تبیان، دستیار زندگی
در اینجا با کارکرد بعضی از این ابزارها و قالب های هنری و رابطه آن با تبلیغ بحث می کنیم.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خطابه، نویسندگی، رسانه

تبلیغ و هنر (قسمت آخر)
سخنرانی

در اینجا با کارکرد بعضی از این ابزارها و قالب های هنری و رابطه آن با تبلیغ بحث می کنیم.

هنر و تبلیغ ( قسمت اول )

هنر و تبلیغ (قسمت دوم )

هنر و تبلیغ (قسمت سوم )

هنر و تبلیغ (قسمت چهارم)

هنر و تبلیغ (قسمت پنجم)

در اینجا با کارکرد بعضی از این ابزارها و قالب های هنری و رابطه آن با تبلیغ بحث می کنیم.

خطابه

 خطابه یکى از فنون پنجگانه سخن و کلام است. در علماى علم منطق پنج صناعت، یعنى پنج هنر سخنى قائل هستند که به آنها صناعات خمس مى گویند و از ارسطو رسیده است، یعنى تبویب آنها از ارسطو است. یکى از آنها فن خطابه است.

خطابه از آن جهت که یک هنر و یک فن است و هنر و فن معمولا مى تواند اثر اجتماعى داشته باشد و عامل اجتماعى به شمار رود، یک فکر و یک عقیده را تقویت و یا تضعیف کند، از بزرگترین عوامل اجتماعى به شمار مى رود. هیچ هنرى به اندازه هنر خطابه نمى تواند اثر اجتماعى داشته باشد. موعظه با خطابه فرق دارد. خطابه صناعت است و جنبه فنى و هنرى دارد.

اینکه مبلغ بتواند با تبلیغ خود مخاطب را اقناع کند لازمه اش دانستن و شناختن هنر خطابه و سخنرانی ست.

پس وقتی بزرگترین و رایج ترین ابزار تبلیغ خطابه است و خطابه خود نیز یک هنر است نیازی به بیان کارکردهای این هنر در تبلیغ نیست فقط باید روش های خطابه و فن سخنوری را آموخت تا بتوان خودبخود هنر خطابه را در اختیار امر تبلیغ دین گرفت.

نویسندگی

نویسندگی اعم است از مقاله نویسی یا نوشتن کتاب یا داستان و نمایشنامه و متن ادبی و ... .

نویسندگی نیز نوعی پیام رسانی است كه پیام آن، نوشته و پیام رسان آن، نویسنده و پیام گیر آن، خواننده و ابزار آن، قلم است و با روش‌های ویژه نویسندگی و تأثیرگذاری نوشتاری، در پایان، به صورت كتاب و مقاله و مانند آن در می‌آید و جلوه گری می کند.

یكی از نویسندگان و استادان زبان و ادب فارسی، در این باره چنین گفته است:

اگر نویسندگی را به معنی عمل كسی كه می‌نویسد، بگیریم، هر كسی را كه بنویسد، اگر چه نوشته او سیاهه خرج خانه یا دفتر حساب دكانش باشد، نویسنده باید خواند.

در این حال، نویسندگی كار دشواری نیست؛ الفبا را باید شناخت و مختصر خطی باید داشت كه خواندنی باشد؛ اما در اصطلاح، این گونه كسان، نویسنده خوانده نمی‌شوند.

نویسنده كسی را می گویند كه معانی و مطالبی در ذهن دارد كه از آن سودی یا لذتی عام برای خوانندگان حاصل می‌شود و آن معانی را به طریقی می ‌نویسد كه همه به خواندن نوشته او رغبت می كنند و از آن، لذت یا سود می برند.[1]

پس می توان گفت كه نویسندگی بر این سه پایه استوار است:

1 ـ هنر خوب حس كردن (به ویژه خوب دیدن و خوب شنیدن)

2 ـ هنر خوب اندیشیدن.

3 ـ هنر خوب نوشتن.

  اگر بخواهیم هنرهای سه گانه بالا را فشرده تر و در یك جمله بیان كنیم و با آن ها نویسندگی را نیز تعریف نماییم، باید چنین بگوییم:   «نویسندگی، یعنی هنر نگارش پیامی نو با بیانی نو».[2]

برای یک مبلغ، خوب حس کردن یعنی مطالعه و تحقیق پیامی که می خواهد به مخاطب منتقل کند، به عبارت دیگر یک مبلغ دینی هنرمند باید پیامی غنی را با انتخابی مناسب بیابد و با هنر خوب تفکر کردن، آن را بپروراند و سپس با هنر خوب نوشتن آن را بنویسد و در اختیار خواننده قرار دهد.

حال این نوشته می تواند یک مقاله علمی دینی، نثر ادبی دینی، نمایشنامه دینی و یا یک کتاب دینی باشد. پس کارکرد هنر نویسندگی در امر تبلیغ دین بسیار مهم و قابل تأمل است. یک مبلغ هنرمند ابتدا هنر نویسندگی آموخته و سپس با آثار خود نتایجی حتی بالاتر از منبر یک سخنران را بدست می آورد.

