ادبِ موزهدوزی
پارههایی از کسبنامه نعلیندوزان
کسبنامهها کارکردهایی چندگانه داشتند، موجبِ انسجام درون صنفی میشدند، نظامنامههایی بود که برخورد با مشتری، همصنف، بازار و اجتماع را شرح میدادند و در نظرِ کارگر، شغل را تهذیب میکردند. به همین منظور بود که هر شغلی را به پیغمبری، یا صحابهی حضرتِ رسول(صلی الله علیه واله وسلم) نسبت میدادند تا مشروعیتِ حرفه را تضمین کنند.
کفشگری یا موزهدوزی یکی از همین شغلها است که چند رساله در آداب و ادبِ آن موجود است. در این رساله وسایلِ کفشدوزی از سوزن و کوبه و برنده از آسمان آمده و نویسنده در مبالغه برای مشروعیت شغل میگوید نخستین کفش را حق تعالی به ید قدرتِ خود بیافرید و بدین ترتیب علت تا به تا بودنِ کفشها را توجیه میکند که چون یک لنگه کفش را خالق ساخته و لنگه دیگر را مخلوق، کفشها هم اندازه نیستند.
ساخت پرسش و پاسخ در این رساله، همواره گفتوگویی غیابی را با مرادی که رموز و فوتهای حرفه را میآموزد تداعی میکند و این مرادِ همهچیزدان که با پیوستن آیات و روایات و رسائل سعی میکند جلوهای حقیقی به نوشتهاش بدهد خیالپردازی را تا آنجا مجاز میداند که مینویسد «اگر پرسند اندازه چند است؟ جواب بگو که چهار است. اول اندازه پای آدم علیهالسلام. دویم اندازه پای حوا رضیالله عنها. سیم اندازه پای صالح علیهالسلام. چهارم اندازه پای ابراهیم علیهالسلام.»
با این همه خیالبازی اما کسبنامه نعلیندوزی سرشار از آداب و ادبِ کاسبی است؛ دینداری بههنگام کاردنیا. هر وصلهای با ذکری همراه است و هر کوکی دعایی دارد. هرچند صناعتِ نویسنده در همه انتخابهایش مشهود است اما خوشنشسته و هر آیه و روایتی درست سرِ جای خودش آمده.
اگر پرسند که احکام کفشدوزی چند است؟ جواب بگو که چهار است: اول با طهارت بودن. دویم راست بودن. سیم چون به کارخانه درآید این اسم را گوید: اللهم افتح لَنا ابواب الرحمـة و الدولَه و الکَسب برحمتک یا اَرحم الراحمین. چهارم چون پشت تخته نشیند این اسم را بخواند: سُبحان الله و الحمدلله و لا اِله الا الله. پنجم [چون] برنده به دست گیرد این اسم را بگوید: سُبحان الله ماشاءالله. هفتم1 در وقت سریش کردن این اسم را بگوید: یا غَفار یا ستار یا کریم یارحیم. چون کفش و موزه در قالب کند این اسم را بگوید: اَلم یعلم بِان الله یَری. نهم در وقت کفش و موزهپرداز کردن این اسم را گوید که: الحمدلله رب العالمین و العاقِبه للمُتقین. دهم زیرک چرم و میشی و سختیان را در جای پاک اندازد. یازدهم رعایت استادان و مسافران به جا آرد. دوازدهم در اول و آخر کار به ارواح استادان و انبیا و اولیای متقدم فاتحه و تکبیر گوید.
اگر پرسند که دوزندهگری از که مانده است؟ جواب بگو که از خواجه مقبل یمنی مانده است. اگر پرسند که خواجه مقبل شاگرد که بودند؟ جواب بگو که شاگرد خواجه سیفالملوک همدانی بودند و تکبیر از ایشان گرفتهاند.
اگر پرسند که احکام دوزندگی چند است؟ جواب بگو که دوازده است. اول با طهارت بودن. دویم راست بودن. سیم از عاقبت خود ترسیدن. چهارم چون ریسمان تابد این اسم را گوید: یاصابر یاصَبور یاشاکر یاشکور یارحمان یارحیم. پنجم چون ریسمان پیلگی کند این اسم را خواند: یا قادر یا قَیوم یا کریم یا رحیم. چون سوزن گیرد این اسم را بخواند: اللهُم یا ذالجلال والاکرام. نهم در وقت مشغولی کار سخن پریشان نگوید و [به] بزرگی الله تعالی مشغول باشد و هم از خود بیاجازت بیرون نرود. یازدهم چراغ روشن کند. دوازدهم در اول و آخر کار به روح استادان فاتحه و تکبیر بگوید.
