دستور العمل عرفانی آقای قاضی
پس کسی که به تو بگوید: اگر یک کلمه بگویی، ده تا میشنوی! [به او] بگو: اگر ده کلمه بگویی، یکی هم نمیشنوی! و [اگر] کسی به تو ناسزا بگوید، به او بگو: اگر در آنچه میگویی، راست گو هستی، از خدا میخواهم که مرا ببخشد و اگر در آنچه میگویی، دروغ میگویی، پس از خدا میخواهم از تو درگذرد و اگر کسی به تو وعده فحش دادن داد، به او وعده خیرخواهی و مراعات [حال او را] بده.
کمتر کسی است که از اثرات تلقین و تکرار بر ذهن آدمی غافل باشد،روانشناسان بسیار بر این امر تأکید دارند که افراد آنچه را که در زندگی به عنوان هدف دنبال می کنند مدام به صوت مکتوب جلوی چشم خود داشته باشند و روزانه به آن نظری بیفکنند تا به مقصودشان برسند .
چون روانشناسی یک علم غربی است دانشمندان این علم در امر تلقین و تکرار بر اهداف مادی تمرکز کرده اند، اما این امر را به صورت یک کل می توان پذیرفت و در امور معنوی هم از آن بهره جست چرا که در روایات و دستورالعمل های علمای اخلاق ما بر این نکته بسیار تأکید شده است .
آیت آلله قاضی رحمه الله یکی از بزرگان اخلاق بود که دستورالعملهای اخلاقی او میتواند راهگشای ما برای رسیدن به مراحل عالی معنویت باشد.
حضرت امام خمینی رحمه الله درباره او میفرماید: «قاضی، کوهی بود از عظمت و مقام توحید. 1»
آیت الله سید هاشم حداد میفرماید: «از صدر اسلام تا به حال، عارفی به جامعیت مرحوم قاضی نیامده است. 2»
دستور العملی اخلاقی
آیت الله سید علی قاضی برای گذشتن از نفس اماره و خواهشهای نفسانی، به شاگردان و مریدان سیر و سلوک الی الله دستور میدادند روایت عنوان بصری را بنویسند و بدان عمل کنند؛ یعنی، یک دستور اساسی و مهم، عمل طبق مضمون این روایت بود و علاوه بر این میفرمودند: باید آن را در جیب خود داشته باشند و هفتهای یکی دو بار آن را مطالعه نمایند. این روایت، بسیار مهم است و حاوی مطالب جامعی در بیان کیفیت معاشرت و خلوت و کیفیت و مقدار غذا و کیفیت تحصیل علم و یفیت حلم و مقدار شکیبایی و بردباری و تحمل شدائد در برابر گفتار هرزه گویان و بالاخره مقام عبودیت و تسلیم و رضا و وصول به اعلا ذروه عرفان و قله توحید است. از این رو شاگردان خود را بدون التزام به مضمون این روایت نمیپذیرفتند. 3
این روایت را «عنوان بصری» از امام صادق علیه السلام نقل میکند که به جهت رعایت اختصار، تنها بخشی از آن را که شامل دستور العمل است، بیان میکنیم:
عنوان بصری میگوید: عرض کردم،ای اباعبدالله! حقیقت عبودیت چیست؟
فرمود: «ثلاثة اشیاء: ان لا یری العبد لنفسه فیما خوله الله ملکا لان العبید لا یکون لهم ملک، یرون المال مال الله یضعونه حیث امرهم الله به ولا یدبر العبد لنفسه تدبیرا وجملة اشتغاله فیما امره تعالی به ونهاه عنه، فاذا لم یر العبد لنفسه فیما خوله الله تعالی ملکا هان علیه الانفاق فیما امره الله تعالی ان ینفق فیه واذا فوض العبد تدبیر نفسه علی مدبره هان علیه مصائب الدنیا واذا اشتغل العبد بما امره الله تعالی ونهاه لا یتفرغ منهما الی المراء والمباهاة مع الناس. فاذا اکرم الله العبد بهذه الثلاثة هان علیه الدنیا وابلیس والخلق ولا یطلب الدنیا تکاثرا وتفاخرا ولا یطلب ما عند الناس عزا وعلوا ولا یدع ایامه باطلا. فهذا اول درجة التقی. قال الله تبارک وتعالی «تلک الدار الاخرة نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الارض ولا فسادا والعاقبة للمتقین»
آن گاه که بنده خدا در مورد چیزهایی که خدا به او سپرده است، برای خودش ملکیتی نبیند، انفاق کردن در چیزهایی که خدا به آن امر کرده است، بر او آسان میشود و اگر بنده خدا تدبیر امور خود را به مدبرش بسپارد، مصائب [و مشکلات] دنیا بر او آسان میگردد و زمانی که بنده به امر و نهی خداوند متعال مشغول شود، دیگر مجالی نمییابد تا از این امر فرصتی برای خودنمایی و تفاخر با مردم پیدا کند.