یک نمایشنامه خوب و هنری حتی قبل از اینکه به صورت یک تئاتر دربیاید می تواند اثری مثبت را بر نمایشنامه خوانان بگذارد. البتته نمایشنامه را می توان به طور خاص در قسمت تئاتر مورد بررسی قرار داد چراکه بهرحال هر نمایشنامه ای به قصد اجرا برروی صحنه نگاشته می شود.

یا بطور مثال ادبیات کودک و نوجوان ب آیا نمی تواند کارکردی در تبلیغ دینی داشته باشد؟ یک کتاب داستان کودکانه از زندگانی معصومین علیهم السلام تبلیغی گرانبها برای این جوانان آینده خواهد بود که هنر نویسندگی ابزرا آن می باشد.

و یا مطبوعات که قشر وسیعی از خوانندگان را به خود اختصاص داده اند و نویسندگا بسیاری در این وادی می نویسند، نباید فقط ابزار سیاست باشند بلکه دست اندرکاران تبلیغ دینی میتوانند فرصت را مغتنم شمرده و از این مسایل ارتباط بهره کافی را ببرند.

رسانه

رسانه ها نقش حیاتی را در الگوسازی و تبیین هنجارهای مطلوب جامعه دارند. این هنجارها باید بر اساس فرهنگ مردم یک جامعه الگوبندی و تبیین شوند؛اگر فرهنگ جامعه براساس هنجارهای دینی باشند مطمئنا رویکرد رسانه ای آن هم باید بر اساس کلیات و هنجارهای تعریف شده توسط جامعه و فرهنگ دینی باشد. البته این به این معنا نیست که تمام رسانه های یک جامعه رسانه های دینی باشند.

بلکه منظور این است که باید در چارچوب تعریف شده برای رسانه های یک جامعه دینی که صرفا کلیاتی اخلاقی است عمل کنند.

در جوامع دینی رسانه ها شکلی متفاوت با جامعه هایی دارند که اولویت را بر دین نگذارده اند. رسانه در جوامع دینی مفهومی فراتر از یک ابزار ارتباطی را داراست. چه بسا تعریفی هم که از رسانه شکل می گیرد با هنجارهای دینی جامعه هماهنگ خواهد بود.

طبعا به رسانه ای که وظیفه ی انتقال مفاهیم دینی و به اصطلاح تبلیغ دین را بر عهده داشته باشد رسانه ی دینی قلمداد می شود که تعریفش در گرو نوع و طریق نگرش دین به نوآوری های روز و برخورد آن با تنوع رسانه ها می باشد.

در یک جامعه دینی خیلی اهمیت دارد که چطور بتوان اصول و فرهنگ دینی را به مخاطبان انتقال داد.

رسانه ی دینی با رسانه هایی که در یک جامعه دینی شکل می گیرد تفاوت دارد چرا که علاوه بر کارکردهایی عمومی که تمامی رسانه ها ی جامعه بر عهده دارند کارکردی متفاوت دارد.رسانه دینی علاوه بر رعایت هنجارهای تعریف شده در جامعه و عمل به کارکرد های تعریف شده برای تمامی رسانه ها وظیفه تبلیغ فرهنگی دین را نیز بر عهده دارد.

دین و رسانه دو مکمل در کنار هم هستند که می توانند فرهنگی جامع و مطلوب اجتماع را بسازند. فرهنگ و دین هم در کنار هم هستند و نه در مقابل هم!

   رسانه ها بزرگترین، برترین و سریعترین ابزار جهت تبلیغ دین هستند و صرفا باید کاربری آن را در جهت ایده آل های جامعه و آرمان های دینی قرار داد.

امروز در عرصه اطلاع رسانی رقابت جدی در میان رسانه های جهان بوجود آمده است و این امر تلفیق تبلیغ دین با تکنیک رسانه توسط روحانیون را الزامی می نماید.

رقابت میان رسانه ها و بمباران تبلیغاتی از سوی رسانه‌های غربی، بر ضرورت حضور روحانیون در عرصه رسانه افزوده و اهمیت و جایگاه تبلیغ دین در رسانه را دو چندان نموده است.

گاهی اوقات اوضاع جامعه و ویا فرد مخاطب به سمتی می رود که تحمل منبر و سخنرانی را ندارد اما همچنان علاقه خود را به فیلم دارد، در این حالت است که یک مبلغ موفق ازار تبلیغ خود را عوض کرده و با قدرت رسانه و ساخت و پرداخت یک فیلم دینی، پیام تبلیغی خود را به مخاطب القاء و او را اقناع می نماید.

همینطور است تئاتر یا سینما یا تلویزیون که هر کدام به بهترین نحو ممکن می توانند در اختیار مبلغ هنرمند قرار گرفته و در شرایط مناسب در راستای گسترش دین بکار روند.

