![عکس نویسنده](https://src.tebyan.net/proj/art/img/viewarticle/profileImg.png)
فرهنگ واژه ها
آزمایش Experimentation
آزمایش، نوعی تجربه است که آگاهانه برنامه ریزی می شود تا دقایق نمودها را آشکار گرداند. به عبارت دیگر، مشاهده ی نمودهاست در شرایط مصنوعی که به وسیله ی پژوهشگر فراهم می آیند.
اصل علمی postulate
اصل علمی، موضوع بدیهی طبیعت است که معرف رفتار ماده در شرایط مشخصی می باشد و می توان رابطه ی علت و معلولی را از آن دریافت کرد. مانند اصل انبساط و انقباض بر اثر گرما. اصل علمی می تواند یک حکم کلی باشد که بدون استدلال پذیرفته می شود.
![فرهنگ واژه ها](https://img.tebyan.net/big/1390/09/2011121015121430_untitled-30.gif)
اصل علیت Causality
اصل علیت مشخص می کند که امور طبیعت تابع نظم و قانون هستند و هر پدیده علتی دارد و هیچ پدیده ای بی علت نیست (جبر علمی)
اصل متحد الشکل بودن طبیعت
جریان امور طبیعت در همه جا و همه وقت یکسان و به صورت واحد است. مثلاً آب خالص، تحت فشار یک جو همیشه و همه جا در دمای 100 درجه ی سلسیون به جوش می آید.
استدلال Argument
استدلال فعالیت ذهنی است برای نشان دادن درستی یا نادرستی یک موضوع. استدلال بر سه قسم است: تمثیل، استقرا و قیاس.
تمثیل Analogy
تمثیل رسیدن از یک حکم جزئی به حکم جزئی دیگر است مثلاً: مدار زمین بیضی است. مدار مریخ هم بیضی است. پس مدار زمین شبیه مدار مریخ است.
استقرا Induction
استقرا نوعی استدلال است که ذهن را از امور و مراحل جزئی به یک قانون کلی می رساند (رسیدن از جزء به کل)
قیاس Deduction
قیاس نوعی استدلال است که ذهن انسان با استفاده از اصولی که ابتدا وضع کرده است به یک حکم کلی، یا قضیه ی کلی می رسد و سپس از آن حکم کلی، قضیه های جزئی را نتیجه می گیرد (رسیدن از کل به جزء)، مثلاً، همه ی سیارات کروی هستند. مریخ هم یک سیاره است، پس کروی است.
تجربه Experience
مجموعه اعمال و دخالت هایی است که انسان در واقعیت می کند. در اصطلاح عادی، مقصود از کلمه ی تجربه، مجموعه شناسایی اکتسابی است که در دوره ی زندگانی، در نتیجه ی عمل حاصل می شود.
پدیده (رویداد یا واقعه) Fact
عملی که در یک نقطه از مکان و یک موقع از زمان روی می دهد. مانند سنگی که سقوط می کند یا بادکنکی که می ترکد.
تعریف Definition
جمع آوردن مشخصات اساسی یک نمود است در یک جمله، به طوری که آن جمله شامل تمام افراد مورد تعریف باشد و از شمول بر افراد دیگر ممانعت کند.
تحقیق (پژوهش) search
مجموعه کارهایی است که محقق یا پژوهشگر برای رسیدن به پاسخ یک پرسش، راه حل یک مسئله، تدوین یک نظریه، یافتن یک قانون عمومی و بهتر کردن کار یک دستگاه انجام می دهد.
تجزیه Analysis
تجزیه، تبدیل یک کل به اجزای سازنده یا مؤثر را گویند.
ترکیب Composition
ترکیب، ساختن یک کل از چند جزء را گویند
روش Method
روش شناسی (روش علمی) Methodology
روش شناسی وسیله ای است که پژوهشگر را از گمراهی و کج اندیشی باز می دارد و او را در رسیدن به حقیقت یاری می کند. از این رو، روش شناسی شاخه ای از منطق یعنی فن درست اندیشیدن محسوب می شود.
روش شناسی مجموع وسایل و راه هایی است که پژوهشگر را به علم یعنی قانون های واقعیت رهبری می کند. روش علمی، شامل تجربه ی مقدماتی، طرح فرضیه، تجربه ی وسیع برای وارسی فرضیه، کشف قانون و تنظیم نظریه است.
طبقه بندی Classification
طبقه بندی تقسیم نمودها به دسته های مختلف است به طوری که نمودهای هر دسته با هم متشابه و از سایر دسته ها متفاوت باشند. طبقه بندی وقتی میسر می شود که نمودها سخت به یک دیگر بمانند و بتوان آن ها را نمودهای یک مورد کلی یا طبقه شمرد.
علم Science
علم مجموعه روابطی است که میان وقایع وجود دارد. این روابط از راه مشاهده، آزمایش و استدلال تأیید شده است.
فرضیه Hypothesis
راه حل موقت، حدس، یا پاسخ موقتی است که پژوهشگر برای حل مسئله یا موضوع بیان می کند.
قانون law
قانون علمی بیان روابط و وجوه کلی واقعیت است که انسان را در پیش بینی حوادث آینده و کشف قوانین دیگر واقعیت رهبری می کند. به عبارت دیگر، قانون رابطه ی ثابت میان پدیده ها یا کمیت هاست.
مشاهده observation
ادراک دقیق نمودهاست با حواس و ابزار های علمی. مشاهده می تواند ساده یا فعال باشد. مشاهده ی ساده معاینه ی نمودهاست در شرایط وجودی آن ها با حداقل مداخله از طرف محقق.
نظریه (تئوری) theory
دنباله ی مرحله ی کشف قانون است که از تعمیم چند قانون حاصل می شود. اگر بتوان چند قانون علمی را به یک دیگر مربوط ساخت و تعمیم داد، نظریه یا قانونی وسیع تر فراهم می شود و عده ی زیادی از نمودهای متفاوت را تبیین می کند.
تهیه: بخش پژوهش های دانش آموزی
تنظیم: اعظم اژدری