خوب شدن درد چشم آیتالله بروجردی (ره) به برکت حضرت سیدالشهدا (ع)
«آن روز خیلی منقلب بودم؛ منظره آن عزاداران سخت مرا منقلب کرد؛ همانطور که جمعیت سینهزن از کنار من عبور میکردند، دست بردم مقداری گِلِ خشکیده از روی لباس آنها برداشته به قصد استشفا بر چشم بیمار خود مالیدم؛ همان روز احساس کردم که درد چشمم تخفیف یافته و کمکم کاملا خوب شد.»
آیتالله بروجردی عزاداری خامس آل عبا و سایر ائمه اطهار (علیهم السلام) را هر سال در خانه خودشان برگزار میکردند. در بروجرد هم این وضع برقرار بوده است. در تمام ایام مصیبت و سوگواری ائمه (ع) متأثر و منقلب بودند. هنگامی که وُعاظ و سخنوران دینی موعظه میکردند یا مصیبت میخواندند، به دقت گوش میدادند و زود منقلب شده، اشک از دیدگان فرومیریختند. در این حالت، بدنشان هم به سختی تکان میخورد. زمانی که در بروجرد اقامت داشتند، مبتلا به چشمدرد سختی میشوند؛ به طوری که پزشكان از معالجه چشم ایشان عاجز میشوند. در آن موقع ماه محرم فرا میرسد. در بروجرد رسم است که عزاداران در روز عاشورا خرد و کلان گِل به سر و روی خود میمالند. چون در روز عاشورای آن سال هیأت عزاداران بدینگونه طبق معمول هر سال برای عرض تسلیت به خانه آن فقید سعید وارد میشوند، آن مرحوم با تمام علما و مردم حاضر در مجلس روضه از جا برمیخیزند و به دیوار تکیه میدهند.
خودشان میفرمودند: «آن روز خیلی منقلب بودم؛ منظره آن عزاداران سخت مرا منقلب کرد؛ همانطور که جمعیت سینهزن از کنار من عبور میکردند، دست بردم مقداری گِلِ خشکیده از روی لباس آنها برداشته به قصد استشفا بر چشم بیمار خود مالیدم؛ همان روز احساس کردم که درد چشمم تخفیف یافته و کمکم کاملا خوب شد.»
یکی از نزدیکان ایشان نیز بعد از نقل این داستان که ما مکرر از علمای معتبر شنیدهایم، اضافه میکرد که من خود شاهد این موضوع بودم و از آن روز تا روزی که آیتالله فقید در قید حیات بودند، دیگر عارضه چشمدرد برای ایشان روی نداد و در دید چشم ایشان نقصانی پدید نیامد. اکنون که رشته سخن به این جا کشید، بد نیست بدانید که در همان سالها یکی از جراید تهران ـ روزنامه دنیا ـ نوشته بود: در دنیای پزشکی آیتالله بروجردی اولین پیرمرد هشتادسالهای است که بدون عینک مطالعه میکند! سپس اظهار تعجب زیاد کرده بود که چهطور میشود مردی که شب و روز با کتاب و مطالعه و قلم و نوشتن سر و کار دارد، هیچگونه تغییری در دید چشمش پیدا نشود؟
ما و تمام کسانی که از نزدیک ایشان را میدیدیم و از فیض محضرشان بهرهمند بودیم نیز با نهایت شگفتی از این لحاظ به ایشان مینگریستیم . با این که هشتادونه سال از عمر پر افتخارشان میگذشت و شبانهروز بیش از ده ساعت وقت ایشان صرف مطالعه میشد، غذای مقوی و کافی هم میل نمیفرمودند؛ استراحتی نداشتند؛ شب و روز کار میکردند. معهذا، کتاب و نامه و نوشتهها را از فاصله دور گرفته، میخواندند. حتی قرآنی که ایشان تلاوت میکردند، یک نسخه قدیمی بود که در اوایل تغییر خط کوفی به نسخ ریز نوشته شده بود که درست خوانده نمیشد؛ ولی ایشان به آسانی از روی آن تلاوت میکردند. به هر حال آنچه مسلم است، دید چشم ایشان تعجبآور بود. گمان نمیکنم جز آن ایمان عمیق که آیتالله فقید به منبع غیب و وسائط فیض حق داشتهاند، علت دیگری داشته باشد.
برگرفته از كتاب "مفاخر اسلام" نوشته حجتالاسلام مرحوم علی دوانی (ره) جلد دوازدهم ـ شرح حال زندگی آیتالله العظمی بروجردی (ره) ـ صفحه 358 تا 360