پس آنگاه که خدا بنده [خود] را به این سه چیز گرامی بدارد، دنیا و ابلیس و خلائق بر او آسان میگردند و برای مال اندوزی و فخر فروشی، دنبال دنیا نمیرود و به جهت عزت و علو [درجه خود] به آنچه در نزد مردم است، چشم نمیدوزد و روزهای خود را به بطالت نمیگذراند. پس این اولین درجه تقوا است. خداوند متعال میفرماید: این سرای آخرت را تنها برای کسانی قرار میدهیم که اراده برتری جویی و فساد در زمین را ندارند و عاقبت برای پرهیزگاران است.»
گفتم یا ابا عبدالله، به من سفارشی بفرما.
فرمود: «اوصیک بتسعة اشیاء فانها وصیتی لمریدی الطریق الی الله تعالی والله اسال ان یوفقک لاستعماله. ثلاثة منها فی ریاضة النفس وثلاثة منها فی الحلم وثلاثة منها فی العلم فاحفظها وایاک والتهاون بها؛ تو را به نه چیز سفارش میکنم، همانا آنها وصیت من به اراده کنندگان راه خداوند متعال است و از خدا میخواهم به تو در عمل به آنها توفیق دهد. سه مورد از آن نه چیز در مورد [تربیت و] ریاضت نفس است و سه مورد از آنها در مورد حلم [و بردباری] است و سه مورد از آنها درباره علم [و دانش] است. پس آنها را به خاطر بسپار و مبادا [در عمل] به آنها سستی کنی.»
عنوان میگوید: من دلم را برای آن حضرت فارغ نمودم. حضرت فرمود: «اما اللواتی فی الریاضة فایاک ان تاکل ما لا تشتهیه فانه یورث الحماقة والبله ولا تاکل الا عند الجوع واذا اکلت فکل حلالا وسم الله واذکر حدیث الرسول صلی الله علیه و آله: ما ملا آدمی وعاءا شرا من بطنه. فان کان ولابد فثلث لطعامه وثلث لشرابه وثلث لنفسه. واما اللواتی فی الحلم فمن قال لک «ان قلت واحدة سمعت عشرا»، فقل: «ان قلت عشرا لم تسمع واحدة» ومن شتمک فقل له «ان کنت صادقا فیما تقول فاسال الله ان یغفر لی وان کنت کاذبا فیما تقول فالله اسال ان یغفر لک» ومن وعدک بالخنی فعده بالنصیحة والرعاء. واما اللواتی فی العلم فاسال العلماء ما جهلت وایاک ان تسالهم تعنتا وتجربة وایاک ان تعمل برایک شیئا وخذ بالاحتیاط فی جمیع ما تجد الیه سبیلا واهرب من الفتیا هربک من الاسد ولا تجعل رقبتک للناس جسرا.
اما آن سه مورد که درباره حلم است، پس کسی که به تو بگوید: اگر یک کلمه بگویی، ده تا میشنوی! [به او] بگو: اگر ده کلمه بگویی، یکی هم نمیشنوی! و [اگر] کسی به تو ناسزا بگوید، به او بگو: اگر در آنچه میگویی، راست گو هستی، از خدا میخواهم که مرا ببخشد و اگر در آنچه میگویی، دروغ میگویی، پس از خدا میخواهم از تو درگذرد و اگر کسی به تو وعده فحش دادن داد، به او وعده خیرخواهی و مراعات [حال او را] بده.
و اماآن سه چیزی که در مورد علم است، این که آنچه را نمیدانی از علما بپرس و مبادا که چیزی را از آنها بپرسی تا آنها را به لغزش افکنده و آنان را آزمایش کنی و مبادا از روی نظر [و رای] خودت دست به کاری بزنی و در همه مواردی که راه دارد، احتیاط کن و از فتوا دادن فرار کن همانند فرار کردن از شیر درنده و گردن خود را پل عبور برای مردم قرار نده.
ای ابو عبدلله، دیگر از نزد من برخیز؛ همانا برای تو خیرخواهی [و نصیحت] کردم و [ذکر و] ورد مرا فاسد نکن زیرا که من مردی هستم که نسبت به [گذشت عمر و ساعات زندگی] خودم [حساب دارم و] نگرانم [از این که مقداری از آن بیهوده تلف شود] و سلام بر کسی باد که هدایت پذیرد.»
پی نوشت ها :
1) محمد حسین حسینی طهرانی، روح مجرد، تهران، انتشارات حکمت، 1414 ه - ق، ص 285.
2) روح مجرد، ص 174.
3) محمد حسین حسینی طهرانی، روح مجرد، تهران، انتشارات حکمت، 1414 ه - ق، ص 175.
4) قصص/83
فرآوری : محمدی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع : ذی طوی (سایت جامع تبلیغ )