تبیان، دستیار زندگی
ابلیس یا همان شیطانی که از او به خدای مهربان حکیم پناه می بریم، در قرآن نماد تكبر و استكبار و عصیان و نیز دشمن آشكار انسان است كه می ‌كوشد به هر شكل و روشی انسان را به بند كشیده و گمراه و بدبخت سازد.(1)
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مهمترین ویژگی ابلیس چیست؟


ابلیس یا همان شیطانی که از او به خدای مهربان حکیم پناه می بریم، در قرآن نماد تكبر و استكبار و عصیان و نیز دشمن آشكار انسان است كه می ‌كوشد به هر شكل و روشی انسان را به بند كشیده و گمراه و بدبخت سازد.(1)


جدایی از شیطان
قرآن ریشه این دشمنی را خود برتربینی بر‌شمرده كه موجب شد اطاعت انسان را به عنوان خلیفه خداوند نپذیرد و با عصیان خویش به جنگ با انسان و خدا برود.
این دشمن در تحلیل و گزارش‌ های قرآنی از چنان اهمیت و جایگاهی برخوردار است كه بی شناخت خصوصیات و رفتارهای او نمی‌ توان از دست اذیت و آزارهایش در امان ماند. ویژگی مهم ابلیس پنهان بودن وی از چشم انسان است. وجود جنی او كه ریشه در آتش دارد، این امكان را برایش فراهم كرده است تا انسان را ببیند؛ در حالی كه دیده نشود. (2) از این روست كه قرآن به اشكال مختلف و در آیات متعددی به این دشمن پرداخته و شیوه ‌ها و روش ‌های او را تحلیل و تبیین نموده تا انسان با بهره ‌گیری از آموزش‌ ها و توانایی ‌هایی كه در ذاتش سرشته و امانت نهاده شده است، خود را از شر و آسیب ‌های او در امان نگه دارد.

دشمنی ابلیس

ابلیس به هیچ وجه حاضر به دست برداشتن از دشمنی خویش با انسان نیست و آشكارا اعلام داشته كه با آدم علیه السلام و فرزندان وی دشمن است و تا آنان را به گمراهی و بدبختی نكشاند، دست برنمی ‌دارد.(3) وی برای رسیدن به این مقصد از خداوند مهلت گرفته است كه تا قیامت این فرصت را داشته باشد که مردم را گمراه كند،(4) ولی خداوند به وی مهلت داده تا زمانی معین این امكان را داشته باشد.(5)

از دیگر روش‌ های نفوذ و تسلط شیطان بر آدمی، بهره ‌گیری از سوگندهای دروغین است. او با بهره ‌گیری از این شیوه توانست بر حضرت آدم علیه السلام چیره شود و مهار كنش و واكنش‌ های وی را در اختیار گیرد و او را وادار سازد به دست خود عصیان كند و از میوه ممنوع بخورد و از بهشت رانده شود

قرآن ضمن گزارش كامل از علت دشمنی ابلیس نسبت به حضرت آدم علیه السلام به این نكته اشاره کرده است كه این دشمنی، خاص فردی نیست؛ بلكه عموم بشریت را شامل می ‌شود و در حقیقت ابلیس سوگند خورده است تا همه بشر را گمراه و بدبخت سازد و از اطاعت و پیروی خدا باز دارد،(6) تنها گروه بسیار اندكی هستند که از این مسئله جدا شده اند كه همان بندگان صالح در تعبیر ابلیس می باشند. (7)

قرآن از دوستی انسان با ابلیس كه دشمن آشكار انسانی است، پرهیز داده است: « وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا ِلآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاّ إِبْلیسَ کانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرّیَّتَهُ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونی وَ هُمْ لَکُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظّالِمینَ بَدَلاً»؛ « به یاد آرید زمانی را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید! آنها همگی سجده کردند، جز ابلیس ـ که از جن بود ـ و از فرمان پروردگارش بیرون شد آیا (با این حال،) او و فرزندانش را به جای من اولیای خود انتخاب می ‏کنید، در حالی که آنها دشمن شما هستند؟! (فرمانبرداری از شیطان و فرزندانش به جای اطاعت خدا،) چه جایگزینی بدی است برای ستمکاران»(8) و بیان کرده كه ابلیس تلاش می کند همچنان كه خود از امر پروردگارش سرپیچید و راه فسق و فجور را در پیش گرفت، مردم را نیز به فسق و عصیان بكشاند و آن ها را جزو ستمگران و ظالمین قرار دهد.

شیطان

روش ‌های اغواگری ابلیس

ابلیس برای دستیابی به هدف خود كه سوگند خورده و به آن پایبند است، از شیوه ‌های متفاوتی استفاده می‌ كند تا انسان، منحرف و گمراه شود. شیطان برای رسیدن به مقصود خویش از سواره نظام و پیاده نظام گسترده ‌ای برای اغوای انسان استفاده می ‌كند:« وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاّ إِبْلیسَ قالَ ءَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طینًا * قالَ أَ رَأَیْتَکَ هذَا الَّذی کَرَّمْتَ عَلَیَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ َلأَحْتَنِکَنَّ ذُرّیَّتَهُ إِلاّ قَلیلاً * قالَ اذْهَبْ فَمَنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزاؤُکُمْ جَزاءً مَوْفُورًا * وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ وَ شارِکْهُمْ فِی اْلأَمْوالِ وَ اْلأَوْلادِ وَ عِدْهُمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلاّ غُرُورًا»؛ « (به یاد آورید) زمانی را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید. آنها همگی سجده کردند، جز ابلیس که گفت: آیا برای کسی سجده کنم که او را از خاک آفریده‏ای؟ (سپس) گفت: به من بگو، این کسی را که بر من برتری داده ‏ای (به چه دلیل بوده است؟) اگر مرا تا روز قیامت زنده بگذاری، همه فرزندانش را جز عده کمی، گمراه و ریشه‏ کن خواهم ساخت. فرمود: برو! هر کس از آنان از تو تبعیت کند، جهنم کیفر شماست، کیفری است فراوان. هر کدام از آن ها را می ‏توانی با صدایت تحریک کن و لشکر سواره و پیاده‏ ات را بر آن ها گسیل دار و در ثروت و فرزندانشان شرکت جوی و آنان را با وعده ‏ها سرگرم کن. ولی شیطان، جز فریب و دروغ وعده ‏ای به آن ها نمی ‏دهد».(9)

