تبیان، دستیار زندگی
هفت آسمان حجاب شد و پرده را کشید اما تمام حادثه را مادر تو دید وقتی غریب دید تو را باورش نشد هی چند بار دست به چشمان خود کشید
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تمام حادثه را مادر تو دید

امام حسین

هفت آسمان حجاب شد و پرده را کشید

اما تمام حادثه را مادر تو دید

وقتی غریب دید تو را باورش نشد

هی چند بار دست به چشمان خود کشید

باور نداشت مادرِ دریا، حسین او

تنها عقیق با دو لب تشنه می‌مکید

با زینبش دوید که: یک لحظه صبر کن

یک بوسه از گلوی لطیفت دوباره چید

بارید اشک در پی باران سنگها

سیلی به روی می‌زد و انگشت می‌گزید

خون تا محاسنت خبری سرخ برد و بعد

لبهای پیرهن که به پیشانیت رسید،

افتاد چشم مادرت ـ ای وای ـ همزمان

با چشم حرمله به همان نقطه سفید

با تیر قلب نازک او هم دوباره سوخت

گویی دوباره داغیِ میخ دری چشید

قلبت فقط حریم خدا بود و تیر او

اینبار «یا لطیف» ترین سینه را درید

غوغا به پا شد و وسط تیر و نیزه‌ها

تنها صدای ناله و افتادنی شنید

آمد صدای گام نفسگیر و تیره‌ای

رنگش پرید و با دل زینب دلش تپید

با چشم خون گرفته و با چکمه‌ای سیاه

خنجر کشیده بود و به سمت تو می‌دوید

شیون کنان زنی لب گودال قتلگاه

می‌بست رو به منظره چشمان نا امید

از روی مهربانت اگر شرم کرده بود

از پشت ظالمانه سرت را چرا برید؟

با چشم بسته فاطمه فریاد می‌کشید

ای وای میوه‌ی دل من تشنه شهید

دیگر ندید جسم تو را زیر پای اسب

نوری یگانه دید، به الله می‌رسید

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


قاسم صرافان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.