استعمار و اسلام آمریکایی
استعمار در معرفى ناقص و نادرست اسلام
نهضت اسلام در آغاز گرفتار یهود شد؛ و تبلیغات ضد اسلامى و دسایس فكرى را نخست آنها شروع كردند؛ و به طورى كه ملاحظه مىكنید دامنه آن تا به حال كشیده شده است.
بعد از آنها نوبت به طوایفى رسید كه به یك معنى شیطانتر از یهودند. اینها به صورت استعمارگر از سیصد سال پیش، یا بیشتر به كشورهاى اسلامى راه پیدا كردند «1»؛ و براى رسیدن به مطامع استعمارى خود لازم دیدند كه زمینههایى فراهم سازند تا اسلام را نابود كنند.
قصدشان این نبود كه مردم را از اسلام دور كنند تا نصرانیت نضجى بگیرد؛ چون اینها نه به نصرانیت اعتقاد داشتند و نه به اسلام؛ لكن در طول این مدت، و در اثناى جنگهاى صلیبى «1»، احساس كردند آنچه سدى در مقابل منافع مادى آنهاست و منافع مادى و قدرت سیاسى آنها را به خطر مىاندازد اسلام و احكام اسلام است و ایمانى كه مردم به آن دارند.
پس، به وسایل مختلف بر ضد اسلام تبلیغ و دسیسه كردند. مبلغینى كه در حوزههاى روحانیت درست كردند، و عمالى كه در دانشگاهها و مؤسسات تبلیغات دولتى یا بنگاههاى انتشاراتى داشتند، و مستشرقینى كه در خدمت دولتهاى استعمارگر هستند، همه دست به دست هم داده در تحریف حقایق اسلام كار كردند.
به طورى كه بسیارى از مردم و افراد تحصیلكرده نسبت به اسلام گمراه و دچار اشتباه شدهاند.
اسلام دین افراد مجاهدى است كه به دنبال حق و عدالتند. دین كسانى است كه آزادى و استقلال مىخواهند. مكتب مبارزان و مردم ضد استعمار است.
اما اینها اسلام را طور دیگرى معرفى كردهاند و مىكنند. تصور نادرستى كه از اسلام در اذهان عامه به وجود آورده و شكل ناقصى كه در حوزههاى علمیه عرضه مىشود براى این منظور است كه خاصیت انقلابى و حیاتى اسلامى را از آن بگیرند، و نگذارند مسلمانان در كوشش و جنبش و نهضت باشند؛ آزادیخواه باشند؛ دنبال اجراى احكام اسلام باشند؛ حكومتى به وجود بیاورند كه سعادتشان را تامین كند؛ چنان زندگى داشته باشند كه در شأن انسان است.
مثلًا تبلیغ كردند كه اسلام دین جامعى نیست؛ دین زندگى نیست؛ براى جامعه نظامات و قوانین ندارد؛ طرز حكومت و قوانین حكومتى نیاورده است. اسلام فقط احكام حیض و نفاس است. اخلاقیاتى هم دارد؛ اما راجع به زندگى و اداره جامعه چیزى ندارد.
تبلیغات سوء آنها متأسفانه مؤثر واقع شده است. الآن گذشته از عامه مردم، طبقه تحصیلكرده، چه دانشگاهى و چه بسیارى از محصلین روحانى، اسلام را درست نفهمیدهاند و از آن تصور خطایى دارند. همان طور كه مردم افراد غریب را نمىشناسند، اسلام را هم نمىشناسند. و [اسلام] در میان مردم دنیا به وضع غربت زندگى مىكند.
چنانچه كسى بخواهد اسلام را آن طور كه هست معرفى كند، مردم به این زودیها باورشان نمىآید؛ بلكه عمال استعمار در حوزهها هیاهو و جنجال به پا مىكنند.
براى اینكه كمى معلوم شود فرق میان اسلام و آنچه به عنوان اسلام معرفى مىشود تا چه حد است، شما را توجه مىدهم به تفاوتى كه میان «قرآن» و كتب حدیث، با رسالههاى عملیه هست: قرآن و كتابهاى حدیث، كه منابع احكام و دستورات اسلام است، با رسالههاى عملیه، كه توسط مجتهدین عصر و مراجع نوشته مىشود، از لحاظ جامعیت و اثرى كه در زندگانى اجتماعى مىتواند داشته باشد بكلى تفاوت دارد.