از دیگر روش‌ های نفوذ و تسلط شیطان بر آدمی، بهره ‌گیری از سوگندهای دروغین است. او با بهره ‌گیری از این شیوه توانست بر حضرت آدم علیه السلام چیره شود و مهار كنش و واكنش‌ های وی را در اختیار گیرد و او را وادار سازد به دست خود عصیان كند و از میوه ممنوع بخورد و از بهشت رانده شود: « فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطانُ لِیُبْدِیَ لَهُما ما وُورِیَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما وَ قالَ ما نَهاکُما رَبُّکُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاّ أَنْ تَکُونا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونا مِنَ الْخالِدینَ * وَ قاسَمَهُما إِنّی لَکُما لَمِنَ النّاصِحینَ * فَدَلاّهُما بِغُرُورٍ فَلَمّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ ناداهُما رَبُّهُما أَ لَمْ أَنْهَکُما عَنْ تِلْکُمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُلْ لَکُما إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُما عَدُوٌّ مُبین»؛ « سپس شیطان آن دو را وسوسه کرد تا آنچه را از اندامشان پنهان بود، آشکار سازد و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت نهی نکرده، مگر به خاطر اینکه (اگر از آن بخورید) فرشته خواهید شد، یا جاودانه (در بهشت) خواهید ماند و برای آن ها سوگند یاد کرد که من برای شما از خیرخواهانم؛ و به این ترتیب آن ها را با فریب (از مقامشان) فرود آورد و هنگامی که از آن درخت چشیدند، اندامشان [عورتشان] بر آن ها آشکار شد و شروع کردند به قرار دادن برگ های (درختان) بهشتی بر خود، تا آن را بپوشانند و پروردگارشان آن ها را نداد داد که: آیا شما را از آن درخت نهی نکردم و نگفتم که شیطان برای شما دشمن آشکاری است؟».(10)

از دیگر راه ‌های سلطه او نیز ایجاد بی اعتقادی به آخرت در انسان است كه زمینه ‌ساز سلطه ابلیس می باشد

ایجاد آرزوهای موهوم و دروغین و وعده ‌های نادرست در انسان نیز از روش‌ هایی است كه ابلیس برای دستیابی به اهداف خود از آن بهره می ‌برد.

در داستان حضرت آدم علیه السلام دیده شد كه چگونه وی را به وعده جاویدانگی و سلطنت پایدار و یا فرشته شدن و در امان ماندن از آسیب ‌های احتمالی و مشكلات آن، گمراه و او را وادار كرد از میوه ممنوع بخورد و از بهشت و نعمت‌ های آن محروم گردد و اگر پذیرش توبه و هبوط وی به زمین نبود، به عنوان شقی ابدی گرفتار دوزخ و خشم الهی می ‌شد.(11) تزیین اعمال ناپسند نزد مردم و نشان دادن كارهای نادرست و ناروا به عنوان اعمال درست و پسندیده از دیگر روش‌ هایی است كه ابلیس برای گمراهی مردم و عصیان خداوند به كار می‌ گیرد.(12)

اما مهم تر‌ین و اساسی‌ ترین شیوه ‌ای كه برای فریب و گمراهی مردم از آن بهره می‌ برد، وسوسه‌گری است. انسان به طور كلی در برابر وسوسه ‌ها عاجز و ناتوان است و واكنش خوبی نسبت به آن انجام نمی ‌دهد تا از آن برهد. ابلیس هم برای دستیابی به اهداف خود از هر روش و شیوه ‌ای استفاده می‌ كند و چیزی را فرو نمی ‌گذارد، از این رو سوگند خورده است كه در راه دشمنی با آدم و فرزندانش از همه روش‌ ها استفاده خواهد كرد.

از این رو در اموال و دارایی و حتی فرزندان آدم علیه السلام شریك می ‌شود تا به وسیله عزیزترین و گرامی ‌ترین وجود بشری انسان را گمراه كند.(13) از دیگر راه ‌های سلطه او نیز ایجاد بی اعتقادی به آخرت در انسان است كه زمینه ‌ساز سلطه ابلیس می باشد.(14)

پی نوشت ها:

1. ر.ک: اسراء: 61 و 62 ، ص: 82.

2. اعراف: 27.

3. همان.

4. اعراف: 15- 11.

5. ر.ک: حجر: 38 – 32، ص: 81- 79.

6. ر.ک: نساء: 117 ـ 119، اعراف: 11 ـ 17، اسراء: 61 و 62 ، ص: 74 و 82 ، سبأ: 20 و 21.

7. حجر: 39 و 40.

8. کهف: 50.

9. اسراء: 64-61.

10. اعراف: 22-20.

11. نساء: 119 ـ 117.

12. حجر: 39 ـ 32.

13. اسراء: 64 ـ 61.

14. سبأ: 20 و 21.

زهرا رضاییان

بخش قرآن تبیان