پله اول و دوم منبر
قسمت اول
به نام خدا
در لزوم برقراری منبرها و مجالس روضه و وعظ شکی وجود ندارد و نمی توان جایگزینی برای آن معرفی کرد. اما از سوی دیگر همواره باید نواقص و اشتباهات را اصلاح کرد.
گام اول را باید از خود و صنف خودمان برداریم. چنان که استاد مطهری می گوید:
«مسجدها باید محفوظ بماند، امامت جماعتها باید محفوظ بماند، منبرها باید محفوظ بماند، روضهها باید محفوظ بماند، ذكر مصیبتها باید محفوظ بماند اما باید اصلاح شود.
تحریفات در ذكر مصیبتها الى ماشاءاللَّه است. جعل، دروغ، وضع در این قضایا الى ما شاء اللَّه است و اینهاست كه روضهها و ذكر مصیبتها را كم اثر كرده والّا اصل روضه و ذكر مصیبت باید باقى بماند و مسأله امام حسین و اشك ریختن براى امام حسین و محرّم و عاشورا و تظاهرات براى محرّم و دسته بیرون آمدن، تمام اینها باید محفوظ بماند.
ولى البته من نمىگویم حتما باید به آن شكلى كه از زمان قاجاریه معمول شده كه بیشتر از قفقاز به این طرف آمده انجام شود و حتما اینها هم باید باشد.
اینها كارهاى جدیدى است كه بیرون آمده، بسیارى از اینها درست نیست و باید عزاداریها را اصلاح كنیم. شیعه قسمتى از كیان خودش را با همین حَنینها و نالهها و فریادها و شكایت كردن از ظلمها حفظ كردهاست.» (1)
در این نوشتار با استفاده از کلمات «استاد شهید مطهری» به لزوم دو شرط اساسی «اخلاص» و «راستگویی و مستند سخن گفتن» برای اهل منبر می پردازیم و در نوشتار بعدی کلماتی گرانبها از مرحوم «آیت الله بهجت» در این باره ذکر می شود.
با توجه به اینکه در این نوشتار، اغلب سخنان استاد شهید مطهری، مرتبط با کتاب «لؤلؤ و مرجان» محدث نوری است، قدری به معرفی این کتاب پرداخته می شود.
معرفی اجمالی «لؤلؤ و مرجان»
عالم محقق، محدث نوری در مقدمه كتاب به بیان فضیلت گریستن و گریاندن در عزای امام حسین علیه السلام اشاره میكند و در متن كتاب به دو شرط اساسی قبول این عبادت، به عنوان دو پله منبر، یعنی اخلاص و صدق میپردازد و در پایان، ناپسندی گوش دادن به اخبار دروغ و تكلیف شرعی در قبال دروغگویان اهل منبر را یادآور میشود.
در فصل اول، در بحث از «اخلاص» به عنوان اولین پله منبر و شرط اساسی قبول آن؛ کسانی را كه منبر را وسیله كسب و تجارت خود قرار دادهاند، محكوم میكند و آنان را مصداق ریاكار، مستأكل به آل محمد علیهم السلام، فروشنده آخرت به دنیا و واعظ بیعمل میداند. این عناوین از متون روایات گرفته شده و در اخبار، بسیار سرزنش شدهاند.
اما در مقابل، مرحوم حاجی، با استناد به روایات، دادن هدایای مالی به روضهخوانان را كاری پسندیده ارزیابی میكند.
دومین پله منبر و دومین شرط اساسی آن، راستگویی است كه در فصل دوم از آن بحث شده است. این فصل بیش از نیمی از حجم كتاب را به خود اختصاص داده است.
هدف اساسی مؤلف در اینجا، جلوگیری از ذكر حكایات بدون مدركی است كه به خصوص در واقعه عاشورا، به كثرت نقل میشده و متأسفانه هنوز هم نقل میشود و اهل منبر برای گرم كردن مجلس و هر چه بیشتر سوزناك جلوه دادن مصایب اهل بیت علیهم السلام، به ذكر آن میپردازند؛ غافل از آن كه با این كار چهره واقعی اهل بیت علیهم السلام تحریف و ضربههای اساسی به مبانی مذهبی مردم وارد میگردد.
محدث نوری این فصل را با ستایش راستگویی و مذمت دروغگویی آغاز میكند و با احاطة كم نظیری كه در اواخر عمر شریفش به اخبار اهل بیت علیهم السلام داشته، در هر قسمت به ذكر گروههای مختلف احادیث میپردازد. پس از آن، اقسام دروغ و احكام هر یك را با دیدگاهی فقیهانه بر میرسد.
در ادامه به بیان معنی دروغ در نقل حكایات تاریخی میپردازد و با بحثی اصولی، ملاكهای نقل اخبار و وقایع تاریخی را پی میگیرد.