واقعیت آن است که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، در دوره و زمانه ای زندگی می کنیم که فیلمهای سینمایی، تمامی یا بخش اعظم پیرامون ما را اشغال کرده اند؛ از اندرونی خانه ها گرفته تا مغازه ها، حراجیها و حتّی دستفروشیهایی که کنار خیابان بساط پهن می کنند، همه جا مثل «نقل و نبات» فیلم و سی دی رد و بدل می شود.

یا به راحتی بتوانیم صورت مسئله آن را پاک کنیم. پس چه بهتر که ما روحانیون و مبلغین مذهبی، با شناخت صحیح و اتخاذ یک استراتژی سنجیده و مشخص در قبال این پدیده فرهنگی، خود و جامعه ای را که در آن زندگی می کنیم، از آسیبهای احتمالی این مقوله مصونیت بخشیده، از قابلیتهای آن استفاده بهینه کنیم.

بهتر است از قابلیت های فراوان این وادی استفاده کامل برده وبجای هدر رفت این سرمایه، آن را در اختیار دین و تبلیغ دین قرار دهیم.

و همچنین است همه هنر های موجود که یک مبلغ تیزهوش می تواند آن ها را ابزار کار خویش کرده و از زیبایی جویی مخاطب بهره برده و تبلیغ خویش را به انجام برساند.

نتیجه پایانی

رابطه هنر و مخاطب و نیاز مبلغ به خاطب و قدرت اقناع هنر و شدت علاقه مخاطب به هنر از مثبتات و مسلماتی ست که سعی شد در این مقاله بیان گردد.

می توان از هنر مشروع و مقبولی که منعی در استفاده آن وجود ندارد برای اهداف دین و بخصوص تبلیغ دین بهره جست و آن ها را بکار برد.

آنچه در تبلیغ مهم است اثر و نتیجه مثبت و اقناع مخاطب است در غیر اینصورت تبلیغ کاملی محقق نشده است و برای رسیدن به این مهم شناخت، آموزش، بکارگیری مناسب و به موقع ابزارهای مختلف لازم و ضروری ست. واضح است که به غیر از هنر ابزار فراوان دیگری برای تبلیغ وجود دارد اما چون هدف تبلیغ و هنر، هردو، تأثیر بر مخاطب است باعث شده است این ویژگی مشترک هنر را ابزار قوی در دست مبلغ دین قرار دهد.

پیشنهادات کاربردی

  در پایان سعی شده است چند پیشنهاد کاربردی برای مبلغان دینی و مسئولان امر تبلیغ ارائه گردد تا انشاءالله علاوه بر اینکه این مقاله سهم کوچکی در تبلیغ دین داشته باشد، تلفیق بیشتری هم بین هنر و تبلیغ مشاهده گردد و در نتیجه این فریضه مهم به نحو احسن انجام گیرد.

-          تأسیس مؤسسه ای تخصصی صرفا برای تبلیغ هنری.

-          برقراری کلاس های هنری برای مبلغان.

-          تلفیق گروه های تبلیغی بنا بر روش های تبلیغی ایشان. (به طور مثال مبلغانی که از روش منبر استفاده می کنند با مبلغان فیلمساز تلفیق شده و نوع آموزش و سازماندهی ایشان متفاوت باشد)

-          سازماندهی هماهنگ امر تبلیغ.

-          قرار دادن هنر و آموزش رشته های هنری به عنوان یکی از دروس حوزه.

-          یافتن استعدادهای هنری طلاب.

-          همکاری سازمان های تبلیغی با مراکز هنری برای تبادل اطلاعات و دانش های هنری و تبلیغی.

-          تشویق مبلغان هنرمند به جای برخورد با ایشان.

-          برقراری نمایشگاه های هنری مانند نمایشگاه خوشنویسی و نقاشی با موضوع حدیث توسط طلاب مبلغ هنرمند برای عموم مردم.

-          تولید و اجرای تئاتر های مذهبی ( به عنوان مثال زندگانی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها) توسط طلاب هنرمند مبلغ.

-          ایجاد شرایط و مزایا برای طلاب نویسنده جهت تولید داستان، متن ادبی، نمایشنامه، کتاب، مقاله علمی و ... با موضوع تبلیغ دین.

-          تولید و اجرای فیلم های مذهبی توسط مبلغان هنرمند.

-          آموزش هنر مدیحه سرایی و روضه خوانی به مبلغانی که از روش منبر استفاده می نمایند.


پی نوشتها :

[1] پرویز ناتل خانلری، هفتاد سخن، چاپ دوم، انتشارات توس، تهران 1377، ج 1 (شعر و هنر)، ص 85.

[2] عبدالرحیم موگهی، www.porseman.net.

تهیه و تولید : احمد اولیایی ، گروه حوزه علمیه تبیان