرهنگان زمین لحظهاى آرام و قرار داشته باشد و تا سر منزل جانان علیه كفر و شرك مبارزه نكرده باشد؛
و عارف حسینى این گونه بود؛ و ملتهای اسلامى حتماً دلیل این واقعه را دریافتهاند كه چرا در ایران «مطهرى» ها و «بهشتى» ها و شهداى محراب و سایر روحانیون عزیز، و در عراق «صدر» ها و «حكیم» ها و در لبنان «راغب حرب» ها و «كُرّیم» ها، و در پاكستان «عارف حسینى» ها، و در تمامى كشورها روحانیون درد آشناى اسلام ناب محمدى- صلى اللَّه علیه و آله- هدف توطئه و ترور مىشوند.»(10)
«واقعاً روحانیت اصیل در تنهایى و اسارت خون مىگریست كه چگونه امریكا و نوكرش پهلوى مىخواهند ریشه دیانت و اسلام را بركنند و عدهاى روحانى مقدس نماى ناآگاه یا بازى خورده و عدهاى وابسته كه چهرهشان بعد از پیروزى روشن گشت، مسیر این خیانت بزرگ را هموار مىنمودند.
آن قدر كه اسلام از این مقدسین روحانى نما ضربه خورده است،
از هیچ قشر دیگر نخورده است و نمونه بارز آن مظلومیت و غربت امیرالمؤمنین- علیهالسلام- كه در تاریخ روشن است.بگذارم و بگذرم و ذائقهها را بیش از این تلخ نكنم. ولى طلاب جوان باید بدانند كه پرونده تفكر این گروه همچنان باز است و شیوه مقدس مآبى و دین فروشى عوض شده است. شكست خوردگان دیروز، سیاست بازان امروز شدهاند. آنها كه به خود اجازه ورود در امور سیاست را نمىدادند، پشتیبان كسانى شدند كه تا براندازى نظام و كودتا جلو رفته بودند.
غائله قم و تبریز با هماهنگى چپیها و سلطنت طلبان و تجزیه طلبان كردستان تنها یك نمونه است كه مىتوانیم ابراز كنیم كه در آن حادثه ناكام شدند ولى دست برنداشتند و از كودتاى نوژه «تو» سر در آوردند، باز خدا رسوایشانساخت.
دستهاى دیگر از روحانىنماهایى كه قبل از انقلاب دین را از سیاست جدا مىدانستند و سر به آستانه دربار مىساییدند، یکمرتبه متدین شده و به روحانیون عزیز و شریفى كه براى اسلام آن همه زجر و آوارگى و زندان و تبعید كشیدند تهمت وهابیت و بدتر از وهابیت زدند.»(11)
« وصیت این جانب به حوزههاى مقدسه علمیه آن است كه كراراً عرض نمودهام كه در این زمان كه مخالفین اسلام و جمهورى اسلامى كمر به براندازى اسلام بستهاند و از هر راه ممكن براى این مقصد شیطانى كوشش مىنمایند،
و یكى از راههاى با اهمیت براى مقصد شوم آنان و خطرناك براى اسلام و حوزههاى اسلامى نفوذ دادن افراد منحرف و تبهكار در حوزههاى علمیه است، كه خطر بزرگ كوتاه مدت آن بدنام نمودن حوزهها با اعمال ناشایسته و اخلاق و روش انحرافى است و خطر بسیار عظیم آن در دراز مدت به مقامات بالا رسیدن یك یا چند نفر شیاد كه با آگاهى بر علوم اسلامى و جا زدن خود را در بین تودهها و قشرهاى مردم پاكدل و علاقهمند نمودن آنان را به خویش و ضربه مهلك زدن به حوزههاى اسلامى و اسلام عزیز و كشور در موقع مناسب مىباشد.
و مىدانیم كه قدرتهاى بزرگ چپاولگر در میان جامعهها افرادى به صورتهاى مختلف از ملیگراها و روشنفكران مصنوعى و روحانى نمایان كه اگر مجال یابند از همه پرخطرتر و آسیب رسانترند ذخیره دارند كه گاهى سى- چهل سال با مشى اسلامى و مقدس مآبى یا «پانایرانیسم» و وطنپرستى و حیلههاى دیگر، با صبر و بردبارى در میان ملتها زیست مىكنند و در موقع مناسب مأموریت خود را انجام مىدهند.
و ملت عزیز ما در این مدت كوتاه پس از پیروزى انقلاب نمونههایى از قبیل «مجاهد خلق» و «فدایى خلق» و «تودهاى» ها و دیگر عناوین دیدهاند،
و لازم است همه با هوشیارى این قسم توطئه را خنثى نمایند و از همه لازمتر حوزههاى علمیه است كه تنظیم و تصفیه آن با مدرسین محترم و افاضل سابقهدار است با تأیید مراجع وقت. و شاید تز «نظم در بىنظمى» است از القائات شوم همین نقشهریزان و توطئه گران باشد.
در هر صورت وصیت این جانب آن است كه در همه اعصار خصوصاً در عصر حاضر كه نقشهها و توطئهها سرعت و قوّت گرفته است، قیام براى نظام دادن به حوزهها لازم و ضرورى است؛ كه علما و مدرسین و افاضل عظیم الشأن صرف وقت نموده و با برنامه دقیق صحیح حوزهها را و خصوصاً حوزه علمیه قم و سایر حوزههاى بزرگ و با اهمیت را در این مقطع از زمان از آسیب حفظ نمایند.»(12)
پی نوشتها :
1. المنافقون : 1
2. صحیفه امام، ج2،ص 489
3. صحیفه امام ج21 425
4. صحیفه امام ج20 190
5. صحیفه امام ج12 ص 468
6. صحیفه امام ج20 ص339
7. صحیفه امام ج21ص 87
8. صحیفه امام، ج21، ص: 120
9. صحیفه امام ج21 ص 281
10. صحیفه امام، ج21، ص: 425
تهیه و تنظیم: محمد حسین امین – گروه حوزه علمیه قم