اگر پرسند که به دکان درآمدن چه باید خواند؟ جواب بگو که این آیت را بخواند: تَوکلت علی الله و اُفوض امری الی الله اِن الله بصیرٌ بالعباد. اگر پرسند که بر بالای کرسی نشیند چه باید خواند؟ جواب بگو که آیهالکرسی را باید خواند. اگر پرسند که در وقت اندازه انداختن چه باید خواند؟ جواب بگو که: قالوا یا وَیلنا من بعثنا مِن مرقدنا هذا ما وَعد الرحمن و صَدق المُرسلون6. اگر پرسند که با رخت آب پاشیدن چه باید خواند؟ جواب بگو که سورةٌ انزلناها و فرضناها را باید خواند. اگر پرسند که به بُرنده کشیدن چه باید خواند؟ جواب بگو که: سُبحان الله و الحمدلله و لااله الا الله و الله اکبر و لاحول و لاقو الا بِالله العلی العظیم ما شاءالله کان و ما لَمیشا لمیکُن. اگر پرسند که در درفش گرفتن چه باید خواند؟ جواب بگو که: لِمن المُلک الیوم لله الواحِد القهار. اگر پرسند که در ریسمان تاب کردن چه باید خواند؟ جواب بگو که: فلولا اذا بَلغت الحُلقوم و انتم حینئِذ تَنظرون. اگر پرسند که بر ریسمان موم کشیدن چه باید خواند؟جواب بگو که: صُم بکم عمیٌ فهم لایرجِعون. اگر پرسند که در محل ساقدوزی چه باید خواند؟ جواب بگو که: جناتٍ تجری من تحتها الانهارُ خالدین فیها. اگر پرسند که در پاشنهدوزی چه باید خواند؟ جواب بگو که: زُین للناس حُب الشَهوات من النِساء و البَنین. اگر پرسند که در چرمدوزی چه باید خواند؟ جوا ب بگو که: قل کُل مُتربِص فتربصوا فسَتعلمون مَن اصحاب الصِراط السوی و من اهتَدی. اگر پرسند که در پاشنه گرفتن چه باید خواند؟ جواب بگو که: و اَلقیت علیک محبـةً مِنی. اگر پرسند که گل گرفتن چه باید خواند؟ جواب بگو که: اِن اللـه اصطَفی آدم و نوحاً و آل ابراهیم و آل عمران علی العالمین. اگر پرسند که در قالب انداختن چه باید خواند؟ جواب بگو که: و عِنده مفاتح الغیب لایَعلمها اِلا هو. اگر پرسند که در پردازکردن چه باید خواند؟ جواب بگو که: یوم یَفر المَرء من اَخیه و اُمه و ابیه و صاحبَته و بَنیه. اگر پرسند که در چوبتراشیدن چه باید خواند؟ جواب بگو که: سبحان ربک رب العز عما یَصفون و سلامٌ علی المرسلین و الحمدللـه رب العالمین. اگر پرسند که در پارهدوزی کردن چه باید خواند؟ جواب بگو که: اِیاک نعبد و ایاک نستعین و الحمدللـه رب العالمین.
اگر پرسند که در محل موزهفروختن چه باید خواند و باز در رفتن چه باید خواند؟ جواب بگو که این آیت را هفت بار بخواند و دم اندازد و به بازار درآید، بازار او تیز شود: بسماللـهالرحمن الرحیم فاستبشِروا بِبیعکم الذی بایَعتم به و ذلک هو الفوز العظیم برحمتک یا ارحمالراحمین.
اگر پرسند که در موزهدوزی چند فرض است؟ جواب بگو که شش چیز فرض است: اول علم آموختن. دویم هنر را پاکیزه یادگرفتن. سیم پنج وقت نماز خواندن. چهارم سخاوت کردن.پنجم توکل به خدای تعالی است. ششم از سه درم یک درم حق ایشان به جای آوردن. اگر پرسند که در موزهدوزی چند چیز واجب است؟ جواب بگو که هفت چیز واجب است: اول با طهارت بودن؛ دوم راستگوی بودن؛ سیم دوکان را پاکیزه داشتن؛ چهارم همیشه ذکر تسبیح گفتن؛ پنجم کُرته کار پوشیدن؛ ششم ریزگیها را در جای پاکیزه انداختن یا در آب روان؛ هفتم هر شب جمعه در حق پیر استاد دعا و تکبیر و آب و آش کرده و صدقه دادن. اگر پرسند که در موزهدوزی چند چیز سنت است؟ جواب بگو که ده چیز سنت است؛ اول قناعت کردن. دویم از حرام پرهیز کردن. سیم سحرخیز بودن. چهارم افزارها را تیز کردن و تیز نگاه داشتن. هفتم بدخویی ناکردن. هشتم شاگرد و نیمکار را ایمان و اسلام تعلیم دادن و پند [و] نصیحت کردن؛[نهم] مهماندوست بودن. اگر پرسند که در موزهدوزی چند چیز حرام است؟ جواب بگو که پنج چیز حرام است: اول فاسد بودن؛ دویم فتنهجوی بودن؛ سیم شرابخوار بودن؛ چهارم بخیل بودن؛ پنجم بیتکبیر کار کردن. اگر پرسند که در موزهدوزی چند چیز بدعت است؟ جواب بگو که هفت چیز بدعت است: اول دروغ گفتن؛ دویم بدزبان بودن؛ سیم بیدیانت بودن؛ چهارم در بازار طعام خوردن؛ پنجم هنر را سهل انگاشتن؛ ششم استاد را خواری دادن؛ هفتم صاحب تکبیر را غیبت کردن.
اگر پرسند که در نگاه داشتن اسباب چند چیز ادب است؟ جواب بگو که ده چیز ادب است: اول اسباب را بیغلاف نگاه ندارد؛ دویم از هنر خود نگریزد؛ سیم در بالای تخته ننشیند؛ چهارم کسی را بیوجه شرع حقارت نکند؛ پنجم خریدار را درشت پیش نیاید؛ ششم بیطهارت در دکان نهدرآید؛ هفتم آب ناپاک را با رخت نپاشد؛ هشتم کاری که بیفرواز باشد نفروشد؛ نهم در دکان به یکدیگر نزاع نسازد؛ [دهم] البته ارواح پیران و استادان را یاد کرده به ارواح پیر تکبیر گفته دعا کند .
پینوشتها:
(1) مولف حکم ششم را فراموش کرده و از پنجم به هفتم رفته است. نیز قرار بوده که کفش دوزی چهار حکم داشته باشد. اما دوازده حکم (در حقیقت یازده حکم) یاد شده. در احکام دوزنده گری نیز حکم دهم فراموش شده و کاتب از نهم به یازدهم رفته است.
بخش ادبیات تبیان
منبع: مجله داستان همشهری- شماره پنج