تبیان، دستیار زندگی
بسیاری از ما با رویدادها و مسائل نجومی آشنایی چندانی نداریم و هرگاه با یک نمونه از آن ها رو به رو می شویم مدت زمان بسیاری طول می کشد تا به مفهوم درستشان پی ببریم. این موضوع از آنجا نشات می گیرد که ما درباره برخی از اصطلاحات دچار بدفهمی هستیم و درک...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بدفهمی های نجومی (1)


بسیاری از ما با رویدادها و مسائل نجومی آشنایی چندانی نداریم و هرگاه با یک نمونه از آن ها رو به رو می شویم مدت زمان بسیاری طول می کشد تا به مفهوم درستشان پی ببریم. این موضوع از آنجا نشات می گیرد که ما درباره برخی از اصطلاحات دچار بدفهمی هستیم و درک صحیحی از صورت مساله نداریم. در این مطلب و مطلب آینده به 10 مورد از این بدفهمی ها اشاره خواهیم کرد.

بدفهمی های نجومی (1)

چرا در آن شب‌هایی که گفته می‌شود یک بارش شهابی رخ خواهد داد، اصلاً بارانی از شهاب در کار نیست؟

وقتی رسانه‌ها اعلام می‌کنند به‌زودی یک بارش شهابی رخ خواهد داد، در ذهن شنوندگان احتمالاً تصویر آسمانی پر از شهاب‌های درخشان که مثل باران می‌بارند، مجسم می‌شود، اما متأسفانه باید گفت تقریباً تمامی حدس های‌ شما راجع به یک بارش‌ شهابی غلط است.

معمولاً اگر در شبی کاملاً تاریک و صاف و معمولی، آسمان پرستاره را زیر نظر بگیریم، احتمالاً در هر ساعت، فرصت تماشای بیش از شش شهاب نصیبتان نخواهد شد، اما در بعضی شب‌های سال، این آمار، افزایش چشمگیری می‌یابد به‌طوری که ستاره‌شناسان در آن موارد ویژه می‌گویند که یک «بارش شهابی» در شرف وقوع است. مثلاً در اخر مردادماه یا اواخر آذرماه، می‌شود این افزایش آمار شهاب‌ها را به صورت واضح تشخیص داد که آمار دقیقش می‌شود چیزی در حدود یک شهاب در دقیقه. در واقع این دو موقعیت خاص از سال، میزبان شلوغ‌ترین بارش‌های شهابی هر سال هستند؛ هرچند که شاید در این شب‌ها هم اصلاً معنی واژه «بارش» آنقدر‌ها برایتان مجسم نشود.

این بارش‌های شهابی، وقایع نادری‌اند که در جریانشان، زمین، حین حرکتش به دور خورشید، از میان توده‌های غباری که به‌دنبال عبور یک دنباله‌دار، از گیسوی بلند غبارینش در مدار زمین‌‌ رها شده‌اند، رد می‌شود و آن‌وقت است که شهاب‌ها، با آرایشی که شبیه به رگه‌های آب یک دوش حمام است، از آسمان فرومی‌ریزند (سقوط دانه‌های برف را به شیشه روبه‌روی ماشینتان تصویر کنید). همان‌گونه که گفتم این وقایع، اندک و پراکنده‌اند.

آیا ماهواره‌ها را واقعاً با چشم غیرمسلح می‌توان تشخیص داد؟

شک نکنید! در واقع اکثر مردم تعجب می‌کنند اگر بشنوند که جسم نسبتاً کوچکی که در ارتفاع صد‌ها کیلومتری زمین در مدار قرار دارد را بدون استفاده از دوربین‌های دوچشمی و تلسکوپ بتوان مشاهده کرد. از زمان پرتاب اسپوتنیک-1، نخستین قمر مصنوعی جهان در سال 1957 میلادی، آمار ماهواره‌های حاضر در فضا رشد چشمگیری داشته است، به‌طوری که تعدادشان هم‌اکنون به حدود 10هزار عدد می‌رسد.

