تبیان، دستیار زندگی
این مقاله به بررسی انواع خلاقیت از نظر علمی و روانشناسی و راهای پرورش آن می پردازد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقاشی و پرورش خلاقیت


این مقاله به بررسی انواع خلاقیت از نظر علمی و روانشناسی و راه های پرورش آن می پردازد.

خلاقیت

یکی از اصطلاحات پرکاربرد در حوزه خلق اثر هنری ، کلمه خلاقیت است. حتی در برهه هایی از تاریخ خلاقیت، به عنوان معیار سنجش اعتبار اثر هنری شناخته شده است. بدین صورت که هرچه کار هنری خلاقانه تر باشد دارای اهمیت بیشتر و کیفیت بالاتری است.

حال سوال این است که به طور کلی خلاقیت چیست؟ انواع آن کدام است و آیا اکتسابی است یا یک موهبت خدادادی؟

محصولی که در خلقش از خلاقیت بهره گرفته شده باشد به سطوح مختلف درجه بندی می شود. تایلر این طبقه بندی را انجام داده و 5 سطح مختلف برای کیفیت خلاقیت قائل شده است:

1- خلاقیت بیانگر:

که بیان و اظهار وجود آزادانه شخص را امکان پذیر می سازد. در خلاقیت بیانگر کیفیت محصول اهمیت چندانی ندارد مانند نقاشی های کودکان.

2- خلاقیت تولیدی یا مولد:

تفاوت این نوع خلاقیت با گزینه قبلی در این است که در این نوع خاص، فرد کوششهای قابل توجه و مدبرانه ای برای تولید شی جدید متحمل می شود. در این نوع، موضوع مشخص است و از خلاقیت برای رسیدن به هدف استفاده می شود.

در خلاقیت بیانگر کیفیت محصول اهمیت چندانی ندارد.

3- خلاقیت اختراعی:

این نوع از خلاقیت ، برای تولید اثر خلاقانه از عناصر شناخته شده به طور معمول و نظامدار در جهت ساختن ترکیب جدید استفاده می شود. درجات خلاقیت از روی کمیت و کیفیت تجزیه و تحلیل ترکیبات گذشته و ساختن ترکیبات جدید مشخص می شود. مانند نویسندگی، معماری و...

4- خلاقیت ابداعی

به وسیله این خلاقیت تغییرات معنی دار و مفیدی در اصول و مبانی اولیه به عمل می آید.ایجاد ریزمکتبهای فلسفی و اقتصادی و اختراع ماشینها و ابزارهای جدید از این نوع خلاقیت نشأت می گیرد.

5- خلاقیت شهودی

خلاقیت

محصول این نوع از خلاقیت، اثری کاملا تازه و کاملا متفاوت از آنچیزی است که قبلا وجود داشته است.

تایلر معتقد است افراد خاص و اندکی به این سطح از خلاقیت دست می یابند مانند انیشتین، پیکاسو و فروید.

در ابتدای این مقاله سوالی مطرح شد که آیا خلاقیت اکتسابی است؟ یعنی قابل آموزش و فراگیری است؟

در برابر این سوال دو گروه از متخصصین قرار دارند : عده ای معتقدند که خلاقیت یک چیز ذاتی است ولی عده ای هم معتقدند که تنها بخشی از خلاقیت دارای این ویژگی است و می توان به کمک آموزش این قوه را تعلیم داد و قوی کرد.

به عقیده ایشان آموزش خلاقیت دو بعد کلی دارد:

1- آموزش همگانی: که میتواند در شکوفایی بخشی از قوه خلاقیت فرد موثر باشد. شیوه ها و تمرینات تقویت حافظه، تند خوانی و... بخشی از این آموزش ها هستند این نوع از آموزش سبب انعطاف پذیری ذهن، پرورش اعتماد به نفس و... می شود. در این نوع آموزشها توانائیهای عمومی خلاقیت در سطح گسترده مورد تقویت قرار می گیرد.

2- آموزش ویژه: که موجب ارتقای کیفی یا کمی توان فرد آموزش گیرنده در زمینه ای مشخص می شود. رشته های فنی و رشته هایی که نیاز به داشتن تخصص دارند از این نوع محسوب می شوند. در این نوع آموزش خدمت به فرد مد نظر است.

حال خلاقیت هنری چطور؟ برای پرورش آن باید چه کرد؟

تایلر معتقد است افراد خاص و اندکی به این سطح از خلاقیت دست می یابند مانند انیشتین، پیکاسو و فروید.

تحقیقات روانشناسی نشان داده که مسلما توان خلاقیت از اوان کودکی آغاز می شود و تا دوران نوجوانی به ثبوت می رسد. در صورت پرورش این توان در این دوران می توان تا پایان عمر به غنای آن افزود.

با توجه به مطالب بالا این طور نتیجه می شود که دوران کودکی و نوجوانی اصلی ترین و پراهمیت ترین زمان برای پرورش قوه خلاقیت است و پسندیده است که آموزش و پرورش کشور برای پرورش نسلی خلاق ، مبتکر و پیشرو برنامه ریزی منسجمی انجام دهد.