نسبت اجتماعیات قرآن با آیات عبادى آن، از نسبت صد به یك هم بیشتر است! از یك دوره كتاب حدیث، كه حدود پنجاه كتاب «1» است و همه احكام اسلام را در بردارد، سه- چهار كتاب مربوط به عبادات و وظایف انسان نسبت به پروردگار است؛ مقدارى از احكام هم مربوط به اخلاقیات است؛ بقیه همه مربوط به اجتماعیات، اقتصادیات، حقوق، و سیاست و تدبیر جامعه است.
شما آقایان كه نسل جوان هستید و ان شاء اللَّه براى آینده اسلام مفید خواهید بود، لازم است در تعقیب مطالب مختصرى كه بنده عرض مىكنم در طول حیات خود در معرفى نظامات و قوانین اسلام جدیت كنید.
به هر صورتى كه مفیدتر تشخیص مىدهید، كتباً، شفاهاً، مردم را آگاه كنید كه اسلام از ابتداى نهضت خود چه گرفتاریهایى داشته، و هم اكنون چه دشمنان و مصایبى دارد. نگذارید حقیقت و ماهیت اسلام مخفى بماند، و تصور شود كه اسلام مانند مسیحیت اسمى- و نه حقیقى- چند دستور در باره رابطه بین حق و خلق است، و «مسجد» فرقى با «كلیسا» ندارد.
آن روز كه در غرب هیچ خبرى نبود و ساكنانش در توحش به سر مىبردند و امریكا سرزمین سرخپوستان نیمه وحشى بود، دو مملكت پهناور ایران و روم محكوم استبداد و اشرافیت و تبعیض و تسلط قدرتمندان بودند و اثرى از حكومت مردم و قانون در آنها نبود «1»؛ خداى تبارك و تعالى به وسیله رسول اكرم (ص) قوانینى فرستاد كه انسان از عظمت آنها به شگفت مىآید.
براى همه امور قانون و آداب آورده است. براى انسان پیش از آنكه نطفهاش منعقد شود تا پس از آنكه به گور مىرود، قانون وضع كرده است.
همان طور كه براى وظایف عبادى قانون دارد، براى امور اجتماعى و حكومتى قانون و راه و رسم دارد. حقوق اسلام یك حقوق مترقى و متكامل و جامع است. كتابهاى قطورى كه از دیرزمان در زمینههاى مختلف حقوقى تدوین شده، از احكام «قضا» و «معاملات» و «حدود «2»» و «قصاص «3»» گرفته تا روابط بین ملتها و مقررات صلح و جنگ و حقوق بین الملل عمومى و خصوصى، شمهاى از احكام و نظامات اسلام است.
دستهاى اجانب براى اینكه مسلمین و روشنفكران مسلمان را، كه نسل جوان ما باشند، از اسلام منحرف كنند، وسوسه كردهاند كه اسلام چیزى ندارد؛ اسلام پارهاى احكام حیض و نفاس است! آخوندها باید حیض و نفاس بخوانند!
حق هم همین است! آخوندهایى كه اصلًا به فكر معرفى نظریات و نظامات و جهانبینى اسلام نیستند، و عمده وقتشان را صرف كارى مىكنند كه آنها مىگویند و سایر كتابهاى [ «فصول»] اسلام را فراموش كردهاند، باید مورد چنین اشكالات و حملاتى قرار بگیرند.
آنها هم تقصیر دارند؛ مگر خارجیها تنها مقصرند؟ البته بیگانگان براى مطامع سیاسى و اقتصادى كه دارند از چند صد سال پیش اساس را تهیه كردهاند؛ و به واسطه اهمالى كه در حوزههاى روحانیت شده موفق گشتهاند. كسانى در بین ما، روحانیون، بودهاند كه ندانسته به مقاصد آنها كمك كردهاند تا وضع چنین شده است.
منبع : کتاب ولایت فقیه حضرت امام خمینی ره
تهیه و تنظیم :محمد حسین امین ، گروه حوزه علمیه تبیان