یک‌بار اختر‌شناس انگلیسی، دزموند کینگ-هل (Desmond King-Hele) گفته بود که یک ماهواره «مثل ستاره‌ای‌ست که کنترلش را از دست داده و تصمیم دارد از بخشی، به بخش دیگر آسمان نقل مکان کند». اگر در نزدیکی‌های غروب یا طلوع آفتاب از خانه خارج شوید و به‌دقت آسمان را جست‌وجو کنید، عجیب است اگر 15 دقیقه صبر کنید و یک ماهواره هم نبینید. اغلبشان آنقدر کم‌نورند که با چشم غیرمسلح نمی‌توان تشخیصشان داد، اما چندصدتایشان بزرگ و نزدیک (البته با فاصله 160 تا 640 کیلومتری از سطح زمین) هستند و می‌توان تماشایشان کرد.

بسیاری از ما با رویدادها و مسائل نجومی آشنایی چندانی نداریم و هرگاه با یک نمونه از آن ها رو به رو می شویم مدت زمان بسیاری طول می کشد تا به مفهوم درستشان پی ببریم. این موضوع از آنجا نشات می گیرد که ما درباره برخی از اصطلاحات دچار بدفهمی هستیم و درک صحیحی از صورت مساله نداریم

البته این نکته را هم باید افزود که نور ماهواره‌ها، نه از خودشان، بلکه ناشی از بازتاب نور آفتاب از صفحات خورشیدی تأمین برق و یا سطح صیقل‌خورده‌شان است که به‌همین‌منظور حین جابه‌جایی در آسمان، افت و خیزهایی هم به تبع چرخش ماهواره، در درخشندگی ظاهریشان دیده می‌شود. زمانی‌که ماهواره به سایه زمین وارد می‌شود، آن را نمی‌شود دید، اما به‌محض ورود به قلمرو نور خورشید، باز آسمان را به‌شکل نور کوچک و غیر چشمک‌زن طی می‌کند.

رکورد درخشنده‌ترین قمر مصنوعی تاریخ، هم‌اکنون در دست ایستگاه فضایی بین‌المللی (ISS) است. این ایستگاه، در مداری با فاصله متوسط 355 کیلومتر از سطح زمین، به‌گرد سیاره‌مان می‌چرخد و مثل هواپیمای پرسرعت (اما غیرچشمک‌زن)، به‌مدت تقریباً دو دقیقه، در آسمان عصرگاهی و بامدادی دیده می‌شود. ISS را به‌راحتی می‌شود با یک هواپیمای معمولی اشتباه گرفت، هرچند که در اوج درخشندگی‌اش حتی گاهی می‌تواند از سیاره زهره هم باشکوه‌تر دیده شود.

چرا دنباله‌دار‌ها در آسمان حرکت نمی‌کنند؟

بدفهمی های نجومی (1)

قبل از پاسخ به این پرسش، این نکته را در نظر بگیرید: هیچوقت دیده‌اید که ماه، مثل یک شهاب درخشان از مقابل چشمتان رد شود؟ پاسختان البته خیر خواهد بود. با وجود اینکه ماه، با سرعتی در حدود سه‌هزار و 200 کیلومتر بر ساعت به دور زمین می‌چرخد، با فاصله‌ سرسام‌آورش از ما (که به‌طور متوسط حدوداً 382 هزار کیلومتر می‌شود)، حرکت مداری‌اش را نمی‌شود آشکارا حس کرد. در واقع ماه، هر ساعت به‌قدر پهنای خودش در آسمان، نسبت به ستاره‌ها به‌سمت شرق جابه‌جا می‌شود. به‌همین‌ترتیب، هرچند که یک دنباله‌دار درخشان با سرعتی در حدود ده‌ها هزار کیلومتر بر ساعت در جهت بخش داخلی منظومه شمسی در حرکت است، اما فاصله مجموعش با زمین، حدوداً ده‌ها میلیون کیلومتر می‌شود. لذا با وجود اینکه یک دنباله‌دار در آسمان حرکت می‌کند، از آنجا که فاصله زیادی تا سیاره ما دارد، حرکت شبانه‌روزی‌اش در پس‌زمینه ثابت ستاره‌ها فوق‌العاده آهسته است. در نتیجه موضع یک دنباله‌دار هم به‌ه‌مان نحوی که ماه (و یا سیارات) در پهنه آسمان جابه‌جا می‌شوند، تغییر می‌کند، نه مثل شهابی که در ‌‌نهایت 90 کیلومتر از ما فاصله دارد.