در همین دوران کودکی است که خلاقیت بیانگر شروع به شکوفایی می کند. کودک بدون در نظر گرفتن اصول مادی و علمی به تولید اثر خلاقانه دست می زند. همین نقطه، از نقاط بسیار فعال در امر هنر خلاقه است.

برای توضیح بیشتر ابتدا توضیح یک نکته ضروری است:

در روند شکل گیری و تحول تاریخ هنر ابتدا هرچه اثر هنری دارای شباهت بیشتر به واقعیت بود و به اصطلاح رئالیستی تر بود دارای ارزشی مضاعف می گشت. در واقع هرچه هنرمند تکنیکی تر بود اثرش ارزشمندتر می شد چرا که توانایی کشیدن مانند واقعیت یک تکنیک است و با ممارست و تمرین این قدرت افزایش می یابد. این نوع اثر هنری اصولا از خلاقیت تهی است!! چرا که از نگاه، تفکر و دیدگاه هنرمند در اثر هنری خبری نیست بلکه اثر هنری تنها تجسم واقعیت مادی است. امروزه این نوع از هنر را یک صناعت می دانند تا هنر ناب.

تابلوی نقاشی از این نوع فقط مانند یک عکس دقیق و زیبا واقعیت را تجسم می بخشد نه چیزی بیشتر!

اما با اختراع دوربین عکاسی چنین هنری از رونق افتاد چرا که کاری را که نقاش در طول مدتی طولانی و با صرف هزینه ای گزاف انجام می داد در کمتر از چند ثانیه با کمک دوربین می توانست تحقق یابد. این چنین شد که بازنگریی ای کلی در هنر و خصوصا نقاشی صورت پذیرفت. هنر کاملا شخصی شد و ارزش آن نه به تکنیک هنرمند بلکه به جهت میزان خلاقیت بکاررفته در اثر ارزش یافت.

وقتی بچه بودم مانند انسان شصت ساله و کنون که شصت ساله ام چون کودک شش ساله نقاشی می کنم.

حال این خلاقیت چیست؟

چنین خلاقیتی یعنی بیان تفکر ، ذهنیت، دیدگاه و دنیای شخصی هنرمند با کمک تجسم شکل. وقتی چنین هدفی در خلق اثر هنری مورد نظر باشد دیگر اشکال هنری الزاما رئال نیستند بلکه گاها انتزاعی است. در واقع شما در خلق اثر هنری به دنبال دریچه ای هستید که مخاطب بتواند از آن به دنیای ذهنی شما نگاه کند و آن را درک کند و این دنیای شما الزاما رئالیستی، واقعگرا و دارای عناصر طبیعت نیست!

در چنین نگرشی بود که هنرمندان و منتقدین هنری متوجه خلاقیت در دوران کودکی شدند. بچه ها به دلیل عدم شناخت کافی از محیط و توانایی بازنمود واقعیت بصیری دارای یکی از نابترین آثار هنری خلاقانه هستند. منتها در طول زمان و با بزرگ شدن فرد این دریچه در روح انسان بسته می شود. برای پرورش مجدد آن عده ای از هنرمندان چنین نظریه ای را بیان کردند که باید تلاش کرد مانند کودکان اندیشید و نقاشی کرد.

مثلا جمله ای مشهور از پیکاسو وجود دارد که می گوید:

وقتی بچه بودم مانند انسان شصت ساله و کنون که شصت ساله ام چون کودک شش ساله نقاشی می کنم.

برای پرورش عنصر خلاقیت در خلق اثر هنری باید تلاش کرد که ابتدا زاویه دید عوامانه خود را اصلاح کرد و به بیانی شخصی دست یافت. برای پرورش این خلاقیت ابداعی و شهودی می توان از آموزش ویژه خلاقیت و انواع راهکارهایی که تا کنون کشف و اثبات شده استفاده نمود. در این نوع آموزش تلاش می شود با اصلاح زاویه دید به موضوع، کشف هدف از خلق اثر هنری و راه کارهای ابتکاری برای رسیدن به تکنیک و فضای شخصی، اثر هنری را خلاقانه تر کرد.

کوتاه سخن آن که هرچند عده ای از انسانها به صورت فطری دارای خلاقیت بیشتر هستند و به اصطلاح این نیرو در ایشان فعال تر است اما با آموزش های ویژه و تمرین و ممارست می توان خلاقیت هنری را پرورش داد. البته مهمترین سنگ بنای این روند در دوران کودکی و با توجه به محیط اجتماعی شکل می گیرد. پس برای رسیدن به خلاقیت شهودی باید ابتدا دنیای شخصی خود را شناخت و راهکارهای تجسم آن را فرا گرفت . سپس به تفکر در این دنیا پرداخت و تلاش کرد رازهاو رموز ذهنی و نگرشی خود را با انواع رنگ و طرح به مخاطب منتقل کرد.

ی. پیشوایی

بخش هنری تبیان


منابع:

-         آلکس آزبرن / پرورش استعداد همگانی ابداع و خلاقیت/ تذجمه حسن قاسم زاده

-         مجتبی میرقیداری/ مجله هنرنامه

-         عبدالعظیم کریمی/ آموزش مانع خلاقیت/ نشریه مدیریت

-         W.Eiston/ Creative Thinking & How to Develop it