حاجی نوری کتابش را با دیدگاهی تاریخی و با ذكر نمونههای حكایاتی كه بدون سند معتبری شایع شده است، خاتمه میدهد.
مباحث فقهی و اصولی كه در لا به لای كتاب مورد توجه بوده است، معمولا به اختصار بیان شده، ولی در مباحث حدیثی و تاریخی، تفصیل و عمق مطالب ستودنی است. (2)
توصیف استاد مطهری از «لؤلؤ و مرجان»
«كتاب لؤلؤ و مرجان كه من در موضوع حادثه عاشورا نام مىبردم از مرحوم حاجى نورى (رضوان اللَّه علیه)، درست یك قیام به وظیفه بسیار مقدسى است كه این مرد بزرگ كرده است، مصداق قسمت اول این حدیث است كه «إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِی أُمَّتِی فَلْیُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَه». (3) در اینطور موارد وظیفه علماست كه حقایق را بدون پرده به مردم بگویند ولو مردم خوششان نمىآید. وظیفه علماست كه با اكاذیب مبارزه كنند و مشت دروغگویان را باز كنند.» (4)
همچنین می فرماید:
«من این كتاب را از اول تا آخر خواندم، فوق العاده تحت تأثیر آن قرار گرفتم و مكرر در مكرر از این كتاب ترویج و تبلیغ كردهام.» (5)
استاد در جایی دیگر، بیان مفصلتری دارند:
«مرحوم حاج میرزا حسین نورى (اعلى اللَّه مقامه) استاد مرحوم حاج شیخ عباس قمى و مرحوم حاج شیخ على اكبر نهاوندى در مشهد و مرحوم حاج شیخ محمدباقر بیرجندى محدث، بسیار مرد فوق العادهاى بوده است، مُحدّث است؛ ولى در فن خودش فوق العاده متبحّر است، عجیب متبحّر است.
از آن حافظههاى بسیار قوى بوده است و مرد باذوقى هم بوده است و مرد بسیار با شور، با حرارت، با ایمان. گو اینكه این مرد بعضى از كتابها نوشت كه شأن او نبود و علماى وقت هم ملامتش كردند، ولى معمولا كتابهایش خوب است.
مخصوصاً كتابى در موضوع منبر نوشته است به نام «لؤلؤ و مرجان». این كتاب با اینكه كتاب كوچكى است، فوق العاده كتاب خوبى است.
در این كتاب راجع به وظایف اهل منبر سخن گفته است. همه این كتاب در دو فصل است: یك فصل [در] اخلاص، یعنى خلوص نیت، كه شرط اول گوینده، خطیب، واع1 روضه خوان خلوص نیت است، كه وقتى منبر مىرود، روضه مىخواند به طمع پول نباشد، به طمع دیگرى نباشد، و چقدر عالى در این موضوع بحث كرده است، كه من وارد بحثش نمىشوم.
پایه دوم صدق و راستى است و در اینجاست كه موضوع راست گفتن و موضوع دروغ گفتن [و] انواع دروغها [را بیان كرده،] كه من خیال نمىكنم در هیچ كتابى درباره دروغ به طوركلى، به اندازه این كتاب بحث شده [باشد]. اخبار و روایاتش و انواع دروغ آنجا ذكر و تشریح شده است.
چنین كتابى شاید در دنیا وجود نداشته باشد. عجیب این مرد تبحّر به خرج داده است! این مردِ بزرگ، در همین كتاب خودش نمونههایى، آن هم نمونههایى از دروغهایى كه معمول است و اینها را به این حادثه بزرگ، حادثه تاریخى كربلا، نسبت مىدهند ذكر كرده است.
آنچه كه من عرض مىكنم غالباً یا همه آن همانهایى است كه مرحوم حاجى نورى هم از آنها ناله كرده است، و حتى این مرد بزرگ صریحاً مىگوید:
امروز باید عزاى حسین را گرفت، اما براى حسین در عصر ما یك عزاى جدیدى است كه در گذشته نبوده است و آن عزاى جدید این همه دروغهاست كه درباره حادثه كربلا گفته مىشود و احدى جلو این دروغها را نمىگیرد.
امروز بر این مصیبت حسین بن على باید گریست، نه بر آن شمشیرها و نیزههایى كه در آن روز بر پیكر شریفش وارد شد.» (6)
پی نوشت ها:
(1) مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج24، ص276، لزوم اصلاح عزاداریها
(2) کتابخانه اینترنتی سایت تبیان
(3) الكافی، ج1، ص54، باب البدع و الرأی و المقاییس
(4) مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى، ج17، ص131، با اندکی تغییر
(5) مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى، ج17، ص 71 و72، با اندکی تغییر
تهیه و تنظیم : رهنما ، گروه حوزه علمیه تبیان
ظ