آیا در تابستان‌ها زمین نزدیک‌تر از همیشه به خورشید است؟

خیر! جالب اینجاست که زمین در اواسط تیرماه هر سال، در دور‌ترین فاصله مداری‌اش از خورشید به‌سر می‌برد، حال‌آنکه در اوایل دی‌ماه، در نزدیک‌ترین موضع خودش نسبت به خورشید است. تفاوت فاصله از زمین تا خورشید در این دو موقع از سال، حدود پنج میلیون کیلومتر، یا 3.3 درصد فاصله متوسط زمین از خورشید است که در نتیجه آن، گرمای ورودی به زمین در حدود هفت درصد تغییر می‌کند.

پس شاید بتوان گفت این اختلاف فاصله باعث می‌شود که هوا در تابستان‌های نیمکره شمالی سرد‌تر و در زمستان‌هایش هم اندکی گرم‌تر شود، اما خشکی‌های به نسبت وسیع نیمکره شمالی، سرنوشت دیگری را رقم می‌زنند و زمستان‌های نیمه شمالی را سرد‌تر و تابستان‌هایش را گرم‌تر از نیمکره جنوبی زمین می‌کنند. البته باید توجه داشت که ساز و کار وقوع فصل‌ها، مربوط به انحراف محور چرخش زمین نسبت به صفحه منظومه شمسی است که باعث تغییر زاویه تابش خورشید در اوقات مختلف سال می‌شود، به‌طوریکه وقتی خورشید در نیمکره شمالی به‌طور عمود می‌تابد، در‌‌ همان لحظه نسبت به سرزمین‌های نیمکره شمالی، حالت مایل دارد و لذا در شمال تابستان، و در جنوب زمستان است.

چرا ستاره قطبی، درخشنده‌ترین ستاره آسمان نیست؟

بدفهمی های نجومی (1)

وقتی‌که هنوز بچه بودم، یکی از عمو‌هایم مرا در غروب دلچسب یک روز تابستانی بیرون برد و به ستاره آبی-سفیدی که دقیقاً در بالای سرم بود اشاره کرد و گفت: «اینو می‌بینی؟ این ستاره قطبیه.» (بعد‌ها متوجه شدم که این ستاره در واقع ستاره «نسر واقع» (یا وگا) بوده که پنجمین ستاره پرنور آسمان است.)

ستاره قطبی را شاید بتوان مهم‌ترین ستاره مرئی آسمان نیمکره شمالی دانست، اما اغلب مردم گمان می‌کنند این ستاره در واقع پرنور‌ترین ستاره آسمان هم هست. اگر دقیق بگویم، ستاره قطبی، در رده چهل و نهم از حیث درخشندگی ستارگان آسمان قرار دارد، اما اگر این شاخص درخشندگی نسبت به میزان فاصله ظاهری از قطب شمال سماوی بسنجیم، «پرنور‌ترین ستاره نزدیک به این نقطه» محسوب می‌شود. جالب اینجاست که به خاطر رقص محوری زمین (همانند فرفره‌ای که در عین چرخش به دور خودش، اندکی دچار انحراف محوری هم می‌شود)، نقطه فرضی قطب شمال سماوی در حال نزدیک‌تر شدن به ستاره قطبی‌ست (که در بیست و چهارم مارس سال 2100 به نزدیک‌ترین فاصله‌اش می‌رسد). بعد از آن، همانگونه که رقص محوری هرگز از پا نمی‌ایستد، نقطه شمال از ستاره قطبی دور و دور‌تر می‌شود و بعد از حدود 12 هزار سال، نوادگان دورمان،‌‌ همان ستاره نسر واقع را به‌عنوان ستاره قطبی خواهند شناخت. عمویم اگر این را بشنود حتماً خوشحال خواهد شد!

    ادامه دارد ...

بخش دانش و زندگی تبیان

به نقل از پارس اسکای